دوشنبه ۲ مهر ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۴
«قلعه اوترانتو»؛ نخستین رمان جهان در ژانر گوتیک

منبع الهام والپول در خلق این داستان هول‌انگیز، کابوسی بود که یک شب، در قصر گوتیکی بازسازی‌شده‌اش دیده بود. والپول ادعا می‌کرد در کابوس شبحی دیده با یک دست زرهی خیلی بزرگ، نویسنده که باشی، همین برای خلق یک داستان گوتیکی کافی است.

به گزارش سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا رمان «قلعه اوترانتو» نوشته هوراس والپول، نخستین بار در سال ۱۷۶۴ منتشر شد و با دلایلی قوی، نخستین رمان در ژانر گوتیک در تاریخ به شمار می‌آید. هوراس والپول، نویسنده و مورخ انگلیسی، در دومین ویراست این کتاب، در زیرتیتر آن، کلمۀ گوتیک را به عنوان افزود. او نوشت: «یک داستان گوتیک». کتابخانه انگلیس بیان می‌کند قصد نویسنده از انتخاب این عنوان فرعی، به نوعی شوخی بوده و منظورش چیزی وحشیانه و مربوط به دوره قرون وسطی بوده است. ادبیات گوتیک پیوندی ناگسستنی با دوره رمانتیک دارد. این نوع از ادبیات در دوره رمانتیک در بریتانیا رشد کرد.

دستاوردهای ادبی و پژوهشی والپول بسیار متنوع‌اند. پرآوازه‌ترین اثرش به یقین رمان «قلعه اوترانتوست» که سرآغاز ژانر گوتیک شد. ژانری که از آن زمان تاکنون مدام در حال گسترش و تحول بوده و در شکل‌گیری چند گونه ادبی حائز اهمیت، نقش داشته است.

داستان قلعه اوترانتو با به کارگیری عناصر ماورایی، سبکی تازه را در ادبیات اروپا به وجود آورد؛ سبکی که اوج درخشش آن را در آثار نویسنده نابغه آمریکایی یعنی ادگار آلن‌پو می‌بینیم؛ شاعر و نویسنده‌ای که آثاری بی نظیر را در قرن ۱۹ میلادی از خود به جای گذاشت. آلن پو از ادبیات گوتیک برای کاوش در آسیب‌های روحی، نیروهای شر در وجود انسان و بیماری‌های روانی بهره گرفت. همه داستان‌های روانشناسانه مدرن، داستان‌هایی که امروزه درباره زامبی‌ها می‌خوانیم، داستان‌های پلیسی و حتی رمان‌های استیون کینگ مدیون آلن پو هستند. قطعاً نویسندگان موفق دیگری در ادبیات گوتیک، قبل و بعد از آلن پو وجود داشته و دارند، اما هیچکس به اندازه آلن‌پو این سبک ادبی را به کمال نرساند.

منبع الهام والپول در خلق این داستان هول‌انگیز، کابوسی بود که یک شب، در خانه – یا بهتر بگوییم، قصر گوتیکی بازسازی‌شده‌اش – در جنوب‌غربی لندن دیده بود. والپول ادعا می‌کرد در کابوس شبحی دیده با یک دست زرهی خیلی بزرگ. نویسنده که باشی، همین برای خلق یک داستان کافی است. این را اضافه کنید به دانش والپول از تاریخ و فضا و ماجراهای قرون‌وسطایی که او به آنها احاطه داشت.

قلعه اوترانتو آغازگر مسیری شد که در قرن هجدهم و نوزدهم به اوج جذابیت و شکوفایی خود رسید و بزرگانی همچون مری شلی، برام استوکر، رابرت لوئیس استیونسن و ویلیام توماس بک‌فورد در همان مسیر قدم گذاشته‌اند و آثاری همچون فرانکشتین و دراکولا خلق کرده‌اند.

در داستان قلعه اوترانتو، کونراد تنها فرزند پسر مانفرد، درست در روزی کشته می‌شود که قرار است با امیردخت ایزابلا ازدواج کند. او به مرگی مشکوک می‌میرد و این مرگ هولناک رویدادهای حیرت‌انگیز بسیاری به دنبال دارد.قلعه اوترانتو روایتی است شبه شکسپری درباره نفرینی دیرین که فرمانروای مانفرد را که قصد دارد نامزد پسر مرحومش را به همسری بگیرد پایان می‌دهد و خاندانش را منقرض می‌کند. ناگفته پیداست که این اثر در گروه گوتیک متافیزیک می‌گنجد.

فضاسازی‌ها، توصیفات دقیق و تکان‌دهنده از شخصیت‌ها، شرایط، رخدادها و پدیده‌های ماوراءالطبیعه باعث شده قلعۀ اوتورانتو یک اثر سینماتیک هم باشد؛ آنچه نویسنده خلق کرده، پیش چشم خواننده جان می‌گیرد. شما می‌بینید که مانفرد چطور آدمی است و کونراد چطور می‌میرد و در سردابه‌های زیر قلعه، ایزابل با چه خطراتی دست‌به‌گریبان می‌شود.

از ویژگی‌های مهم کتاب حاضر، آنچه این اثر را قرن‌ها پس از خلق، برای خواننده ایرانی زنده نگه می‌دارد، ترجمۀ بدیع آن است. مترجم اثر، کاوه میرعباسی، با شناخت و تسلط کامل بر ادبیات گوتیک و قرن هجدهم، قلعۀ اوترانتو را به فارسی برگردانده است.

همان‌طور که از اثری مربوط به قرن هجدهم انتظار می‌رود، کتاب نمادها، اشاره‌ها و البته پیام‌های اخلاقی بسیاری دارد. ناپایداری ظلم، بلاخیزی اعمال ناپسند، و پیروزی خیر بر شر برخی از این پیام‌ها هستند.

هوراس والپول (۱۷۱۷- ۱۷۹۷) نویسنده، مورخ هنری، عضو حزب لیبرال و فرزند نخستین نخست‌وزیر بریتانیا بود که علاوه بر داستان‌هایش، نامه‌های جالبی نیز از او به یادگار مانده است. او به‌خاطر بسط و گسترش ژانر گوتیک در ادبیات از اهمیت بسزایی در تاریخ ادبیات غرب برخوردار است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «مانفرد حواسش به گریز ایزابلا بود… در عین حال نمی‌توانست از آن نقاشی که شروع به حرکت کرده بود چشم برگیرد او همچنان چند قدمی به دنبال دختر جوان رفت و همزمان سر برگردانده بود و نقاشی را تماشا می‌کرد که دید از قابش بیرون آمد و با قیافه جدی و مغموم پابر زمین گذاشت.»

نویسندگان ادبیات گوتیک علاوه بر استفاده از موضوعات ترسناک و تاریک، از عناصر ماوراءطبیعی، احساسات عاشقانه، شخصیت‌های معروف تاریخی و روایت‌های ماجراجویانه برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطب استفاده کرده‌اند.

در رمان‌های گوتیگ معمولاً نویسنده با چیره دستی مکان‌های غریب و مرگبار را توصیف می‌کند و با ظرافت و حساسیت در ستایش محنت‌های انسان‌های با تقوا و گرفتار در محل خطر خیز را شرح می‌دهد. یکی از پرسوناژهای محوری و ماندگار ژانر گوتیک قهرمان زن و بی‌دفاعی است که در چنگال مردی شرور گرفتار شده است.

ادبیات گوتیک در هر گوشه‌وکنار به دنبال ترس و وحشت است. این نوع از ادبیات از صحنه‌های تاریک و دلهره آور و روایت‌های ملودراماتیک بهره می‌گیرد تا با ساختن فضاهای عجیب‌وغریب، پر رمز و راز و ترسناک، ما را به صندلی‌هایمان میخکوب کند. رمان گوتیک معمولاً در اطراف قلعه، ویرانه یا خانه‌ای متروک می‌گذرد که رازی وحشتناک در آن نهفته یا پناهگاه شخصیتی ترسناک است.

عناصری که از دیرباز تاکنون در ادبیات گوتیک به کار رفته‌اند؛ رازآلودگی و ترس، طلسم، جادو و بدشگونی، مکان‌های مخوف، امور خارق‌العاده و مافوق طبیعی، عشق های نافرجام، شخصیت شرور، کابوس، دختر پریشان، افراد واقعی در شرایط غیرواقعی هستند.

یکی از بهترین نمونه‌ها، از شاخصه‌های ادبیات گوتیک در آثار ایرانی اثر صادق هدایت یعنی «بوف‌کور» است و علاوه بر صادق هدایت تأثیر ادبیات گوتیک بر داستان‌نویسی ایران در آثار نویسندگان دیگری چون غلامحسین ساعدی، هوشنگ گلشیری و رضا براهنی نیز به چشم می‌خورد.

نش، افق کتاب «قلعه اوترانتو» به نویسندگی هوراس والپول را با ترجمه کاوه میر عباسی، در ۱۵۲ صفحه و به بهای ۱۷۵ هزار تومان درتابستان ۱۴۰۳ منتشر کرده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها