«میان فرهنگی بودن بدون فرهنگ» سعی میکند مساله مهمی تحت عنوان «هویت» را که عمدتا از آن هویت جمعی مراد میشود، به چالش بکشد و از نگاهی میان فرهنگی به آن نگاه کند و پرتویی از نوع نگاه تمایز محور میان فرهنگی را بر گفتمان عمومی ما افکند.
دهقانی در مقدمه که نخستین بخش کتاب را به خود اختصاص داده است، اثر خود را این طور معرفی میکند: «کتاب کوچک پیش رو گام کوچکی است که طرح کلی نویسنده خود را پیش میبرد. این گام خود را به عنوان ارائه الگویی برای فهم مسالهای مهم میفهمد که حیات جمعی ما ایرانیان به شدت درگیر آن است. این کتاب در واقع سعی میکند تا طرح مساله کند و مساله مهمی تحت عنوان «هویت» را که عمدتا از آن هویت جمعی مراد میشود، به چالش بکشد و از نگاهی میان فرهنگی به آن نگاه کند. این کتاب پرتو نوع نگاه تمایز محور میان فرهنگی را بر گفتمان عمومی ما میافکند و سعی میکند نشان دهد آنچه مبانی خود فهمی جمعی ما ایرانیان است، آنچنان که به نظر میرسد، پایه هستی شناختی ندارد و میتوان پایههای آن را لرزاند»
چرا هویت؟
«میان فرهنگی بودن بدون فرهنگ» یک بحث را نکته اصلی تمرکز خود قرار داده است، این امر که جهان جدید، جهان تکثر و تمایز است و اندیشه هویت محور توان مواجه با آن را ندارد و باید فکر دیگری برای آن کار کرد. مطابق با این طرح موضوع نویسنده در فصلهای دو تا چهار(اهمیت یافتن مساله هویت در دوره اخیر، نقد جوهر فرهنگی و نقدی بر مفهوم هویت) بحث نظری در باب هویت را پی میگیرد. نویسنده در فصل دوم به این پرسش پاسخ میدهد که چرا مساله هویت در چند دهه اخیر اهمیت زیادی یافته است؟ دهقانی این پرسش را به نوعی انگیزه اصلی خود از نگارش این اثر معرفی میکند و مفاهیم مربوط به امر جمعی را با نگاهی انتقادی پی میگیرد و نشان میدهد که چرا ایده فرهنگ، قوم، ملت، امت و ... به مثابه امور کامل و تمامیت یافته دیگر کارایی ندارند. فصل سوم با عنوان «نقد جوهر فرهنگی» متشکل از سه قسمت است که مفاهیم فرهنگ، قوم و در آن ملت و در نهایت امت را مورد واکاوی قرار میدهد. در فصل چهارم با عنوان «نقدی بر مفهوم هویت» نویسنده ابتدا با ترسیم وضعیت متکثر و متنوع جهان جدید نشان میدهد که نیاز به فهم دیگری از جامعه و اجتماع داریم و در ادامه خود مفهوم هویت را از حیث فردی و جمعی تحلیل میکند در این تحلیل است که او پیش زمینههای ذهنی ما از این مفهوم را در هم میریزد و نشان میدهد اگر در مفهوم هویت تامل کنیم چطور خود به خود از بین خواهد رفت. او در ادامه مفهوم یکپارچگی را به جای هویت فردی و مفهوم یکپارچه سازی را به جای هویت جمعی مطرح میکند.
افق جامعه مطلوب
همانطور که اشاره شد کتاب تا فصل چهارم تمرکز خود را بر مفاهیم نظری میگذارد و در ادامه و در فصلهای پنجم و ششم، از حیث هنجاری(دستوری) به ترسیم افق جامعه مطلوب و امکان و شرایط روابط مطلوب مبادرت میورزد. جامعهای که به باور نویسنده جامعه جدید و میان فرهنگی است و لذا الگوهای هنجارین میان فرهنگی میطلبد. فصل پنجم کتاب «چند فرهنگگرایی» همانطور که از عنوانش پیداست چند فرهنگی را محل بحث قرار داده و سعی میکند چند فرهنگی بودن را توصیف وضع موجود و چند فرهنگگرایی را الگویی هنجارین برای هم زیستی جهان امروز نشان دهد. نویسنده در این فصل سعی میکند از «سیاست تمایز» به عنوان سیاست مطلوب به معنای استراتژی یکپارچه سازی در افق مطلوب خود دفاع کند.«میان فرهنگی بودن» عنوان فصل پایانی کتاب است، نویسنده در این بحش به روابط تکمیلی افراد میپردازد و امکان و شرایط فهم متقابل را بررسی میکند. او سعی میکند با توجه به مساله اصلی کتاب که معطوف به زیست مسالمت آمیز همراه با نفی باور به هویت جوهری است، مدلی برای زیست اجتماعی در جهت «یکپارچه سازی» ارئه کند.
کتاب «میان فرهنگی بودن بدون فرهنگ؛ گذر از سیاست هویت به سیاست تمایز» نوشته رضا دهقانی در ۱۵۰ صفحه، تیراژ 1100 نسخه و به قیمت ۲۵ هزارتومان توسط انتشارات «نقد فرهنگ» منتشر و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
نظر شما