سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – نعمتالله صفری فروشانی، استاد جامعهالمصطفی و پژوهشگر تاریخ اهل بیت (ع) در ویژهبرنامه تلویزیونی «ماجرا» در شبکه چهار درباره نهضت فاطمی، به موضوعات مختلفی درباره زندگی حضرت زهرا (س) و مسئله فدک اشاره کرد. این برنامه به سردبیری حمید سبحانیصدر تهیه و پخش شد. آنچه در ادامه میخوانید مشروح بخش اول این گفتوگو است.
ابتدا درباره چیستی فدک و اینکه فدک چه بود و با چه عنوانی به مسلمانان تعلق گرفت توضیح بفرمائید.
فدک یک روستا یا مجموعه روستایی در نزدیک منطقه خیبر در شمال مدینه بود که فاصله آن تا مدینه را بین ۱۲۰ تا ۲۰۰ کیلومتر بیان کردهاند، که به تناسب اقوال جدید و قدیم است. اسم کنونی آن الحائط است. بعد از جنگ خیبر ساکنان این روستا که یهودی بودند عظمت اسلام را دیدند و تاب مقاومت نداشتند، پیشنهاد دادند با پیامبر (ص) صلح کنند، قرارداد صلحی بسته شد. طبق آیه قرآن که قبلاً در جنگ بنیالنضیر نازل شده بود سرزمینهایی که بدون جنگ به دست پیامبر (ص) باشد از آن پیامبر (ص) است؛ «مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلی رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَی فَللّهِ وَ لِلرَّسُولِ». یعنی پیامبر (ص) طبق «و لِذِی الْقُرْبی وَ الْیتَامَی وَ الْمَسَاکینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ» متولی قسیمهای دیگر است و میتواند آن را تقسیم کند. پس اینجا فدک زیرمجموعه فِی میرود. فِی با غنیمت فرق میکند. غنیمت برای مسلمانان، برای رزمندگان و برای جنگندگان است که چهارپنجم آن بین مقاتلین تقسیم میشود و یک قسمت آنکه خمس است برای پیامبر (ص) است. ولیکن فِی دربست در اختیار پیامبر (ص) است.، خالصهجات رسول خدا (ص) است.
این تفاوت را بین فی و غنیمت داریم. بحث انتقال و بخشش فدک به حضرت فاطمه زهرا (س) در چه فرآیندی اتفاق افتاد؟
این خیلی مسئله مهمی است و شاید تا پایان برنامه هم با این مسئله پیش برویم. یک اختلافی بین شیعه و اهل سنت وجود دارد که آیا فدک در زمان پیامبر (ص) به حضرت فاطمه زهرا (س) بخشیده شد یا اینکه در اختیار پیامبر (ص) بود و باید بعد از وفات پیامبر (ص) ارث میرسید. شیعه این نظر را دارد که با توجه به آیه سوره اسراء «وَآتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا» که مکی است، این کلی است و شامل همه زمانها میشود و برخی میگویند دوباره نازل شده یعنی دوباره یادآوری شده که ذیالقربی که مصداق اَتَمِّ آن حضرت فاطمه زهرا (س) است، باید حق ایشان داده شود و پیامبر (ص) در همان زمان فدک را به فاطمه زهرا (س) بخشید.
طبق گزارشات وقتی رسول خدا (ص) میخواستند فدک را ببخشند به آیه هم استناد فرمودند؟
خیر. ولی در شأن نزول گفتهاند این آیه نازل شده است. نظر شیعه بر این است که حضرت فاطمه زهرا (س) وکلایی در فدک داشتند که محصول را بدست میآوردند و به حضرت میدادند و این سال هفتم بود، یعنی همان سالی که خیبر فتح شد. بنابراین از سال هفتم تا سال یازدهم در دست وکلای حضرت فاطمه زهرا (س) بوده است.
قراردادی که با یهودیان بر سر محصولات این اراضی بسته شد به چه صورت بود؟ چگونه تقسیمبندی درآمد صورت گرفت و چه ساز و کاری وجود داشت؟
در منابع وقتی بحث میکنند طوری بحث میکنند انگار کل محصولات است. یعنی کل فدک را نام میبرند. وقتی هم مسئله بازگردانی در زمان عمر ابن عبدالعزیز (سال ۱۰۰) یا در زمان مأمون (سال ۲۱۰) بیان میشود، بازگردانی کل است. ولیکن یک گزارش تاریخی در معجمالبلدان داریم که خلیفه دوم بنا به استناد به فرمایشی از پیامبر (ص) که محتوا این چنین بود که در جزیرهالعرب دو دین نباشد، او مسلمانان را نگاه داشت و مسیحیان و یهودیان را کوچ داد. وقتی میخواست فدکیان را کوچ دهد نصفی که دست آنها بود به ۵۰ هزار درهم خرید. بنابراین اگر ما بخواهیم منابع تاریخی را نگاه کنیم ظاهراً نصف بوده است اما چون در مجادلات کلامی بحث میکنیم بیشتر نظر به کل داریم. همین جا من درباره قیمت فدک و قیمت اراضی بیان کنم که اقوال مختلفی بیان شده است؛ از ۲۴ هزار دینار تا ۷۰-۶۰ هزار دینار بیان شده است که هر دینار یک مثقال طلا یا سه چهارم است. بنابراین قیمت زیاد میشود و حتی برخی بیان کردهاند به اندازه نخلستانهای کوفه نخل داشته است. اینها قدری اغراق است. ما از نظر تاریخی میتوانیم قیمت آن را در زمان خلیفه دوم بدست بیاوریم که ۱۰۰ هزار درهم بوده است و بنابر اینکه عاملانی آنجا بودند، از همین محصول نصف را به کارگزاران پیامبر (ص) میدادند و طبیعتاً به حضرت فاطمه زهرا (س) برمیگشته است. شاید یک مسئلهای که باعث شده در میان مسلمانان این، جا نیفتد که حضرت فاطمه زهرا (س) تصرف دارد این بوده که ایشان تمامی درآمد را در اختیار پیامبر (ص) قرار میداد تا ایشان مصرف کند، ایشان خود مصرف جزئی و خاصی در زمان پیامبر (ص) نداشته است.
اینکه خود تصرف و توزیع کنند درست نیست؟
درست نبوده است.
بعد از رحلت پیامبر (ص) بلافاصله این مصادره شده و اقدام آشکاری از حضرت زهرا (س) نداریم؟
بله. شیعه تذکر میدهد که خلیفه وکلای حضرت فاطمه زهرا (س) را از فدک بیرون کرد و فدک را تحت تصرف خود قرار داد و این با فاصله هم بوده است اما اهل سنت از جمله طبقات، که رویکرد دیگری دارند میخواهند بگویند در کل زمان پیامبر (ص) از آن پیامبر (ص) بوده و پیامبر (ص) بهواسطه منصب خود تصرف میکرده است، منصب معنوی منظور نیست بلکه منصب حاکمیتی است. حاکمیت هم تصمیم گرفت این را تصرف کند که حاکمیت آن ثابت شود، مشروعیت آن ثابت شود. شاید اگر حاکمیت این را در دست نمیگرفت دچار چالش مشروعیت میشد.
همه اموال عمومی مثل فی که در اختیار پیامبر (ص) به عنوان حاکم بوده قاعدتاً باید منتقل میشد.
به عنوان منصب هر چه بوده باید منتقل میشد که این حاکمیت تثبیت شود.
قبل از اینکه وارد مسئله فدک شویم که مسئله هبه یا ارث بوده است، در مورد اموال شخصی پیامبر (ص) صحبت کنیم که چه اموالی بوده است چون استناد به ارث هم داریم و تنها مسئله مصادره فدک نبوده است و شاید مجموعهای از اموال شامل ارث و غیرارث گرفته شده است. این اموال رسول خدا (ص) مجموعاً چه چیزهایی بود؟
این سؤال خوبی است. اموال پیامبر (ص) خیلی مختلف بوده است. یکسری اموال شخصی همچون عمامه، لباس، شمشیر، زره و کفش بوده که طبیعتاً به ارث میرسید و به خاندان پیامبر (ص) دادند. ولیکن یکسری اموال کلان دارای ارزش است مثل فدک که عرض کردم ۵۰ هزار درهم نیمی از آن بوده است. آیا پیامبر (ص) میتواند اموال شخصی به این صورت داشته باشد یا همه این اموال برای منصب است؟ اینجا بحث مهمی است. ما معتقدیم پیامبر (ص) در زمان خود میتواست اموال شخصی هم داشته باشد کما اینکه پیامبران دیگر هم اموال شخصی داشتند. یکی از این اموال شخصی فدک است که بحث اصلی روی فدک رفته است وگرنه اموال دیگری هم بوده است.
فردی هم بوده یکسری غلاء را به پیامبر بخشیده است.
این را بیان خواهم کرد. از جمله این اموال، اموال مخیریق یهودی است. مخیریق در جنگ احد چون کیانِ شهر در خطر بود به یهودیان گفت کاری به اینها نداریم و شما یهودی و اینها مسلمان هستند ولی کیانِ شهر در خطر است، ما هم باید همراه پیامبر (ص) بجنگیم، اینها بهانه آوردند که روز شنبه است و ما نمیتوانیم بجنگیم. ایشان گفت باید دفاع کنیم. ایشان خود زره پوشید و برای جنگ رفت.
ایشان از کدام قبیله بود؟
از قبیله اوس بوده است.
یعنی از یهودیان قبایل عرب مدینه بوده است.
بله. درست است. البته تردیدی هم در این زمینه دارم. او وقتی به سمت جبهه میرفت وصیتی کرد که کل اموال من اگر کشته شدم برای رسول خدا باشد. اموال فراوانی داشت و گفته شده از ثروتمندترین افراد یهودی بود. از جمله ۷ باغ بزرگ که به آن حوائق سبعه میگویند یا حیتان سبعه گفته میشود که اینها در قسمت اوالی بودند. اوالی جای بلند در مدینه بوده است. نزدیکی قبا بود، الان چند کیلومتری بیشتر با مرکز شهر، مسجدالنبی، فاصله ندارد و نخلستانهای خیلی آبادی بود که اینها را به شخص پیامبر (ص) بخشید، نه اینکه بخاطر منصب باشد. اینها دست پیامبر (ص) بود و طبیعتاً اینها باید بعد از پیامبر (ص) به وارثان پیامبر (ص) میرسید که باز حکومت اینها را هم تحت تصرف خود گرفته است.
خانههای پیامبر (ص) چطور؟ چون پیامبر (ص) خانههای متعدد داشتند، آنها نیز به عنوان اموال شخصی حساب میشده است؟ مسئله ارث آن نیز مطرح میشود یا خیر؟
کسی روی اینها ادعا نکرده است. حال از بزرگواری، یا از واقعیت فقهی است که مالکیت این خانهها تحت اختیار زنان پیامبر (ص) بوده است.
خانه فاطمه (س) چطور؟ چون علامه سید جعفر مرتضی یک تعبیری دارند که بعضاً به بهانه منع ارث این خانه نیز تصرف شد. به دلایل متعددی که ایشان بیان میکنند که بعداً وصیت خلفاست که کنار پیامبر (ص) دفن شوند و پیامبر (ص) با یک مبنا که در خانه فاطمه (س) دفن شده پس این خانه قابل تصرف نیست و احتمالاً آن خانه را به بهانه منع ارث گرفتند. به این امر استحضار دارید؟
بله. مرحوم آقای سید جعفر مرتضی رویکردهای خاصی دارد که ممکن است برخی آن را نپذیرند یا تفاوت داشته باشد. یک بحثی بین برخی از شیعیان و اهل سنت وجود دارد که پیامبر (ص) کجا دفن شدهاند. از جهت تاریخی و منابع مشهور این است که در خانه عایشه دفن شدهاند، نه در خانه فاطمه (س). در زمان عایشه نیز کسی ادعا نکرد. البته جریان ابن عباس را داریم که یک بحثی با عایشه دارد که از کل میراث یک هشتم سهم میبرید. بنابراین گزارشهای اندکی داریم که این خانه برای فاطمه (س) باشد و حکومت غصب کرده باشد.
به نظرم پرداختن به بیت فاطمه (س) یا محل دفن پیامبر (ص) نیاز به بحث مستقلی دارد و مقالاتی در این زمینه نوشته شده که مناقشاتی وجود دارد که خیلی وارد این بحث نمیشویم.
همینجا یک نکتهای را بیان کنم. مناقشات این گونه را باید از راههای تاریخی، منابع تاریخی، تحلیلهای تاریخی بیان کنیم و نیروی خود را صرف دفاع از جزئیات نکنیم. در فدک همین را بیان خواهم کرد. اینکه این خانه برای کیست، بحثهایی است که ممکن است شواهد تاریخی برخی به نفع ما نباشد و این موارد جزئی را اگر به وسیله شواهد عقب نشینی کنیم بعد خواهند گفت در موارد کلان دلایل شما ایراد دارد. حضرت فاطمه زهرا (س) بیت کوچکی داشتند که به مسجد وصل بود که حدیث سدالابواب برای آن است. ولیکن محل سکونت امام علی (ع) و خاندان ایشان کمی با مسجد فاصله داشته است. ماجراهای بیت و حمله به بیت در آن خانهای که متصل به مسجد بود اتفاق نیفتاده است.
البته دو قول وجود دارد. برخی ممکن است به این معتقد باشند. نظر حضرتعالی این است که اتفاق آنجا نبوده است.
وقتی حجرههایی را که به مسجد راه داشته را بررسی میکنیم به نظر نمیآید این محل سکونت امام علی (ع)، حضرت فاطمه (س) و ۴ فرزند باشد. این یک تشرفی بود که برای حضرت قرار دادند که خانه ایشان مثل مسجد و متصل به مسجد باشد و درب آن بسته نباشد. اتاقکهای مختلفی از اصحاب مختلف بوده که یکراست داخل مسجد میآمدند. پیامبر (ص) دستور دادند همه بسته شود و فقط باب علی (ع) ماند. اهل سنت یک گزارشی دارند که ما آن را قبول نداریم و به نام خوخه ابوبکر است که میگویند پنجره و دریچه و دربچهای به مسجد داشت. این خیلی اهمیت دارد چرا همه درها بسته شد و فقط در اتاقک امام علی (ع) باز ماند.
این سؤال مورد بحث ما نیست ولی برای اینکه ممکن است برای بینندگان سؤال شود میپرسم که در سنن نسایی درباره امیرالمومنین ترسیم میشود که گویی محل سکونت ایشان است و رفت و آمد ایشان از همین دری است که از داخل مسجد است. شواهد نشان میدهد این خانه محل سکونت است به علاوه اینکه فاطمه زهرا (س) دوری مسافت سکونت خود از پیامبر (ص) را باعث رنج خود میدانستند و درخواست داشتند نزدیک ایشان زندگی کنند. ممکن است غالب سکونت کنار مسجد باشد.
بله. آن خانههای حارثه که به پیامبر (ص) بخشید و پیامبر (ص) به حضرت علی (ع) بخشید، دور نبوده است.
خانه حارثه غیر از حجرهای بود که به مسجد راه داشت؟
بله. این اوایل هجرت ساخته شد و اصحاب دیگر نیز ساختند. وقتی میخواستند مسجد را بسازند این خانههای اطراف نیز ساخته شد. آن صحبتی که از سنن نسایی نقل کردید منافاتی با این امر ندارد. چیزی که من قصد دارم بگویم این است که آیا یک حجره کوچک میتواند محل زندگی یک خانواده حداقل ۶ نفره باشد؟
شاید در اقتضائات سبک زندگی آن روز و محدودیتی که داشتند، امکاناتی که نبوده و بحث اصحاب صفه و مهاجرین نیز که مطرح بوده؛ شاید پذیرفتنی باشد. نمیتوان این را پذیرفت؟
خیر. یعنی هر کدام از اینها محل بحث است. اصحاب صفه محل بحث بود که چه کسانی بودند و کجا بودند و در چه سالی بوده است؛ خود ما فارغ از نصوص و متون مشابهات بیتها را بحث کنیم که چه مقدار است و چه مقدار گنجایش دارد. اینها را که بیان کردید من یاد خانه حضرت علی (ع) در کوفه افتادم که زائران را میبرند. مکان چند متری گذاشتند و میگویند اینجا محل سکونت امام علی (ع) است و اینجا اتاق امام حسن (ع) است و اینجا اتاق امام حسین (ع) است. در حالیکه آن زمان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) بزرگ بودند و خود زن و بچه داشتند. به نظر میرسد آن خانه را ساختهاند. مثل شهری که گفته بود ما آثار باستانی نداریم ولی میگوییم بسازند.
قبل از اینکه به مسئله فدک بپردازیم، آیا درباره مجموعه اموالی که مسئله ارث نیز برای آن مطرح است، مسئله منع ارث اتفاق افتاد؟ دعوایی که اتفاق افتاد فقط نسبت به فدک است یا درباره اموال شخصی حضرت فاطمه زهرا (س) نیز بوده است؟
خیلی سؤال خوبی است. همه اموال کلان پیامبر (ص) را حکومت ادعا کرد حتی این باغها را اما اموال شخصی همچون لباس و غیره را حکومت کاری نداشت. حکومت روی اموال با ارزش دست گذاشت، چون حکومت در آغاز برپایی خود نیاز مالی فراوان داشت. علاوه بر این حکومت مایل نبود مخالفین که برخی دور محور امام علی (ع) جمع شده بودند دارای مکنت مالی فراوان باشند. تصور میکردند اگر این اموال دست اهل بیت (ع) بیفتد ممکن است یار و یارگیری کنند و بتوانند کانونی علیه حکومت تشکیل دهند. بنابراین همه اموال را اموال پیامبر (ص) حساب کردند که به جهت منصب به پیامبر (ص) داده شده است. همچنین حدیثی هست که ما قبول نداریم و راوی آن فقط خلیفه اول است که گفت «نَحنُ مَعاشِرَ الانبیاءِ لا نُوَرِّثُ ما تَرَکنا صَدَقَة»، ما جمع انبیاء چیزی به ارث نمیگذاریم و هر چه داشته باشیم صدقه است و باید صرف مردم شود، صرف مسائل حکومتی شود.
در واقع این امری که بیان میکند نفی اموال شخصی میکند.
نفی این است که مال کلانی به پیامبر (ص) تعلق گیرد، حتی اگر باغهای مخیریق باشد. همین الان بیان کنم پیامبر (ص) درباره مخریق فرمود «هو خیر یهود» بهترین یهودیان همین مخیریق است. مخیریق واقعاً هم ثابت کرد انسان وارسته و فرهیختهای است.
نظر شما