مسائل مختلفی، آینده صنف کتابفروشان را با تهدید مواجه کرده است؛ از گسترش کتابفروشیهای آنلاین گرفته تا فشارهای اقتصادی مختلف. مدیر فروشگاه چشمه پریس گذشتن از این شرایط را مستلزم رعایت سیاستهای اقتصادی مناسب میداند.
به نظر شما چه عواملی در چرخه نشر باعث شده است، فعالان این حوزه در بحرانی مانند همهگیری بیماری کووید 19 تا این اندازه آسیب ببینند؟
این چرخه معیوب خیلی هم در ارتباط با کرونا نیست و معضلات کتابفروشیها به کرونا محدود نمیشود. از سال 90 که مشغول به این کار هستم، روند فعالیت را میبینم، همچنین در بازخوردها و تجربههای افرادی که در این حوزه فعال هستد، این خلا حس میشود. نمیدانم آیا میتوان این مشکلات را به دوره خاصی محدود کرد یا نه. سالها است به لحاظ صنفی اتفاق مثبتی در عرصه کتابفروشی و نشر نیفتادهاست. میتوان گفت این حوزه واحد منفعلی است که گاهی دست و پایی میزند تا نشان دهد که کاری میکند.
برآیند مثبتی از فعالیتها و تصمیمگیریهای اتحادیه ناشران و کتابفروشان نداریم. سالها است، این مطالبه را داریم که چرا برخی سایتها کتاب میفروشند؟ درحالیکه این کار در تمام دنیا انجام میشود. همچنین مجبور به پذیرش فروش اینترنتی کتاب درایران بودیم، اما چرا بستر مناسبی برا این کار تهیه نکردیم؟ تا زمانی که مردم به هر دلیل، تصمیم بر حضور کمتر در محل کتابفروشی داشتهباشند -که در پاندمی بیماری کووید 19 خود را بیشتر نشان داد- با مشکل مواجه نشویم. برخی از کتابفروشان واقعا نتوانستند در این فضا ادامه فعالیت دهند و تعطیل کردند.
کتابفروشیها پشتوانه ندارند
چشمه فروشگاه آنلاین بزرگی دارد. شما چرا با مشکل مواجه شدید؟
فروشگاه اینترنتی چشمه به صورت موازی با کتابفروشیهای این مجموعه فعالیت میکند. بعد از پاندمی بیماری کووید 19، خریدها در 6 کتابفروشی چشمه نوساناتی داشت، اما درحالیکه سرویسدهی آنلاین هم داشتیم، نتوانستیم در فروش، به شرایط پیش از همهگیری برسیم. باید توجه داشت کتابفروشیها پشتوانهای ندارند؛ در شرایطی که چکهایشان برگشت میخورد؛ خیلی از کتابفروشیها بهخصوص کتابفروشیهای محلی مجبور به توقف کار میشوند.
اتحادیه ناشران و کتابفروشان هیچ راهکاری بهعنوان صنف انجام ندادهاست تا در این دوره بحرانی، تعاملی میان اتحادیه ناشران، اتحادیه کتابفروشان و اتحادیه توزیعکنندگان وجود داشتهباشد و بر اثر آن، برای مثال کتابفروشان فرصت بیشتری برای پرداخت چکهایشان داشته باشند. این وضعیت باعث شد تا خیلی از کتابفروشیها مجبور به توقف فعالیت خود شوند تا تکلیف چکهای مشخص شود.
اتحادیه ناشران و کتابفروشان نیز باید فارغ از گروهبندیها، پیشنهادات همه اعضای صنف را بررسی و پیگیری کند. نباید کار به گونهای پیش برود که ناشر یا کتابفروشی بهصورت انفرادی اقدامی انجام دهد و از سوی دیگران طرد شود. برای مثال امسال که نمایشگاه کتاب برگزار نخواهدشد، اگر پیشنهادی از سوی اعضای صنف هست، باید پیگیری شود و اگر نیست، باید به نهادها مسئول مراجعه تا این خسارات جبران شود.
امسال بزرگترین ممر درآمد ناشران از دست رفت
امسال نمایشگاه بینالمللی کتاب برگزار نشد و فقدانش به ناشران آسیب زد؛ از طرفی کتابفروشان، مخالفان اصلی برگزاری نمایشگاه هستند. چرا شما برای جبران برگزار نشدنش ناراضی هستید؟
من هم اساسا با نمایشگاه میانه خوبی ندارم؛ چراکه کتابفروشیها را متضرر میکند و من بهعنوان کتابفروش –نه زیرمجموعه چشمه- در ایام برگزاری نمایشگاه، مشتری ندارم. اما این رویداد فرهنگی، سالها است در کشور برگزار میشود و برای بالای 50 درصد ناشران درآمدزا است. خیلی از ناشران جوانی که میشناسم، نمیتوانند در سال بیش از 20 یا 30 کتاب منتشر کنند؛ به همین دلیل نقدینگی نمایشگاه برایشان ضروری بود.
امسال بزرگترین ممر درآمد ناشران؛ یعنی نمایشگاه را از دست دادیم. ناشران از نمایشگاه درآمد داشتند تا بتوانند به فعالیت خود در طول سال ادامه دهند. حالا سوال این است که اتحادیه چه راهکاری برای جبران آن اندیشیده است. نه اینکه اقدامی نکردهاند؛ اما باید دید بهعنوان اتحادیه چه چانهزنیهایی با نهادهای دولتی انجام داده تا جبران خسارات نمایشگاه شود. از چه قدرتی استفاده کردهاست؟ آیا از ناشران پرسیده در شرایط بحرانی چه پیشنهادی دارند؟
با راهکارهای غیرمنطقی از مشکلات عبور میکنیم
به نظر شما ناشران و کتابفروشان چگونه میتوانند این دوران را با آسیب کمتر پشت سر بگذارند؟
بهنظر من کتابفروشان و ناشران تا حد زیادی بدعادت شدهاند. بههرحال بخشی از ناشران توانستهاند بخشی از ضرر و زیان خود را با وامی که پرداخت شد، جبران کنند اما همچنان مشکلات زیرساختی و ساختاری مختلفی در اصناف صنعت نشر وجود دارد که باعث میشود، دائم با راهکارهای غیرمنطقی از آن عبور میکنیم. زمانی که به چالش بزرگی مانند همهگیری بیماری کووید19 میرسیم، مشکلات خودنمایی میکنند و مشخص میشود که چه ضعفهایی وجود دارد.
باقی اصناف در مواجه با مشکلات با تخفیفی که در فروش لحاظ میکنند، حداقل میتوانند خسارت خود را جبران کنند. در مجموعه تجاری که کتابفروشی چشمه قراردارد، اصنافی داریم که 70 درصد تخفیف میدهند. ما برای اینکه بتوانیم مخاطبان خود را بازگردانیم و ضرر و زیان را جبران کنیم، توانستیم در بالاترین حالت ممکن، تخفیف 25 درصد ارائه دهیم که با هماهنگی اتحادیه ناشران و کتابفروشان انجام شد. در این شرایط؛ وقتی فروش پایین باشد، کتابفروشیها اگر فعالیت خود را متوقف هم نکنند، مجبور به تعدیل نیرو میشوند. حقوق و مزایای نیروی انسانی، مساله کوچکی نیست. بیمه، مالیات، پرداختیها و عیدیها مبالغ بالایی را میطلبد.
برخی معتقدند سیاستها و تصمیمات حاکم بر صنعت نشر، بیشتر به نفع ناشران بوده تا کتابفروشان؛ و این درحالی است که کتابفروشان وضعیت اقتصادی بدتری دارند. نظر شما چیست؟
من هم چنین اعتقادی دارم و بهنظرم، حتی اتحادیه هم بیشتر به ناشران توجه دارد تا کتابفروشها؛ درحالی که واحدی که باید فعالیت نشر را به لحاظ اقتصادی توجیه کند، کتابفروشیها هستند. آنها کتابی را که ناشر منتشر میکند، به دست مردم میرسانند. البته در سالهای اخیر و به ویژه بعد از همهگیری بیماری کووید19، برخی از ناشران اقدام به فروش اینترنتی کتابهای خود کردند؛ اما همچنان حلقه آخر زنجیره، کتابفروشیها هستند و بیشترین بار معرفی و فروش کتاب به این حلقه اختصاص دارد. متاسفانه اینجا از کتاب به عنوان کالا صحبت میکنم.
ضرورت تحلیل بازار و سیاستهای اقتصادی
اخیرا شاهد تعطیل شدن برخی از کتابفروشیها بودیم که دلیلش شرایط موجود و فشارهای اقتصادی بودهاست. کمی در مورد این تنگناها بیشتر توضیح دهید.
کتابفروش متخصص کم داریم، زیرا حقوق و مزایای این شغل خیلی کم است. افراد به راحتی میتوانند در یک لباسفروشی حقوق بالاتری کسب کنند. اگر به حقوق، مزایا و بیمه مناسب برای کتابفروش فکر کنیم، افراد میتوانند به این شغل بهعنوان شغل دائم و دارای حاشیه امنیت بالا فکر کنند. اتحادیه میتواند دورههای آموزشی ویژهای برای کتابفروشان برگزار کند تا با خلا کتابفروش حرفهای مواجه نباشیم.
البته یادمان باشد که نباید فقط به کتابفروشیهای کوچک توجه بکنیم؛ کتابفروشی در حال حاضر بهمعنی فروشگاهی است که کتاب و کالای فرهنگی ازجمله لوزامالتحریر، صنایع دستی، موزیک و بازیهای کودک را همزمان ارائه میکند. یک واحد بهعنوان کتابفروشی، باید برای هر کدام از این بخشها فروشنده متخصص جداگانه داشتهباشد، اما در لباسفروشی و قنادی و... به این صورت نیست؛ با دو یا سه نیرو میتوان کلیه کارها را انجام داد.
کرونا تلنگری برای اکثر اصناف بود، اما برای کتابفروشیها برای اینکه این کاری فرهنگی است و همواره در شرایط سختی قرار دارد، باید فکر اساسی بشود. بحرانها در بزنگاههایی این چنین خود را بروز میدهند و افراد را دچار چالش میکنند. در سه سال گذشته، بهدلیل بحران اقتصادی که همواره وجود داشت، قیمت کتاب افزایش پیداکرد، اما ممکن است کتابی یکسال در قفسه باقیبماند. واقعیت این است که اگر تحلیلی از سیاستهای اقتصادی نداشتهباشیم، محکوم به شکستیم.
با فروش اینترنتی کتابفروشی هویت خود را از دست میدهد
فروش اینترنتی، گزینهای برای ادامه فعالیت ناشران و کتابفروشان در وضعیت امروز بوده است. آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
با فروش اینترنتی، کتابفروشی هویت خود را از دست میدهد و بحران هویتی برای کتابفروشیها ایجاد میشود. مردم در این حالت به کتابفروشی مراجعه نمیکنند؛ زیرا در فروش اینترنتی به مکان نیاز نیست و با گسترش آنها، میشود همه کتابفروشیها را تعطیل و به هر چیزی مانند لباسفروشی، سوپر گوشت و... تبدیل کرد. هر ناشری میتواند سایتی ایجاد کند و کتابهایش را در آنجا به فروش بگذارد. این اتفاقی است که در دیگر کشورهای اروپا و امریکا، با اینکه به کتاب بهعنوان یک کالا نگاه میکنند، نمیافتد. کتابفروشی «شکسپیر و شرکا» و کتابفروشیهای کوچک هنوز کار میکنند؛ زیرا برای کتابفروشی و کتابفروش، بازار کار وجود دارد و میتوان همچنان به کتابفروشی به عنوان یک نهاد فرهنگی، بال و پر داد.
جای تاسف دارد که درایران با فروش اینترنتی کتاب، هویت مکانی کتابفروشی را هم از دست میدهیم. ما در این زمینه، با چالش بزرگی مواجه هستیم. خسارتهای واردشده و ضربههایی که به کتابفروشی وارد میشود، هر لحظه جبرانناپذیرتر میشوند. در محدوده کتابفروشی ما، دو یا سه کتابفروشی تعطیل کردند. شهر کتاب الماس هم از مینیسیتی منتقل شد و در دروس کار کرد و بعد از یک سال کارش به تعطیلی کشید.
دولت رقیب کتابفروشیها نشود!
شهرکتابها که معمولا اجاره کمی پرداخت میکنند، چرا این شهر کتاب مجبور به تعطیلی شد؟
این هم یکی دیگر از بحرانهای ماست. دولت یا باید به مساله کتابفروشیها ورود کند یا نباید ورود کند. اجاره شهر کتابی با 15 سال سابقه، از کتابفروشی من که سه سال است آن را باز کردم، کمتر است. این خندهدار است! حتی برخی از شهرکتابها از فضای پیادهرو برای کتابفروشی خود استفاده میکنند. اینها نکتههایی است که باید مورد بررسی قرار بگیرد. دولت باید تصمیم بگیرد که برای کمک به این صنف، چه رویه مشخصی را درپیش بگیرد. درغیر این صورت؛ خود دولت تبدیل به رقیب جدی کتابفروشیها میشود.
مجموعههای عظیم شهر کتاب کم بود، دولت باغ کتاب را هم با متراژ و امکانات بالا راه انداخت! وقتی مردم به کتابفروشی ما میآیند، ممکن است کتابی را تمام کردهباشیم و در نظر داشتهباشیم تا هفته آینده کمبودهای خود را جبران کنیم، اما با لحنهای ناراحت کننده میگویند «اینها ندارند؛ باغ کتاب همیشه دارد». بله؛ اگر کتابفروشی ما هم همان پشتوانه را داشت، همیشه همه کتابها را داشتیم، فروشگاهمان پر بود و خالی نمیشد. این رقابت ناجوانمردانه است.
هرچقدر که پیش میرویم صبر مردم کمتر میشود
پیش از این میان کتابفروشان و مشتریها رابطه نزدیکی برقرار بود. حتی اگر کتابفروشان کتابی را نداشتند، کتاب دیگری به مخاطب خود پیشنهاد میدادند. آیا این روابط باقیمانده است؟
هر جایی کارکردهام، روش کارم این بوده که سفارشهای مردم را یادداشت کنم تا در کمترین زمان تهیه شود. اما متاسفانه مردم دیگر صبر نمیکنند. هرچقدر که پیش میرویم صبر مردم کمتر میشود. رفاقت بین مردم و کتابفروشها هم هر سال کمتر میشود.
مجموعه چشمه، باشگاه مشتریان گستردهای دارد و مشتریمداری جزء اصول اولیه آن است. خیلی سخت است که بتوانیم افراد را بهعنوان مشتری نگهداریم. مسائلی هست که مردم قبلا بهتر با آن کنار میآمدند، اما الان اینطور نیست. با توجه اینکه فروش اینترنتی، کتابفروشی بسیار زیاد شدهاست، مردم خود را وابسته به یک کتابفروشی نمیدانند.
یک مشکلی مطرح است و کتابفروشی بزرگی نزدیک کتابفروشی ما شروع به فعالیت کرده. چرا باید در شعاع کمتر از 200 متری، دو کتابفروشی با یک شکل و شمایل و سبک کاری مشابه وجود داشتهباشد؟ چرا اتحادیه ناشران و کتابفروشان به این موارد رسیدگی نمیکند و در این فاصله اجازه تاسیس کتابفروشی میدهد؟ در یاد دارم زمانی که دوستانم میخواستند برای کتابفروشی مجوز بگیرند، قانونی بود که باید فاصله جغرافیایی بین کتابفروشیها رعایت شود اما روابط مسموم، برای برخی قانون را زیر پا میگذارد.
نظر شما