احمد سمیعی گیلانی در هفتمین نشست مشترک فرهنگستان زبان و ادب فارسی و بنیاد ایرانشناسی، براین نکته تاکید کرد که بیتوجهی به پشتوانه نظری و فلسفی تاریخ که در نقد ادبی متبلور میشود، سبب شده که از قرن نهم بدین سو، شاعران بسیاری به تذکرهها راه یابند و نامشان در تارخ ادب فارسی ماندگار شود که هرگز شایسته این حضور نبودهاند.
احمد سمیعی گیلانی عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي در این مراسم با بيان مقدمهای درباره لزوم توجه به بررسیهای نظری در حوزه تاریخ ادبیات گفت: وقتی از تاریخ سخن میگوییم، بیشتر به مفهوم تاریخ نظر داریم و نمیتوانیم به آرا و آحکامی که به تاریخ تعلق میگیرد، نپردازیم. اما دیدگاه ما نسبت به تاریخ باید پشتوانه نظری داشته باشد؛ و این پشتوانه نظری را جز در فلسفه نمیتوان یافت.
وی ادامه داد: تاریخ میکوشد تا واقعیت را روایت کند. اما این واقعیت در دسترس نیست برای آنکه دست کم به آن نزدیک شویم، نقد روایات ضرورت پیدا میکند. اما کار به اینجا ختم نمیشود. در گام بعدی، کار به مراتب پیچیدهتر است، تفسیر و تحلیل واقعیات و کشف روبط آنها مطرح میشود و اینجاست که تحلیلگر باید پشتوانه نظری داشته باشد.
سمیعی گیلانی با بیان این که "در نتیجه مورخ در مقام فیلسوف ظاهر میشود"، افزود: بدین ترتیب، تاریخ مبنای فلسفی پیدا میکند. احساس من این است که امروز هیچ یک از رشتههای علوم انسانی بینیاز از مبنای نظری و فلسفس نیست و در نظام آموزشی این رشتهها، وارد کردن درس فلسفه ضروری است.
سردبیر نشریه «نامه فرهنگستان» با اشاره به بحث حقیقت و واقعیت و بیان دیدگاههای مختلف و متنوع فیلسوفان غربی چون اسپینوزا، هگل و ویتگنشتاین در اینباره، به تاریخ ادبیات فارسی پرداخت و یادآور شد: تا قرن بيستم براي ادبيات فارسي، تاريخ بهمعناي امروزي پديد نيامده بود. تذكرههايي نوشته شده بود، كه بيتوجه به سير تحول ادب فارسي، فرد فرد شاعران، آنهم به اجمال و بدون پشتوانه تحقيق ادبي و نقد ادبي در آنها معرفي شده بودند و اشعاري از آنها نقل شده بود. در معرفي نثرنويسان و تاريخ تحول نثر نیز هيچ اثر مدوني نگاشته نشده بود. اما در قرن بيستم، محققان خارجي و ايراني آثاري ارزشمند در تاريخ ادبيات فارسي پديد آوردند.
سميعي گيلاني با اشاره به مقاله ساجد سجادي با عنوان "نگاهي به تاريخ ادبياتنگاري و منابع آن"، به توضيح آنچه كه در اين مقاله آمده است پرداخت و يادآور شد: صرف نظر از اين تقسيمبنديها و تنوع منابع و مصالح و ابزارها، آنچه در تاريخ ادبياتنگاري امروزي اساس كار است، تحقيق ادبي و نقد ادبي است كه بدون آنها تاريخ ادبياتنگاري، پايه و اساس مستحكم و معتبري پيدا نميكند.
مترجم «ساختهای نحوی» نوآم چومسکی ادامه داد: درواقع اين دو، پشتوانه ضروري تدوين تاريخ ادبي شمرده ميشوند. با تحقيق ادبي است كه اصالت متن، صحت انتساب، اعتبار دادهها و روابط تميز داده ميشود و با نقد ادبي است كه اثرآفرين، اذن دخول به تاريخ ادبيات ميگيرد و مقام و منزلت و دامنه تأثير او در جهان ادب سنجيده ميشود.
وی با بيان اين كه "تاريخ ادبياتهاي موجود از حيث نقد ادبي و ملاكهاي آن كمبود و نارسايي جدي دارند"، خاطرنشان کرد: نقايص موجود در تاريخ ادبياتنگاري ما، از چند عامل ناشي شده است؛ يكي اينكه در تاريخ ادبياتنگاري، توجه به نقد ادبي ضروري است؛ در واقع نقد ادبي است كه به ما ميگويد كدام شاعر يا نويسنده را وارد تاريخ ادبيات كنيم.
سمیعی گیلانی تاکید کرد: بخصوص در دورههاي ادبي از قرن نهم به اينسو، بسياري از شاعران وارد تذكرهها و از آن طريق وارد تاريخ ادبياتهاي ما شدهاند كه هرگز لياقت و شان درخور را براي این حضور دارا نيستند. همچنين درست نبودن بسياري از تصحيحهای انتقادي متون کهن، نیز شناخته نشدن پارهاي از آثار ادبي يا نسخههاي معتبر، سبب نارساييهايي در تدوين تاريخ ادبيات فارسي شده است.
او با برشمردن ديگر دلايل نارساييها در تدوين تاريخ ادبيات فارسي، اضافه كرد: ما هنوز تاريخ ادبيات بهمعناي امروزي آن نتوانستهايم پديد آوريم. هرچند در تحقيقات ادبي كارهاي پرارزشي كرديم و حتا بسياري از خطاها و كجرويها و كجذوقيهاي ايرانشناسان را در اين تحقيقات آشكار ساختهايم و با وجود اينكه از نقد در تذكرهها بسي پيشرفتهايم و تا حدودي نيز تصحيحهای انتقادي معتبر از امهات متون نظم و نثر به دست دادهايم، معالوصف نتوانستيم از حاصل اين فعاليتهاي علمي پرارزش براي تدوين تاريخ ادبيات، ملاكها و معيارها و قواعدي به دست دهيم و شيوهنامهاي براي آن تهيه كنيم كه رهنمودهاي مؤثر و كارساز براي اين اقدام بزرگ بهدست دهد.
سميعي گيلاني همچنين زمينه را براي تدوين تاريخ ادبيات فارسي از هر حيث مساعد دانست و با برشمردن اين زمينهها، تأكيد كرد: در برنامهريزي براي تدوين تاريخ ادبيات فارسي، ضرورت دارد تهيه شيوهنامه تدوين تاريخ ادبيات در رأس قرار گيرد؛ اما تهيه شيوهنامه نميتواند از هيچ آغاز شود. نخست لازم است تاريخ ادبياتها و ديگر منابع ذيربط بهدقت بررسي شوند و خصوصيات آنها معلوم و تحليل شود. در جنب آن نیز شايسته است تاريخ ادبياتهاي سنتي به زبانهاي مهم جهان كه داراي ادبيات غني هستند، مطالعه شود.
نظر شما