مدیر انتشارات باد معتقد است نتیجه سیاستگذاریهای غلط و فقدان تخصص در عرصه نشر را میتوان در آمارهای چهلساله نشر دید. از نظر او: «نرسیدن بخش قابل توجهی از کتابهابه چاپهای بعدی، معنایش رکود در صنعت نشر است.»
سرامی درباره وضعیت نشر در چهل سال گذشته به ایبنا گفت: از منحنی مقایسهای مربوط به تعداد عنوانهای چاپ نخست و بازچاپی طی حدود چهار دهه گذشته برمیآید که ما با مسألهای که خود معلول سیاستگذاریها و برنامهریزیهای سالهای گذشته در صنعت نشر است، روبهروییم.
وی ادامه داد: این نمودار نشان میدهد با افزایش تعداد عناوین در دهه نود، نسبت میان کتابهای چاپ نخست انتشاریافته در این دهه با کتابهای بازچاپشده جهش و تغییر قابل توجهی نسبت به دهههای پیشین دارد و از الگوی دو دهه پیش از خود پیروی نمیکند.
مدیر انتشارات باد اظهار کرد: با پیروزی انقلاب اسلامی و در دهه اول انقلاب، به دنبال گسترش آزادیها بهویژه در سالهای آغازین آن و پس از دورهای محدودیت در کار نشر و اعمال سختگیرانه ممیزی از سوی حاکمیت پیشین، اقبال عمومی به کتاب افزایش یافت.
وی با اشاره به دورههای بعدی، افزود: طبیعی است که تعداد عناوین چاپ نخست انتشاریافته مبتنی بر شرایط تازه اجتماعی و سیاسی افزایش چشمگیری پیدا کند. بر اساس این منحنی، تعداد چاپ نخستیهای این دهه حدود دو برابر تعداد عنوانهای بازچاپی است. اما در دهه دوم انقلاب و با ثباتیافتگی ساختارهای اجتماعی و سیاسی و فروکش کردن تب هیجانات مثبت و منفی مربوط به انقلاب، این دو عدد به هم نزدیک میشوند. این روند در دهه سوم انقلاب نیز ادامه مییابد.
ماندن در چاپ اول و رکود در صنعت نشر
سرامی گفت: در دهه چهارم پس از انقلاب اسلامی این نسبت چنان بوده که فاصله میان این دو منحنی بسیار بیشتر شده است. این انحراف از معیار اگر به سود کتابهای بازچاپی رقم میخورد خبر خوبی بود اما با توجه به آنکه در تولید انبوه به دلایل گوناگون از جمله صرفه مقیاس و... سود در افزایش تیراژ تولید است، نرسیدن بخش قابل توجهی از کتابهای تولیدی هر سال به چاپهای بعدی معنایش رکود در صنعت نشر است.
وی توضیح داد: این تغییر و انحراف از معیار هم دلایل کلان اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی دارد و هم باز میگردد به تأثیر و به بارنشستن سیاستهای دهههای گذشته در حوزهی نشر کشور. مثلاً در حوزهی اقتصاد طی دهه نود، تاکنون با دو جهش نرخ ارز مواجه بودهایم. این جهش و اثراتی که بر بازار کتاب گذاشته است بر رفتار مصرفکننده کالای فرهنگی هم تأثیر میگذارد.
این ناشر خاطرنشان کرد: در حوزه اجتماعی نیز ذائقه خواندن تغییر چشمگیری داشته و شوربختانه ما این روندها و سمت و سویشان را نپژوهیده و نمیشناسیم.
فقدان تخصص در جامعه نشر
وی ادامه داد: دلیل دیگر تخصصی نبودن صنعت نشر ماست. بیشترین ناشران ایرانی امروز پس از چهار دهه تجربه پساانقلاب اسلامی و با توجه به انقلاب تکنولوژیک و دانایی و امکاناتی که با خود در عرصه دیجیتال مارکتینگ پیش آوردهاند، از دانش مدیریت کمتر بهره میجویند؛ مثلاً کمتر از روشهای علمی تحلیل بازار استفاده میکنند.
مدیر انتشارات باد افزود: بیشترین ناشران ما فاقد راهبردهای سالانه برای کسب و کار خودند و در هنگام پذیرش اثر کمتر به مسائل بازاریابی آن میپردازند. بیشتر ناشران ما به دلایل گوناگون که از حوصله این مقال خارج است از نشر کتاب تنها به تولیدش اقدام و پس از تولید، آن را رها میکنند. انگار که قرار نیست قواعد اقتصادی بر صنعت نشر ما حاکم شود.
سرامی گفت: در یک تعریف ناشر موفق در بازار، ناشری است که نسبت کتابهای بازچاپیاش به کتابهای چاپ نخست در یک سال کاری بزرگتر و مساوی یک باشد. البته گاهی ناشر آگاهانه به تولید اثری فاخر که احتمالأ مخاطبان کمتری دارد اما نیاز بنیادی برای اهل پژوهش است دست مییازد. یعنی منافع درازمدت برای جامعه را به سود خود ترجیح میدهد.
وی با انتقاد از سیاستهای اشتباه برخی ناشران، اظهار کرد: طبیعی است که دغدغه فروش در چنین پروژهای نشری کمتر باشد. منظورم کتابهایی است که ناشر با نیت بهره اقتصادی و کسب سود به انتشارش اقدام میکند. از این رو باید نشر کتاب از حالت تفننی بودن به تخصصی شدن سوق یابد.
مدیر انتشارات باد توضیح داد: اینکه چرا ذائقه بیشترین ناشران ما به تولید آثاری گرایش مییابد که شاید خود در آغاز روند تولید از کماقبالی آن آگاهند، به تخصصی نشدن حوزه پدیدآورندگی از یک سو و بنیه ضعیف اقتصادی صنعت نشر ما از سوی دیگر بازمیگردد.
وی گفت: الان در بازار نشر باب شده است که پدیدآورندهای غیرحرفهای کتابی را به ناشر پیشنهاد میدهد و ناشر در ازای دریافت هزینههای تولید کتاب از او، آن را در شمارگان محدود منتشر میکند.
حمایتهای گلخانهای دولتها
سرامی در ادامه، به نقش دولتها در ایجاد شرایط موجود اشاره کرد و گفت: از سویی دیگر حمایتهای گلخانهای دولتها طی دهههای گذشته از تولید کتاب به وضع موجود دامن زده است. در طول این سالها، سوی حمایتهای دولتی بر تولید بوده است تا شاهد رشد نامتوازن نشر کشور باشیم. این حمایتها که در عادلانه بودنشان باید به چشم تردید نگریست، نتوانستند انگیزه و نیاز به مصرف کتاب در جامعه را بالا برند.
وی افزود: طبق آمار انتشار یافته از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۹۶ شمار ناشران ایرانی به ۱۷۰۰۰ رسیده است. سیاستهای ما برای حمایت از صنعت نشر منجر به افزایش تعداد واحدهای تولیدی شده است. البته دولتهای یازدهم و دوازدهم کوشیدهاند تا با تغییر نسبی در سیاستگذاریها و برنامهریزیها وضعیت را تغییر دهند اما وضع موجود بیشتر از تأثیر سیاستگذاریها و برنامهریزیهای سه دهه گذشته ناشی میشود که اثرش را حالا به شکل همپیدایی بحرانها و مشکلات در صنعت نشر میبینیم.
مدیر انتشارت باد معتقد است اگر زودتر چارهای بنیادین و جامع و فراسو برای وضع موجود اندیشیده نشود این منحنی کمابیش با همین خط سیر در سالهای پیش رو نیز دنبال شود.
وی تاکید کرد: پیش از این بارها گفتهام که برای تغییر در روندهای موجود نیاز به پارادایمشیفت در نگرشها، سیاستها و برنامهریزیها داریم وگرنه حتا با اصلاحات جزیی نمیتوان افسارِ گسیخته صنعت نشر را در دست گرفت.
نظر شما