پنجشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۴
زنان پژوهشگر حوزه ادبیات پایداری به چالش‌های معرفتی کمتر توجه دارند

مرضیه آتشی‌پور، معتقد است؛ فضای حاکم بر ادبیات پایداری و مقاومت در دست مردان است و موجب شده کمتر سراغ یک نظریه جدی درباره ادبیات دفاع مقدس و چالش یک الگوی معرفتی بروند.

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): حال و هوای کتاب‌های دفاع مقدس را باید از کسانی پرسید که دستی بر آتش دارند یا پژوهشگر این حوزه هستند. دستی بر آتش دارند یعنی افرادی که داوری این آثار را در جشنواره‌ها قبول یا درباره این آثار پژوهش می‌کنند. این افراد اطلاعات خوبی از چندوچون کتاب‌های ادبیات و تاریخ دفاع مقدس دارند. کتاب‌هایی که هرکدام روایت از جنگ تحمیلی دارند؛ روایتی که در هرکدام جزئیاتی نهفته است و این جزئیات در قاب کتاب‌ها می‌تواند به آیندگان منتقل شود. مرضیه آتشی‌پور، پژوهشگر ادبیات در چندین پژوهش به بررسی وضعیت ادبیات دفاع مقدس پرداخته و نکاتی را در این پژوهش‌ها دریافته است. آتشی‌پور در بیست و دومین دوره کتاب سال دفاع مقدس در داوری بخش پژوهش‌های اجتماعی حضور داشت.

مرضیه آتشی‌پور در گفت‌وگو با خبرنگار (ایبنا) به نقاط قوت و ضعف کتاب‌های این بخش اشاره کرده و معتقد است؛ فضای حاکم بر ادبیات پایداری و مقاومت در دست مردان است و موجب شده کمتر سراغ یک نظریه جدی درباره ادبیات دفاع مقدس و چالش یک الگوی معرفتی بروند. وی این موضوع را ضعف خانم‌ها یا ناتوانایی آن‌ها نمی‌داند چراکه تاکید دارد، چیدمان و ساختار سیستم به این شکل است که وقتی امکان رشد نداشته باشید، به سمتی می‌روید که یک رمان یا مجموعه خاطره، درباره جنگ منتشر کنید. چون این کار بسیار آسان‌تر است.

- به‌عنوان یک پژوهشگر تاریخ فرهنگی در کتاب‌های جنگ چه نکاتی توجه شما را جلب کرد؟

به نظرم باید به این نکته توجه کرد که کلاً جشنواره‌ها مخاطبان خاصی دارند، به‌عبارت دیگر همه اقشار جامعه را دربرنمی‌گیرد. در واقع این جشنواره‌ها برای خود مخاطب‌سازی کردند و جامعه آماری خاص خود را دارند. منظورم از این جمله چیست؟ منظورم را به این شکل مطرح کنم؛ وقتی برندگان و داوران آن را رصد می‌کنیم شاهد این هستیم که یک عده همیشه جزو داورها هستند عده دیگر هم جزو برندگان یا برگزارکنندگان. به‌عبارت دیگر یک عده کارشان همین است و برای پسند جشنواره می‌نویسند. آن‌ها می‌دانند که معیارهای جشنواره چیست و چه موضوعاتی جای طرح دارد. با این نکته می‌خواهم بگویم این جشنواره‌ها مخاطب‌ساز است. اگر با این نگاه به کتاب‌ها بنگریم و اهداف جشنواره را هم بدانیم و این موضوع که همه کتاب‌ها، داوطلبانه به جشنواره‌ها ارسال نمی‌شود و از طرفی دسترسی به همه آثار قدری برای برگزارکنندگان هم محدود است. این نکته را از این لحاظ می‌گویم که وقتی برای تالیف رساله دکترا آثار را رصد می‌کردم، یکی از ملاک‌هایم برای شاخص بودن آثار؛ رمان‌های دفاع مقدس برگزیده جشنواره بود! در آنجا بود که متوجه شدم این جریان در زمینه جشنواره وجود دارد.

از این منظر که نگاه کنید، در فهرست آثار خواهید دید هر سال یکسری انتشارات خاص در جشنواره شرکت می‌کنند و یک عده نویسنده‌های خاص. متاسفانه چون دچار کمبود تفکر انتقادی در تمام علوم انسانی در ایران هستیم (که دلایل خاص خودش را دارد)، معمولاً از نظر ساختار و روش پژوهش به شکلی کار می‌کنیم که یک نظریه یا ساختار درست و جدید طرح شود نه‌تنها در سطح جشنواره‌ها و جایزه‌ها بلکه در پژوهش‌های دانشگاهی هم مشاهده نمی‌شود. در نتیجه برای این‌که طرحی نو دربیندازند در این جشنواره‌ها شرکت می‌کنند. بنابراین نقد اصلی که به جشنواره‌ها، فضای پژوهشی و دانشگاهی وارد می‌شود که افراد سراغ موضوعات تازه می‌روند تا نظریه جدید، روش تحقیق درست و اسلوبی که به‌روز و جهانی باشد؛ اما آنچه طی تحقیق و پژوهش در آثار دفاع مقدس از سال ۹۹ تا به امروز شاهد آن بودم در گروه پژوهش‌های اجتماعی که داور آن بودم و در کنار آن پژوهش‌های فرهنگی و ادبیات را هم رصد می‌کردم سی تا چهل درصد موضوعات با اغماض، هنوز درباره مسائل تکراری جنگ بود.

نکته دیگر؛ آنچه که در سال‌های قبل جایش خالی بود و امسال با شیب بالایی با آن مواجه بودیم؛ مطالب و موضوعاتی درباره بازسازی بعد از جنگ و فضای پس از آن بود؛ ازجمله یکی از آثار که بالا آمد کتاب «بازسازی خرمشهر پس از جنگ تحمیلی: آرمان‌ها و تجربه‌ها» بود؛ همچنین آثاری درباره وضعیت آسیب‌های روانی جامعه جانبازی و تیپ‌های اجتماعی شرکت‌کننده در جنگ و بازتاب شرایط در مناطق جنگی و غیرجنگی که به نظرم دغدغه‌های قابل اعتنایی بود.

نکات دیگری که پس از جنگ به آن پرداخته شد، دغدغه‌ای بود که چگونه ادارات را بومی‌سازی کنیم که برای آن تلاشی هم صورت گرفته بود، اما بیشترین تلاش در این زمینه در حد پژوهشکده‌های خاص بود و به‌طور عموم گسترش پیدا نکرد و عمقی نداشت. اگرچه سعی شد، یک نظریه غربی را بگیرند و پرورش دهند و یک رنگ و بوی بومی به آن بدهند، اما چندان قوی نبود و در حد پایان‌نامه و رساله بود.

درباره زنان، به نظرم مولف و پژوهشگران زنان چندان مطرح نبودند، چون در فضای ادبیات پایداری و مقاومت برخلاف فضای گفتمان حاکم، این حوزه هنوز در دست مردان قرار دارد که به نوعی طبیعی است. چون در این زمینه نخست، زنان پُرتوان که بتوانند کنار مردان در سطح خاص به‌طور کلان تصمیم‌گیری کنند و درباره محورهای جشنواره‌ها و پژوهش‌ها نقش تعیین‌کننده داشته باشند، حضور اندکی دارند و هم مجال بروز و رشد برایشان فراهم نکردند. اندک زنانی که در این زمینه مطرح شدند اغلب افرادی هستند که پایان‌نامه یا رساله‌ای درباره جنگ کار کردند. نگاهی به چند ناشر مطرح در زمینه انتشار کتاب‌های جنگ بینداریم، خواهیم دید زنان چندان در پُست‌های کلیدی قرار ندارند. من این موضوع را ضعف خانم‌ها یا ناتوانایی آن‌ها نمی‌دانم چیدمان و ساختار سیستم به این شکل است که وقتی امکان رشد نداشته باشید، به سمتی می‌روید که یک رمان یا مجموعه خاطره، درباره جنگ منتشر کنید. چون این کار بسیار آسان‌تر از این است که سراغ یک نظریه جدی درباره ادبیات دفاع مقدس بروید و یک الگوی معرفتی را به چالش بکشید. این به نظرم معضلی است که به‌عنوان یک پژوهشگر زن، با آن روبه‌رو هستیم.

- اشاره کردید، در میان کتاب‌ها آثاری بود که نگاهی به وضعیت اجتماعی رزمندگان جنگ داشت.

بله، مثلاً کتابی درباره تیپ‌شناسی دانش‌آموزانی که در جنگ حضور داشتند یا کتاب «عکاسان جنگ» درباره عکاسانی بود که در برهه‌های خاصی در جنگ حضور داشتند و از اتفاقات آن عکاسی کردند؛ همچنین آثاری که درباره آثار و تبعات جنگ تالیف شده ازجمله بازسازی خرمشهر به‌ویژه با توجه به سیل عظیم مهاجرانی که جزو خانواده‌های رزمندگان، شهدا و جانبازان نبودند و فقط در شهر سکونت داشتند و در زمان جنگ مهاجرت کردند، بررسی شده بود. در کل به نظرم گاهی جشنواره‌ها موجب کتاب‌سازی می‌شود. چون مولف و پژوهشگر سراغ تالیف یا پژوهش درباره موضوعی می‌رود که شانس برگزیده شدن دارد.

مظاهر تجریه زیسته جنگ ایران و عراق باید بررسی شود/ ایجاد فضا برای نقد جدی  ادبیات دفاع مقدس

- به‌عنوان یک پژوهشگر دانشگاهی که کتاب و پژوهش‌های جنگ را رصد می‌کنید، چرا دانشگاه کمتر به سمت تالیف و پژوهش در زمینه جنگ می‌رود؟ هرچند امسال بعضی از استادان دانشگاه در داوری کتاب‌ها حضور پیدا کردند و این پدیده خوبی است.

این سوال را می‌توانم با نگاهی به آفرینش‌های ادبی پاسخ دهم. دهه ۶۰ نویسندگان و پژوهشگران صاحب قلمی داشتیم غیر از احمد محمود، هوشنگ گلشیری و سیاوش کسرایی و …. چرا آن‌ها درباره جنگ ننوشتند؟ چون مرز خودی و غیرخودی که در این سال‌ها کشیدیم براساس بررسی که درباره رمان‌ها و داستان‌های جنگ انجام دادم، خیلی در حال کمتر شدن است؛ در نتیجه افرادی مانند احمد دهقان، نعمت‌الله قادری، مسعود کوثری و… با نگاهی که وجود دارد شاید چند سال دیگر، آن‌ها نیز جزو دایره خودی نباشند که باز هم بتوانند بنویسند یا جزو دایره تصمیم‌گیری باشند. ضمن این‌که منطق کمّی‌سازی که حتی به کلی‌گویی بینجامد و یک ذره سره از ناسره جدا نشود، منجر به کاهش پژوهشگران و مولفان این حوزه می‌شود. ضمن این‌که مولف یا پژوهشگر دانشگاهی در این دوگانه خودی یا غیرخودی، باید موضع‌گیری کند؛ بنابراین در اغلب اوقات، فضای حاکم بر سیطره خودی، مولف یا پژوهشگر را پس می‌زند از آن طرف استاد دانشگاهی که بخواهد در این حیطه حرف جدی بزند به‌دلیل عواقب آن ورود پیدا نمی‌کند؛ درحالی که اغلب این افراد جزو منتقدان ناصح جامعه هستند و باید زمینه فراهم شود که ناقدان، آثار جنگ را جدی بررسی کنند.

- چه موضوعاتی به نظرتان مهم آمد اما در میان پژوهش‌های جنگ به آن پرداخته نشده بود؟

به افرادی که در موشک‌باران آسیب دیده بودند، اشاره‌ای نشده بود؛ درحالی که نیاز بود به این موضوع پرداخته شود. از طرف دیگر بازخوردهای جنگ در عراق هم موضوع مهمی است که سی سال پس از جنگ هنوز بررسی نشده است، چون از یک‌دهه اخیر روابط بسیار حسنه‌ای با عراق داشتیم. هر چند مرتضی سرهنگی، «اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی» را زمانی که آن‌ها که در ایران بودند، اواخر دهه ۷۰ تالیف و منتشر کرد؛ درحالی که برای عراقی‌ها به‌عنوان یک شیعه چه موضوعی مهم بود که با ما جنگیدند و امروز هم با ما تعامل دارند؟ ضمن اینکه باید دید تجربه زیسته یا نزیسته جنگ تحمیلی ایران و عراق مظاهرش چیست؟

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها