سرآغاز کتاب، پژوهش در بستر تاریخی پر از ابهام
اسدپور در گفتوگو با خبرنگار ایبنا ابتدا درباره طرح کتاب «میدان و شهر» میگوید: این کتاب در ابتدا قرار بود یک طرح پژوهشی باشد، اما ازآنجاییکه شخص حقیقی یا حقوقی از آن حمایت مالی نکرد، تصمیم گرفتم خودم آن را به سرانجام برسانم. به همین جهت این کتاب ساختاری کاملاً پژوهشی دارد.
استادیار دانشگاه هنر شیراز در ادامه میافزاید: فکر و ایده اولیه کتاب با دو پرسش آغاز شد؛ آیا تصویری که ما از شهر ایرانی بر اساس منابع و اطلاعات موجود در ذهن داریم، تصویر درستی است؟ و اینکه نظامهای طبقاتی در شهرهای ایرانی چگونه بودهاند؟ در جستجو برای رسیدن به پاسخ این پرسشها به مفهومی به نام سهگانه حکومت، میدان و شهر رسیدم و به دنبال آن پرسشهای تازهای پدید آمد؛ ازجمله: در طول تاریخ این سه عامل چگونه در تعامل با یکدیگر شهر ایرانی را ساختهاند؟ چرا مقیاس شهر ایرانی در گذشته از یک حدی بزرگتر نمیشده است؟ و درنهایت چرا پیش از دوره معاصر، شهرها هیچگاه منشأ تحولات اجتماعی نبودهاند؟
پژوهشی بر پایه تاریخنویسی و شهرسازی
علی اسدپور در ادامه با بیان اینکه برای او شهر ایرانی به روایت پژوهشگران معاصر کمی جای شک و تردید داشت و دستهبندیهای ارائهشده از میدان در شهر ایرانی، آنچنان برایش قابلقبول نبود، یادآور میشود: این دستهبندیها در عین کلی بودن، آنچنان متنوع بودند که عملاً ما را به یک نظام فکری واحد نمیرسانند و به نظرم این نگاه نیاز به اصلاح داشت.
اسدپور با تأکید بر اینکه از طرف دیگر روحیه شهر ایرانی و واقعیت آدمهایی که قبلاً در شهرهای ایرانی زندگی میکردند، مورد توجه قرار نگرفته بود، میافزاید: به عنوان مثال برخی از نویسندهها تمام فضاهای باز؛ از قبرستان گرفته تا حیاط مساجد را فضای باز شهری مینامیدند.
با این وجود، اسدپور میگوید در طول نوشتن کتاب اولاً تلاش کرده است که حرمت نویسندهها و پژوهشگران پیش از خود را حفظ کند و ثانیاً ادعایی نکند که نتواند آن را ثابت کند؛ «بنابراین با احتیاط تمام کتاب را بر اساس تاریخنویسی خُرد و بر پایه نوعی شهرسازی معمارانه نوشتم.»
نگاه متفاوت به مجموعه زندیه
کتاب «میدان و شهر؛ سرگذشت میدانهای توپخانه از تهران تا شیراز»، همچنین پژوهشی درباره میدانهای ارگ و مشق شیراز است. اسدپور درباره دلیل انتخاب این موضوع میگوید: همه میدانستیم که شیراز در دوره زندیه میدان داشته است، اما در تاریخ معماری و شهرسازی شیراز آنچنان اشارهای به آنها نشده است. آقایان توسلی و دکتر بنیادی در کتابشان بهاندازه توان و وسع خود به دنبال پاسخ این پرسش رفته بودند، اما در طول تحقیقاتم متوجه شدم برای یافتن این چرایی، نیازمند یک نگاه متفاوت به مجموعه زندیه و بعد به خود میدان هستیم.
میدان ارگ شیراز نسبتی با میدان نقشجهان اصفهان ندارد
علی اسدپور در ادامه با اشاره به عقیده نویسندههای پیشین که معتقدند کریمخان زند در طراحی میدان ارگ شیراز از میدان نقشجهان اصفهان گرتهبرداری کرده است، ضمن بیان اینکه «من با این نظر موافق نیستم»، میگوید: در کتابم چند دلیل در رد این نظریه مطرح کردهام؛ اولاً کریمخان فضای کافی و مناسب، برای ساخت چنین میدانی را در شیراز نداشته است، علاوه بر آن پول و ثروت صفویه را هم نداشته است و مهمتر از همه، اهدافش با آنها متفاوت بوده است. دیگر از آن، هیچ نشانی از آن تناسبات و هندسه و روابط فضایی که در نقشجهان میبینیم، در میدان ارگ وجود ندارد. فضاهایی مشابه مثل عمارت عالیقاپو که سردر ورودی باغهای سلطنتی اصفهان است و به اندرونیها راه دارد، اساساً در اینجا وجود ندارد.
استادیار دانشگاه هنر شیراز با این وجود اذعان میکند که میدان نقشجهان اصفهان در ساخت میدان ارگ شیراز بیتأثیر نبوده و کریمخان هم توجهی به آن داشته است، «زیرا نقشجهان میدانی بزرگ و شاخص بوده که در فاصله زمانی نسبتاً کوتاهی نسبت به زندیه ساخته شده است؛ اما روحیات ایلاتی کریمخان زند و نگاه خاصش به طبقات اجتماعی، با پادشاهان صفوی بسیار متفاوت بوده است؛ بنابراین بیش از آنکه او دنبالرو صفویه باشد، روایت خود را از پادشاهی و ساختوسازهای شاهانه داشته است.»
علی اسدپور به عنوان مثال میگوید: در دورهای که مساجد چهارایوانی الگوی زیباییشناسی مساجد ایرانی است، کریمخان زند در مسجد وکیل طرح شبستانی پیاده میکند، یا پس از صفویه به سبب امنیتی که در ایران برقرار و بنای ارگ در حال از بین رفتن است، مفهوم ارگ را با نگاهی متفاوت احیا میکند. افزون بر آن، این استاد دانشگاه میگوید: تحقیق درباره مجموعه زندیه زیر سایه میدان نقشجهان، سبب به وجود آمدن استدلالهای نادرستی نیز شده است، ازجمله آنکه گفته میشود محور توسعه شیراز در دوره زندیه در محور خیابان زند است؛ درحالیکه اصلاً اینگونه نبوده است.
مجموعه زندیه یک سیستم پدافند غیرعامل است
علی اسدپور در ادامه به یک نتیجهگیری دیگر خود درباره مجموعه زندیه اشاره میکند: «من معتقدم مجموعه زندیه نوعی سیستم پدافند غیرعامل است که بر اساس نگاهی خاص به مفهوم ارگ به وجود آمده است.»
نویسنده کتاب «میدان و شهر؛ سرگذشت میدانهای توپخانه از تهران تا شیراز» به جایگاه ارگها در تاریخ معماری ایران اشاره میکند و میافزاید: ارگها درواقع فضاهای بزرگی بودهاند که فضاهایی نظیر میدان، حمام، آبانبار و... را در درون خود جای میدادند؛ اما به این دلیل که در محور مجموعه زندیه در دوران کریمخان فضای کافی در اختیار او نبوده است، پادشاه زندیه مقیاس ارگ را بهاندازه سکونتگاه خود کوچک کرده است.
اسدپور در ادامه میافزاید: از یکسو رودخانه خشک بهعنوان یک مفصل طبیعی مانع حرکت میشده است. از سوی دیگر بدنه راستهبازار وکیل بهنوعی کارکرد سپر و حفاظ را داشته و سمت شمال غرب مجموعه هم از سمت باروی شهر محصور شده است. در نتیجه همه این عوامل سبب ایجاد فضای ارگ خصوصی را فراهم آورده است.
مطالعه تاریخی میدان ارگ وسیلهای برای درک جهانبینی و شخصیت کریمخان زند
علی اسدپور در ادامه با اشاره به روحیه و شخصیت خاص کریمخان زند میگوید: کریمخان در طول سلطنت خود، هیچگاه ادعای پادشاهی جدی نکرد و به گفته خودش وکیلالرعایا بود. او حرمت پادشاهان صفوی را هم حفظ میکرد. به خراسان بزرگ هم کاری نداشت و آن را به دست جانشینان نادر سپرده بود. به شیراز لقب دارالعلم داده بود نه دارالسلطنه. به اصفهان و قزوین میگفت دارالسلطنه؛ بنابراین چون نتوانست یک سیستم حکومتی را که موردقبول همه اقشار باشد، پایهگذاری کند، بعد از مرگش در ظرف مدت کوتاهی همهچیز از بین رفت.
از همینرو اسدپور معتقد است: آن اقتدار شاهانه در میدان ارگ شیراز آنچنان نمود پیدا نمیکند. بااینوجود اسدپور میگوید: کریمخان طرحی ابتکاری برای دیدن ابهت ارگ در میدان به کار میبرد. «او ارتفاع بدنههای میدان را در جایی که به ارگ میرسد، کم میکند، بهگونهای که بنای ارگ در پشت زمینه منظر میدان، محصوریت میدان را میسازد، نه جدارههای آن. بهگونهای که ارگ بر کل مجموعه کنترل و نظارت دارد. به همین دلیل هم هست که برخلاف میدان نقشجهان، راستههای کلیدی بناهای اطراف ارگ ازجمله بازار و یا مسجد بیواسطه به میدان ارگ متصل نشدهاند. به گفته این پژوهشگر، فضاهایی که بهطور مستقیم به میدان ارگ شیراز دسترسی دارند، تماماً فضاهای دیوانی هستند.
این پژوهشگر معماری در ادامه با اشاره به اینکه اهمیت حفظ میدانهای تاریخی نظیر میدان حسنآباد تهران که چندی پیش بخشهایی از آن در آتش سوخت، تولید سرمایه اجتماعی است، میگوید: این مسئله ابعاد مختلفی را در برمیگیرد؛ نخستین بُعد آن، بعد تاریخی است. اسدپور با تأکید بر اینکه این میدانها تاریخ ما هستند، میافزاید: نخستین و ضروریترین کار برای حفظ تاریخ، ثبت و ضبط این میدانهاست؛ چراکه «اگر تاریخمان از بین برود، روزی خواهد رسید که ما برای یک تحول در هنر و معماری نیاز به اطلاعات داریم، اما اطلاعاتی در دسترس نخواهد بود. مشکل جوامعی که موفق به رشد نشدهاند، نداشتن متفکر نیست بلکه نبود اطلاعات و منابع کافی از گذشتهشان است.»
میدانهای تاریخی خاطره جمعی میسازند
به باور این استاد دانشگاه، میدانها ازنظر ساختار شهری نقشی بسیار کلیدی در شهر دارند، زیرا میدانها بهعنوان فضاهای باز در شهرهای تاریخی اجازه نفس کشیدن به بافت فشرده را میدهند. بهخصوص در شهرهای کویری و نیمه کویری.
اسدپور با اظهار تأسف نسبت به اینکه عدهای معتقدند باید آثار خُرد تاریخی را به شکل موزهای حفظ کرد و عمده بافتهای تاریخی را که از دید آنها بیارزش است، نابود کرد و به توسعه شهر اختصاص داد، میافزاید: مسئله دیگر بحث بازآفرینی شهری است. در بحث بازآفرینی شهری، کشورهای اروپایی از دهه ۱۹۹۰ به این نتیجه رسیدهاند که باید مرکز تحولات اجتماعی، فرهنگی و هنری و اجتماعی را به قلب شهرهای تاریخی برگردانده شوند.
به باور اسدپور، میدانهای تاریخی خاطره جمعی میسازند، مردم را به یکدیگر و به شهر پیوند میدهند و در نتیجه سرمایه اجتماعی تولید میکنند. «این سرمایه اجتماعی است که شهر را میسازد، نه نیروی انسانی و نه اقتصاد.» این پژوهشگر با توضیح اینکه سرمایه اجتماعی (Social capital) حاصل جمع تعاملات اجتماعی و دلبستگی به مکان است، یادآور میشود: اگر این پیوند میان تعاملات اجتماعی و دلبستگی به مکان رخ دهد، خاطره جمعی ساخته میشود و هنگامی که خاطره جمعی ساخته شد، سرمایه اجتماعی به وجود میآید.
مخاطبین این کتاب علاقهمندان به تاریخ معماری و شهرسازی هستند
نویسنده کتاب «میدان و شهر؛ سرگذشت میدانهای توپخانه از تهران تا شیراز» معتقد است: این کتاب برای مخاطبین خاص؛ معماران و شهرسازان نوشته شده است، اما در طول مراحل نوشتن سعی شده در عین حفظ جنبه آموزشی، کتاب زبان عامتری هم پیدا کند تا مورد استفاده دیگر اقشار هم قرار بگیرد و گروههای بیشتری از دانشگاهیان و پژوهشگران بتوانند به آن رجوع کنند.
جمعآوری منابع معتبر
علی اسدپور در ادامه به منابع کتاب خود اشاره میکند و میگوید: دوره زندیه به سبب عمر کوتاه خود، موفق به انعقاد دستور زبانی خود از نظر هنر و معماری نمیشود و نمیتواند آثار هنری فراوانی را خلق کند؛ بنابراین صحبت در مورد این دوره که سند و اطلاعات زیادی از آن در دسترس نیست، کمی سخت است. بخش عمده سندهای تصویری موجود در کتاب، به زمانی برمیگردد که دوربین عکاسی وارد ایران شده است. بخشی از آن مربوط به آلبوم خانه کاخ گلستان، بخش دیگر مربوط به سایتهای خارجی مثل Smithsonisn یا دانشگاه MIT و همچنین مجموعه عکسهای تاریخی موجود در بنیاد آقاخان است. همچنین تعدادی عکس از سایت دانشگاههای آمریکایی هم وجود داشته که شامل عکسها و نقشههای ارنست هرتسفلد است. نقشههای سپاه روس هم از دیگر منابع استناد است. درواقع منابع موجود در کتاب ترکیبی است از عکسها و نقشههای تاریخی، نقشه وضع موجود شیراز، برداشتهای میدانی و اسناد مکتوب و توصیفاتی که در کتابهای تاریخی درباره شیراز موجود است.
نظر شما