چاپ اول كتاب «چرا دين؟ چرا اسلام؟ چرا تشيع؟» تاليف حميدرضا شاكرين از سوي دفتر نشر معارف منتشر و روانه بازار كتاب شد.\
اين كه جام زلال دين، كام انسان عطشناك در كوير زندگي ماشيني و سرخورده از ايسمها و فلسفههاي لرزان بشري را چگونه سيراب ميسازد؛ چه نيازهايي از انسان را پاسخ ميگويد، معماي هستي را چگونه حل ميكند، با عقل و دانش بشري چه رابطهاي دارد؛ ماديت و معنويت را چسان به هم ميپيوندد؛ مناسبات اين جهان گذران و سراي جاويدان آخرت را چگونه تنظيم ميكند، گسست آدميان با يكديگر، بلكه بين آدمي و خويشتن خويش را به چه نحوي بر طرف ميسازد، رنجها و تلخيهاي زندگي را از چه راهي تحملپذير و شيرين ميسازد؛ ما را از آنچه هستيم چگونه به آنچه بايد باشيم رهبري ميكند؛ همگي مباحثياند كه در اين اثر اشاراتي به آنها شده است.
در بحث «چرا دین» آمده است: «اساسيترين پرسش انسان درباره دين اين است كه دين چه فايده و لزومي دارد؟ چرا بايد ديندار بود؟ رابطه دين و انسان چگونه رابطهاي است؟ آيا زندگي بدون دين امكانپذير است و در اين صورت، ديني زيستن بهتر است يا زندگي منهاي دين؟ پس از روشن شدن چرايي و ضرورت دين اين سوال پديد ميآيد كه آيا ميتوان به هر ديني پايبند بود؟ آيا همه اديان با هم برابرند و گزينش هر ديني كاملا شخصي و سليقهاي است؟ يا در ميان اديان موجود حق و باطل، نيك و بد يا خوب و خوبتر وجود دارد و به حكم خرد بايد برترين را برگزيد؟
در گام سوم، براي يك مسلمان يا كسي كه به اسلام دعوت ميشود اين سوال پديد ميآيد كه آيا دين برتر همان اسلام است؟ كدامين دليل پشتيبان اين مدعاست و چگونه ميتوان آن را با سنجههاي عقلي آزمود؟
در نهايت اين سوال خودنمايي ميكند كه در جهان اسلام نيز فرقههاي مختلفي پديد آمدهاند. آيا بايد يكي از آنها را برگزيد؟ اگر چنين است چگونه ميتوان فرقه حق و راستين را باز شناخت و به كدامين دليل، آن مذهب حق، "تشيع" است؟»
اينها پرسشهايياند كه مولف كتاب درصدد بر آمده براي آنها پاسخي ارائه دهد.
بر اساس مطالب كتاب، متفكران و انديشمندان تلاشهاي زيادي در ارائه تعريفي از دين كردهاند. آنان هر يك از منظر خاصي به دين نظر كرده و تعريفي همسو با آن زاويه نگرش به دست دادهاند. غالب اين تعاريف از مشكلاتي چون ابهام، عدم جامعيت و ... رنج ميبرند.
در مقابل متفكران مسلمان كوشيدهاند با نظر به درون مايههاي دين، تعريف جامعتري ارائه كنند. در مجموع ميتوان گفت جامعترين تعريف دين عبارت است از اين كه مجموعهاي از آموزههاي اعتقادي، اخلاقي و عملي كه پيامبران از سوي خداوند براي راهنمايي و هدايت بشر آوردهاند. اعتقاد و التزام به اين آموزهها موجب كمال و سعادت انسان در اين جهان و سراي پايدار آخرت است.
به عقيده نويسنده، گرايش انسان به دين امري ذاتي، عميق و ريشهدار است. دين نه تنها تامين كننده بسياري از نيازهاي انسان، بلكه خود نيازي بنيادين و نهفته در ژرفاي وجود آدمي است.
«آلكسيس كارل» معتقد است: «احساس عرفاني[ديني] جنبشي است كه از اعماق فطرت سرچشمه گرفته است و يك غريزه اصلي است». وي در جايي ديگر مينويسد: «فقدان احساس اخلاقي و عرفاني در ميان اكثريت عناصر فعال يك ملت، زمينه زوال قطعي ملت و انقياد او را در بند بيگانه تدارك ميبيند؛ سقوط يونان قديم معلول چنين عاملي بود.»
در نگاه «تولستوي» نيز «ايمان آن چيزي است كه انسان با آن زندگي ميكند.»
استاد مطهري در توضيح اين سخن ميگويد: «ايمان مهمترين سرمايه زندگي است». به نظر وي، مردم به برخي از سرمايههاي زندگي نظير سلامت، امنيت، ثروت و رفاه و ... توجه دارند، اما به سرمايهاي بزرگ كه نامش ايمان است، توجه ندارند؛ چرا كه آنان اصولا محسوسات و ماديات را بيش از معقولات و معنويات ميشناسند.
در نظر «ويل دورانت» نيز دين روح زندگي است. او ميگويد: «زندگي بدون دين، ملالانگيز و پست است، مانند جسدي است بيروح». قريب به اين مضمون را در سخن «ويليام جيمز» ميتوان يافت. او مدعي است: «ايمان يكي از قوايي است كه بشر به مدد آن زندگي ميكند، فقدان كامل آن در حكم سقوط بشر است.»
مشخص است نياز انسان به دين امري جاودان و زوال ناپذير است و لازمه ذاتي بودن دينورزي اين است كه دين همچون ديگر غرايز و نيازهاي ذاتي انسان همپاي حيات بشر بپايد و آينده بشريت را همچون گذشته در نوردد. لاجرم گسست بين انسان و دين را هرگز نميتوان و نبايد انتظار داشت.
«ارنست رنان» در پايندگي و ژرفايي تاثير دين در نهاد انسان ميگويد: «ممكن است روزي هرچه را دوست ميدارم نابود و از هم پاشيده شود و هرچه را كه نزد من لذتبخشتر و بهترين نعمتهاي حيات است از ميان برود، و نيز ممكن است آزادي به كار بردن عقل و دانش و هنر بيهوده گردد، ولي محال است كه علاقه به دين متلاشي يا محو شود، بلكه همواره و هميشه باقي خواهد ماند و در كشور وجود من شاهدي صادق و گواهي ناطق بر بطلان ماديت خواهد بود.»
همه آنچه گفته شد را ميتوان در يك آيه زيباي قرآن يافت كه رمز دينگرايي انسان را چنين ترسيم كرده است: «فاقم وجهك للدين حنيفا فطرةالله التي فطر الناس عليها)؛ پيوسته رو به سوي دين پاك خداوند داشته باش كه انسانها را بر آن سرشته است و آفرينش الهي دگرگون نخواهد شد.»
در اين كتاب، ابتدا راز دينگرايي بشر و ميزان نفوذ آن در نهاد انسان، سپس كاركردهاي اينجهاني و فرا اينجهاني دين كاويده شده و نيم نگاهي نيز به نقش دين در عصر حاضر شده است.
در بخش ديگر به راز انحصار حقانيت در يك دين و نفي پلوراليسم ديني اشاره و سپس ملاكها و سنجههاي دين برتر بررسي شدهاند.
در بخش سوم نيز مقايسه فشردهاي بين اديان بزرگ وحياني نظير آيين زرتشتي، يهوديت، مسيحيت و اسلام برقرار شده و چندي از امتيازات اسلام بر ديگر اديان مرور شده است.
پايانبخش اين كتاب؛ بحث از چرايي تشيع است. در اين قسمت ابتدا معيارهاي اسلام ناب و سنجههاي حقانيت مذاهب درون اسلامي بررسي و سپس امتيازات تشيع، نمايان شده است.
كتابهاي قرآن مجيد، نهجالبلاغه، آئين سخنوري، آرامش رواني و مذهب، آشنايي با اديان بزرگ، آيين خاتم، احمد موعود انجيل، احياي فكر ديني در اسلام، اديان زنده جهان، اديان و مذاهب، اسدالغابة، اسلام در جهان امروز، اسلام و حقوق بشر، اصول فلسفه و روش رئاليسم، اصول كافي، امالي صدوق، الصواعقالمحرقه، الكامل فيالتاريخ، تفسير الميزان، امامان دوازده نفرند، امامت پژوهي، امام شناسي، امدادهاي غيبي در زندگي بشر، بحارالانوار، بشارات عهدين، تشيع، تكامل اجتماعي انسان، حس مذهبي يا بعد چهارم روح انساني، خاستگاه تشيع و پيدايش فرقههاي شيعه در عصر امامان(ع)، خدمات متقابل ايران و اسلام، دينشناسي، زهرا(س) برترين بانوي جهان، سكولاريسم، كلام شيعه، كنزالعمال و وحي و نبوت از منابع مورد استناد مولف در تدوين اين اثر از مجموع 153 منبع كتاب حاضرند. همچنين منابع لاتين اين اثر نيز در انتهاي اين كتاب درج شده است.
چاپ اول كتاب «چرا دين؟ چرا اسلام؟ چرا تشيع؟» در شمارگان 5000 نسخه، 164 صفحه و بهاي 16000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما