به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست «عهد اردشیر» به یاد سیدمحمدعلی امام شوشتری با سخنرانی محمدرحیم ربانیزاده و با حضور ویراستار کتاب عسکر بهرامی و به دبیری علمی شاهین آریامنش در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در آغاز این نشست آریامنش گفت: از اردشیر بابکان بنیادگذار دودمان ساسانی اثری بهجا مانده است به نام «عهد اردشیر» که در زمینۀ اندیشههای کشورداری ارج و ارز بسیاری دارد. متن اصلی عهد اردشیر که به زبان پهلوی بوده بهدست نیامده و تنها روایتهایی از ترجمه عربی آن موجود است. احسان رشید عبّاس، استاد فلسطینی دانشگاه بیروت، این متن را تصحیح و چاپ کرد.
وی افزود: احسان رشید عبّاس، ادیب و تاریخنگار بود. عباس در سال ۱۹۵۰ از دانشگاه قاهره در رشته ادبیات عرب کارشناسی خود را گرفت. سپس کارشناسی ارشد هنر و دکتری فلسفه را از دانشگاه قاهره دریافت کرد. کارشناسی ارشد عباس بر فرهنگ ادبی عربی در سیسیل و رساله دکتری او با موضوع زهد دینی و تأثیر آن در فرهنگ اموی بود. وی استاد گروه ادبیات عرب دانشگاه آمریکایی بیروت بود و تا زمان بازنشستگی در سال ۱۹۸۵ آنجا مشغول بهکار بود.
آریامنش ادامه داد: احسان عباس، پژوهش و تصحیح خود را براساس متن اندرزنامه اردشیر در سه کتاب الغره از نویسندۀ گمنام و تَجارِبُ الْاُمَم احمد بن محمد رازی ابوعلی مسکویه و نثر الدرر نوشتۀ ابو سعد آبی (آوی) آورده است که البته بیشترین استفاده از کتاب الغره و درواقع کاملترین روایت بوده است.
وی درباره ترجمۀ این اثر به فارسی گفت: برگردان فارسی این اثر به قلم سیدمحمدعلی امام شوشتری نویسنده و پژوهشگر ایرانی است که در انتشارات انجمن آثار ملی منتشر شد. امام شوشتری به زبان عربی تسلط داشت و از همینرو تمرکز خود را بر متنهای عربی گذاشته بود و از تأثیر ایرانیان در دوره اسلامی مینوشت.
آریامنش در پایان گفت: سیدمحمدعلی امام شوشتری تلاش کرد تا با استفاده از متنهای عربی، از تاریخ ایران بنویسد، چنانکه به نقش ایرانیان در پیشرفتهای نخستین اسلامی پرداخت و همچنین به تأثیر حقوق ایرانی روزگار ساسانی در گسترش حقوق اسلامی و تأثیر ادب روزگار ساسانی در ادب روزگار عباسی و نیز نفوذ معماری ایرانی در معماری اسلامی پرداخت و نشان داد که ایرانیان سهم بسیاری در پیشرفت عربها داشتهاند.
عهد اردشیر برای آموزش بزرگزادگان و فرزندان شاه بهکار میرفته است
در ادامه بهرامی ویراستار کتاب گفت: در میان متنهای بهجامانده از ایران باستان آثار پرشماری از گونۀ ادبی اندرز وجود دارد که دستهای از آنها شامل اندرز پادشاه به جانشین، و درواقع دستور و منشور حکومتداری بوده است. یکی از این متنها در نوشتههای دورۀ اسلامی بارها بدان اشاره و برگردان عربی متن آن بهصورت خلاصه یا کامل نقل شده، اندرز اردشیر بنیانگذار حکومت ساسانی به فرزندش شاپور یکم است. این متن به نام «عهد اردشیر» شهرت دارد و چنانکه نویسندگان نخستین سدههای اسلامی گفتهاند، بهدلیل محتوا و نثر آن، گذشته از دبیران، نویسندگان آثار تاریخی و ادبی هم آن را میخواندند و خواندنش را به دیگران توصیه میکردند؛ این متن برای آموزش بزرگزادگان و فرزندان شاه و سپس هم خلفا بهکار میرفته است.
وی افزود: ابن ندیم در کتاب الفهرست از سه عهد یاد میکند که به نام اردشیر شهرت داشتهاند. یکی از آنها به ترجمۀ منظوم یحیی بلاذری نویسندۀ کتاب مشهور فتوحالبلدان بوده است. این ترجمه جزو بهترین آثار عربی بهشمار میآمده است؛ اما این ترجمه مانند بسیاری آثار دیگر، اکنون در دست نیست. با اینهمه در چند کتاب عربی روایتی از متن «عهد اردشیر» باقی مانده است.
بهرامی ادامه داد: در دوران معاصر شرقشناس ایتالیایی، ماریو گرینیاشی، براساس نسخهای کهن از این روایت، متنی ویراسته از عهد اردشیر را بههمراه برگردان فرانسوی آن در سال ۱۹۶۶ م به چاپ رساند و احسان عباس (۱۹۲۰۲۰۰۳ م) استاد فلسطینی دانشگاه بیروت هم بر اساس روایتهای دیگر، این متن را در سال ۱۹۶۷ م تصحیح و چاپ کرد و در مقدمههایی به معرفی و بررسی اهمیت این اثر پرداخت. متن ویراستۀ «عهد اردشیر» چاپ احسان عباس را استاد و پژوهشگر ایرانی، سید محمدعلی امام شوشتری، به فارسی برگرداند و او نیز در مقدمهای نکاتی دیگر را دربارۀ این موضوع مطرح ساخت. این ترجمه را در سال ۱۳۴۸ ش انجمن آثار ملی منتشر کرد؛ اما باوجود همۀ توجه و دقت مترجم گرامی و ناشر ارجمند، کاستیهای زیادی به این ترجمه راه یافت و گذشته از غلطهای چاپی، شماری از پانوشتها جابهجا شده، ترجمۀ چند سطر از متن و سرانجام هم توضیحات مربوط به برخی نسخهبدلها از قلم افتاده بود. در چاپ جدید که انتشارات فرهنگ معاصر آن را به طرزی شایسته آراسته و چاپ کرده، کاستیهای متن برطرف، و برای بهرهمندی بیشتر پژوهشگران، متن عربی هم در صفحۀ مقابل برگردان فارسی افزوده شده است.
او در پایان گفت: «عهد اردشیر» به موضوعات مختلفی میپردازد و درواقع دشواریهایی را مطرح میکند که پادشاه و حاکم خواه ناخواه با آنها رویاروست. در این اثر، اردشیر ابتدا به متفاوت بودن خوی و رفتار پادشاه با زیردستان میپردازد و میگوید که برای پیشگیری از مشکلات، او باید بداند که با زیردستان چگونه رفتار کند و در هر جایگاه چه کسانی را بنشاند. همچنین شاه باید بداند که جانشین خود را چگونه تعیین و معرفی کند تا برای حکومت موجب رنج و گرفتاری نشود. موضوع مهم دیگری که اردشیر بر آن تأکید دارد، لزوم پیوستگی و همراهی دین و شهریاری است که بهنظر او هر یکی در استحکام دیگری مؤثر است، اما در عین رابطۀ میان ایندو بایستی چنان باشد که راه را برای ورود دینمردان و دخالت آنها در امور سیاسی باز نکند.
اعراب مسلمان برای اداره حکومتشان نیاز به تجربه دیگران داشتند
ربانیزاده دیگر سخنران این نشست در سخنانی گفت: ایرانیان برای اداره کشورشان معمولاً اندرزنامههای متعددی داشتند. اندرزنامه آذرباد مهراسپندان، نامه تنسر و عهد اردشیر و نیز در دوره بعد قابوسنامه و سیرالملوک و سیاستنامه خواجه نظامالملک جایگاه مهمی در تاریخ اندیشه سیاسی ایران داشتهاند و البته بیشتر با سیاستنامه خواجه نظامالملک مأنوس هستیم.
وی افزود: پیش از سیاستنامه خواجه نظامالملک مأنوس، نامه طاهر به فرزندش بوده است که دستکمی از عهد اردشیر ندارد. اعراب مسلمان برای اداره حکومتشان نیاز به تجربۀ دیگران داشتند و مهمترین تجربه جلوی رویشان، تجربۀ ایرانیان بود، بنابراین تلاش کردند این متون را ترجمه کنند. اولین باری که چنین چیزی مطرح میشود سال ۱۱۱ هجری قمری زمان هشام بن عبدالملک بود که معتقد بودند ایرانیان برای اداره حکومتشان دستورالعملهایی داشتند که ما باید آنها را ترجمه کنیم و از آنها استفاده کنیم.
ربانیزاده ادامه داد: ابن مقفع بیشترین تأثیر را در ترجمه متون ایرانی به زبان عربی داشت و حتی دستورالعملی برای منصور خلیفه عباسی نوشت که چگونگی گرفتن مالیات و چیزهایی از ایندست در آن هستند. به قول زرینکوب حکومت عباسیان کپی برابر اصل حکومت ساسانیان بود.
او ادامه داد: عربهای مسلمان به اردشیر جامع میگفتند، درواقع ملکالاجتماع میگفتند که به قول امروزیها، یعنی کسی که کامل است و چون او را آدم کاملی در حکمرانی میدانستند تلاش کردند تا عهد اردشیر را ترجمه بکنند.
ربانیزاده تصریح کرد: یکی از دلایلی که در دورۀ مأمون به عهد اردشیر توجه میشود نامۀ طاهر به فرزندش است. در سال ۲۰۶ هجری در رقه شورشی انجام میشود که مأمونی در پی شخصی بود تا آن شورش را سرکوب کند و آن شخص عبدالله بن طاهر بود. عبدالله بن طاهر وقتی میخواست به رقه برود نامهای به فرزندش نوشت. آنچه در جامعه فعلی درباره رفاه و آبادانی و محرومان و… بیان میشود را طاهر در آن نامهاش به فرزندش آورده است.
نظر شما