ابوالفضل طریقهدار ویراستار و مولف، با توجه به ابتلای جهانی به ویروس کرونا و قرار گرفتن در ماه شعبان در یادداشتی به این سوال پاسخ داد که آیا ظهور نزدیک است یا خیر؟
دعا برای ظهور حضرت حجت، امر پسندیدهای است، اما دعا کنندگان دو دستهاند: بعضی دعا میکنند، ولی اصرار بر نزدیک بودن ظهور ندارند و مردم را سرکار نمیگذارند. اما دستهی دوم، طوری حرف میزنند که گویی حضرت تا دو ماه دیگر اینجاست. اینان با بیصبری و شکایت از خدا، هم خود را خسته میکنند و هم باعث انکار اصل ظهور نزد مردم میشوند. قرنها پیش هم افرادی بودند که با چنین وعدههایی، بدبینی ایجاد کردند. چند نمونه را نقل میکنم.
هشتصد سال قبل، پس از حمله وحشیانه مغولان، مردم به تنگ آمده بودند و دعای مضطرین در اوج بود و این سختی را نشانهی ظهور میدانستند. یاقوت حموی، جغرافیدان مشهور مینویسد: «در سالهای نخست حمله مغول، در شهر کاشان، مردم هر روز سپیدهدم از دروازه شهر خارج میشدند و اسب زین کردهای را با خود میبردند تا حضرت مهدی(عج) در صورت ظهور بر آن اسب سوار شود. ( معجمالبلدان، ۴/٢٩٧)
پانصد سال پیش وقتی دولت صفویه بر سر کار آمد برخی افراد آن زمان، این بار نه از سر اضطرار و واماندگی، بلکه از روی شوق، این دولت را متصل به قیام امام مهدی (عج) و دولت او میدانستند.
در زمان شاه تهماسب، دومین سلطان صفوی، کسی به نام «طوسی» با محاسبات نجومی و تطبیق بعضی روایات، رسالهای نوشت و با قاطعیت گفت: ظهور حضرت مهدی در روزگار همین شاه تهماسب رخ میدهد. ( جعفریان، مهدیان دروغین، ١٧۵).
جالب اینکه بعضی میگفتند شاه تهماسب، خود امام زمان است. شاه آنان را در جایی جمع کرد و گفت: اگر توبه نکنید گردن شما را میزنم، توبه نکردند و شاه تهماسب همه را کشت. (از شیخ صفی تا شاه صفی، ٨٠ و نیز جعفریان، همان).
در دورهی قاجاریه نیز از این ادعاها بود، که ظهور سلطنت قاجار را نشانه نزدیکی ظهور میدانستند. در همین دوره محمدعلی باب، ادعای بابیت کرد و گفت: من باب امام زمان هستم. و غائلهی عجیبی به پا کرد. داستان او مفصل است. عاقبت امیرکبیر او را اعدام کرد.
در روزگار ما که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، برخی آن را نشانهی آشکاری از ظهور دانستند.
حملهی آمریکا به عراق و سپس حوادث سوریه و عراق و پدیدآمدن داعش، دوباره روایتهای نشانههای ظهور را به زبان انداخت و سید خراسانی و یمانی و شعیببنصالح را با افرادی تطبیق دادند.
«وقاتون» و «مستعجلون»
«مستعجلون»کسانیاند که برای ظهور حضرت حجت، عجله دارند. این تعبیر عینا از امام صادق(ع) است. تعبیر دیگر ایشان «وقاتون» است، یعنی کسانی که برای ظهور حضرت، وقت و روز و ساعت دقیق، معلوم میکنند. این حدیث در کتاب اصول کافی اینگونه آمده است: «کَذَبَ الوقّاتُون و هَلَکَ المستعجلون و نَجَا المسلمون»، یعنی وقت تعیینکنندگان برای ظهور مهدی(عج)، دروغ میگویند، شتابکنندگان در آن به هلاکت میرسند و فقط تسلیم شوندگان به امر خدا نجات مییابند. (کافی، ج١/ ٣۶٨). این روایت را همهی حدیثشناسان معتبر و صحیح دانستهاند.
پس از مشخص شدن «مستعجلون» و «وقّاتون» و «مسلمون» اکنون سوال منطقی این است که پس نظریهی مقبول دربارهی ظهور امام مهدی، کدام است؟ یعنی درمورد وقت ظهور حضرت چگونه حرف بزنیم که منطقی و قابل قبول باشد؟
پاسخ به این سوال را از زبان سه شخصیت برجستهی شیعی میآورم. آیتالله میرزا جواد تبریزی از مرجع تقلید مشهوری بود که در سال ١٣٨۵ در هشتاد سالگی مرحوم شد. وی میگوید: «در مورد ظهور امام زمان، طوری صحبت کنید که اگر غیبت آن حضرت، صدهزار سال هم طول بکشد، عقاید مردم خراب نشود. مثل آن مردی نباشید که هر چند وقت یکبار، به مردم میگفت امام زمان تا چندماه دیگر میآید، آن ماهها تمام میشد و به او میگفتند: پس چرا حضرت نیآمد؟ جواب میداد: حوادثی رخ داده که نظر خدا عوض شده( بداء حاصل شده).» ( مجله انتظار، ١٣٨١،ص١٧)
آیتالله مرعشی نجفی نیز مرجع تقلید زاهدی بود، که در سال ١٣۶٩ در ٩٣ سالگی چشم از جهان فرو بست. نظرش درباره وقت ظهور این است که « اگر شما طوری حرف بزنید که گویی ظهور نزدیک است، اما خبری نشود در این صورت، جوانان دست از دین برمیدارند و دیگر همه چیز را دروغ میدانند. (صادقی، تاملی در روایتهای ظهور، مجله انتظار، سال سوم١٣٨٢).
آیتالله لطفالله صافی از مراجع کهنسالی است که با صدویک سال سن، هنوز به کار علمی اشتغال دارد و علاوه بر فقاهت در زمینه مهدویت نیز پژوهشهای گستردهای کرده است. کتاب ایشان با نام «منتخبالاثر فی الامام الثانی عشر» در سه جلد به زبان عربی، سالهاست که منتشر شده است. ترجمهی فارسی این کتاب به همراه دیگر مقالاتی که مولف محترم دربارهی مهدویت دارد، در شش جلد در دسترس همگان است. ایشان مینویسد: «ما همیشه در انتظار فرج هستیم، اما همگان بدانند این مسئله، یکی از اسرار الهی است».
باری، سخن حق این است که انتظار و ظهور، یک راز است و ما باید فقط به وظایف مسلمانی خود، از جمله دعا برای فرج، عمل کنیم و بیهوده به دنبال گشودن «راز گل سرخ» نباشیم و به مردم وعده امسال و سال دیگر و این دوره و آن دوره ندهیم. راز، راز است و به اراده و تقدیر الهی بستگی دارد و در توان ما نیست. به قول سهراب سپهری: کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ/ کار ما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم/ پشت دانایی اردو بزنیم/ روی پای تر باران به بلندای محبت برویم/ کار ما شاید این است که/ میان گل نیلوفر و قرن/ پی آواز حقیقت بدویم.
نظر شما