یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۸:۴۰
حکایت گفت‌وگوی طاووس و هدهد

خراسان‌رضوی - یکی دیگر از پرندگانی که عذر و بهانه مسیر سخت و طاقت‌فرسای رسیدن به سیمرغ را آورد، طاووس بود.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – زهره مظفری‌پور، نویسنده، محقق و پژوهشگر ادبی: در قسمت قبل از بهانه‎‌تراشی طوطی برای رسیدن به سیمرغ گفتیم، اما یکی دیگر از پرندگانی که عذر و بهانه مسیر سخت و طاقت‌فرسای رسیدن به سیمرغ را آورد، طاووس بود:

بعد از آن طاووس آمد زرنگار

نقش پرش صد چه، بل صد هزار

چون عروسی جلوه کردن ساز کرد

هر پر او جلوه‌ای آغاز کرد

گفت تا نقاش غیبم نقش بست

چینیان را شد قلم انگشت دست

گرچه من جبرئیل مرغانم ولیک

رفت بر من از قضا کاری نه نیک

یار شد با من به یک جا مار زشت

تا بیفتادم به خاری از بهشت

طاووس با آن همه زیبایی که در بال و پر او وجود دارد مانند یک عروس جلوه‌گری کرد و گفت که زمانی که نقاش ازل (پروردگار) نقش من را کشید، تمام کیمیاگران چین نتوانستند بعد از دیدن من، نقش و نگار و تصویری بکشند و دست‌های آنان قلم شد و از کار افتاد (به ناتوانی نقاشان چین اشاره دارد) و من جبرئیل مرغان هستم.

این بدان علت است که گفته‌اند جبرئیل طاووس ملائکه و فرشتگان است، طاووس می‌گوید که من جبرئیل مرغان هستم اما از بد روزگار کار زشتی از من سر زده است گفته می‌شود پس از اینکه شیطان از بهشت رانده شد دنبال راهی می‌گشت که دوباره وارد بهشت شود تا بتواند آدم و حوا را فریب دهد بدین جهت در دهان یا سر مار پنهان شد و نشان و مکان میوه ممنوعه را از طاووس گرفت طاووس و مار به خاطر اینکه با شیطان همدستی کردند از بهشت رانده شدند آری طاووس ادامه می‌دهد که:

من ندارم در جهان کاری دگر

تا بهشتم ره دهد باری دگر

و می‌گوید من در این جهان هیچ کاری ندارم جز اینکه برگردم یک بار دیگر به بهشت، بنابراین هیچ دغدغه ای جز اینکه دنبال سیمرغ بگردم و با پرندگان دیگر همراهی کنم جهت یافتن سیمرغ را ندارم.

در اینجا هدهد پس از شنیدن سخنان طاووس او را سرزنش می‌کند و می‌گوید که:

حضرت حق هست دریای عظیم

قطره‌ای خرد است جنات النعیم

قطره باشد هر که را دریا بود

هرچه جز دریا بود سودا بود

جنات النعیم لفظی قرآنی است یعنی اینکه هر کس که ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد وارد جنات النعیم می‌شود (جنات النعیم شامل تمام نعمتهای مادی و معنوی در بهشت می‌شود).

هدهد به او می‌گوید این بهشت در مقابل دریای عظیم و رحمت پروردگار قطره‌ای ناچیز است بنابراین هر کس که به دریا برسد قطره را هم خواهد داشت و هر کس که به قطره بسنده کند دریا را نخواهد داشت.

سپس هدهد به عنوان شاهد مثال داستانی را بیان می‌کند:

کرد شاگردی سوال از او استاد

کز بهشت آدم چرا بیرون فتاد؟

گفت بود آدم همی عالی گهر

چون به فردوسی فرود آورد سر

هاتفی برداشت آوازی بلند

کای بهشتت کرده از صد گونه بند

هرکه در هر دو جهان بیرون ز ما

سر فرود آرد به چیزی دون ما

ما زوال آریم بر وی هرچه هست

زان که نتوان زد به غیر دوست دست

علت اینکه حضرت آدم از بهشت رانده شده بود این بود که عاشق بهشت شده بود و از نام و یاد خداوند غافل شده بود خداوند هم غیرتی شد و او را از بهشت بیرون انداخت.گویند که قلب انسان حرم و جایگاه پروردگار است و ما حق نداریم که هیچ چیز دیگری را در قلب خود جای دهیم شاید بتوان گفت شاه بیت این داستان همین بیت است که در آن سخن از غیرت خدا آورده شده است چرا که به هر چیزی غیر از خداوند دل بدهی خداوند او را از تو خواهد گرفت بنابراین فقط باید به خداوند دست زد نه چیز دیگری.

عطار به زیبایی بیان می‌کند که غیرت یکی از اصول مهم در خدا پرستی است بنابراین حتی اگر حضرت آدم هم باشی و به مطلوبی دل ببندی خداوند آن را از تو خواهد گرفت:

جان چه باشد پیش جانان صد هزار

جان بی جانان کجا آید به کار

هرکه جز جانان به چیزی زنده شد

گر همه آدم بود افکنده شد

در این داستان طاووس نماد انسان‌هایی است که خداوند را به طمع از بهشت یا ترس از جهنم عبادت می‌کنند ولی ما باید خداوند را فقط برای ذات پاک او و قرب و نزدیکی به او عبادت کنیم.

تا شنیدن حکایت بط و جواب هدهد در پناه حق..

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین

اخبار مرتبط