سه‌شنبه ۴ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۲:۴۵
انديشه قرون وسطي؛ از اكراه تا اقبال

ترجمه جلد سوم مجموعه «تاريخ فلسفه راتلج» كه حدود هزار سال از تاريخ فلسفي قرون وسطي را بررسي مي‌كند، بر عهده بهنام اكبري است. به گفته وي، فيلسوفان مدرن تا اوايل قرن بيستم همواره نگاهي اكراه‌آميز به فلسفه قرون وسطايي داشتند،‌ در حالي كه از بنا شدن فلسفه مدرن بر پايه‌هاي اين انديشه غافل بودند.\

بهنام اكبري در گفت‌وگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، ابتدا توضيحاتي درباره مجموعه «تاريخ فلسفه» موسسه انتشاراتي راتلج ارايه كرد و گفت: انتشارات حكمت، انتشار اين مجموعه را بر عهده دارد. اين مجموعه كه سال 2002 ميلادي منتشر شد، از جديدترين تاريخ فلسفه‌ها به شمار مي‌آيد و كاملا براي اهالي فلسفه شناخته شده است؛ به‌گونه‌اي كه شايد در سال‌هاي اخير كتابي در حوزه فلسفه نبوده كه به اين مجموعه ارجاع نداده باشد.

وي درباره ارزش و اهميت اين تاريخ فلسفه گفت: مجموعه‌هاي تاريخ فلسفه در كشورمان نظير چندگانگي ترجمه و نقدهاي عجيب و همچنين عدم روزآمدي آنها چندان كاربردي نيستند. براي مثال، چندين دهه از نگارش تاريخ فلسفه كاپلستون مي‌گذرد، اما همچنان به عنوان يك مرجع از آن استفاده مي‌شود. به همين دليل انتشارات حكمت تصميم چاپ مجموعه‌اي روزآمد در اين حوزه گرفت. ويراستاري تمامي كتاب‌هاي اين مجموعه به عهده يك نفر است تا متني يك‌دست ارايه شود.

اكبري ادامه داد: اين كتاب يازده فصل است كه هر يك از آنها به يك فيلسوف اختصاص دارد و توسط متخصصان هر حوزه نوشته شده‌اند. براي مثال، بخش مربوط به «توماس آكويناس» به «برند ديويس» كه آثاري درباره اين فيلسوف به نگارش درآورده، سپرده شده است. به همين دليل مي‌توان اين كتاب را اثري كاملا تخصصي با نثر امروزي به شمار آورد.

اين مترجم ادامه داد: جلد سوم مجموعه تاريخ فلسفه راتلج حدود هزار سال از تاريخ فلسفي قرون وسطي را بررسي مي‌كند. از ميان فيلسوفان اين دوره مي‌توان به «بوئه تيوس» در قرن ششم و «سوادز» در قرن چهاردهم اشاره كرد. 

اكبري در ادامه درباره تأثيرات فلسفه قرون وسطي كه ممكن است تا امروز نيز جريان داشته باشد، گفت: در دوران مدرن با اكراه به اين فلسفه نگريسته مي‌شد. پس از دكارت تا اوايل قرن بيستم، از قرون وسطي به عنوان دوران تاريك‌انديشي نام برده مي‌شد، با وجودي كه بسياري از مباحث فلسفي اين دوره در انديشه فيلسوفان مدرن وجود داشت. به گفته هوسرل، «اتين ژيلسون» بيش از پانصد واژه از آكويناس در آثار دكارت پيدا كرده است.

وي افزود: چنين موضوعي را نمي‌توان ناديده گرفت، چرا كه نشان‌دهنده بناشدن فلسفه مدرن بر آراي انديشمندان سده‌هاي ميانه است، اما فيلسوفان مدرن با داشتن نگاهي انتقادي، حتي اين انديشمندان را فيلسوف نيز نمي‌پنداشتند.

اكبري با اشاره به تجديد نظر فيلسوفان مدرن درباره قرون وسطي در قرن بيستم گفت: «نئوتوميسم» حاصل اين تغيير رويكرد است كه بر اساس آن ژيلسون، كاپلستون و بسياري از ديگر از متفكران، به انديشه‌هاي توماس آكويناس قرون وسطايي گرويدند. قرن بيستم انديشه توماس را با فلسفه وجودگرايي هايدگر پيوند داد و نوعي «توميسم وجودگرا» را پديد آورد.

وي تغيير رويكردهاي ديگري در دوران جديد را برشمرد و گفت: گام دوم توسط فيسلوفان پست مدرن برداشته شد. همان‌گونه كه فلسفه مدرن رويكردي انتقادي به دوره‌هاي پيشين داشت،‌ پست‌مدرن‌ها نيز به اين رويكرد مدرن‌‌ها به ديده ترديد نگريسته، آن را نپذيرفتند. آنان با نگاه ايجابي‌تر و مثبت‌تر به فلسفه سده‌هاي ميانه پرداختند و به همين دليل رويكردي جديد از آن را ارايه دادند و در پيوند مباحث اين دوران با دوران مدرن كوشيدند.

وي افزود: در نتيجه اين تلاش‌ها، منطق ويليام اوكام (منطق‌دان و فيلسوف انگلسيي سده‌هاي ميانه) با منطق جديد و حتي مباحث معرفت‌شناختي و كلامي آن دوران با دوره مدرن پيوند خوردند. همين كوشش‌ها بود كه به نوعي احياي انديشه قرون وسطايي با رويكردي جديد را سبب شد.

اكبري در پايان گفت: در پنجاه سال اخير بسياري از دانشگاه‌ها كرسي شناخت اين فلسفه را تأسيس كردند و كتاب‌هاي متعددي درباره فيلسوفان قرون وسطايي نوشته شدند، زيرا ديگر تصور اين كه آنها حرفي براي گفتن ندارند، موجود نيست، بلكه آثار آنها بازخواني شده، به شكلي پويا و روش‌مند درباره آن بحث مي‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط