هواداران شبکههای اجتماعی میتوانند به نویسندگان کمک کنند تا به معاملات کتاب و پیشرفتهای بزرگتری دست یابند، اما آیا این به معنای چگونگی میزان فروش یک کتاب جدید است؟ ناشران بهطور فزایندهای در این باره مردد هستند.
اما بر اساس آمارهای انپیدی بوکاسکن، ناظر فروش کتاب در ایالات متحده، کتاب بیلی ایلیش که عنوان کتابش نام خود اوست، از زمان انتشار در ماه می حدود ۶۴ هزار نسخه فروخته شده است. این عدد لزوما ناامیدکننده نیست، مگر آنکه پیشپرداخت بزرگی نصیب خانم ایلیش شده باشد که همینطور هم بود. این کتاب برای ناشر او بیش از یک میلیون دلار هزینه داشت.
پیشبینی موفقیت یک کتاب دشوار است. یک شیشه سس گوجهفرنگی سال به سال تغییر چندانی نمیکند و این موضوع، تقاضا را تا حد زیادی قابل پیشبینی میسازد اما کتاب کالای متفاوتی است و یک اثر هنری یا فرهنگی منحصربهفرد است، بنابراین وقتی صنعت نشر تلاش میکند میزان تقاضا برای عناوین جدید را هرچند بهدقت پیشبینی کند، در واقع تنها در حال حدس و کمان است. از آنجایی که معیارهای قابل اعتماد بسیار کمی برای بررسی وجود دارد، فالوورهای رسانههای اجتماعی به دادههای اصلی برخی از ناشران برای دستیابی به حدسهای دقیقتر تبدیل شدهاند.
زمانی که ناشران در حال تصمیمگیری برای خرید امتیاز یک کتاب هستند، میزان فالوورهای نویسنده به بخش متعارفی برای تصمیمگیری تبدیل شده است. فالوورها میتوانند بر اینکه کدام ناشر کتاب را معامله خواهد کرد و میزان پیشپرداخت به نویسنده، بهویژه وقتی صحبت از آثار غیرداستانی در میان باشد، تاثیر بگذارند. اما علیرغم اهمیت میزان فالوور در شبکههای اجتماعی، معیاری غیرقابلپیشبینی برای میزان فروش یک کتاب است. حتا برخورداری از بیشترین میزان دنبالکنندههای رسانههای اجتماعی در دنیا هم نمیتواند تضمینکننده باشد.
شنون دِویتو، متصدی کتاب در فروشگاه بارنز اند نوبل میگوید: «تنها بخش قابل اعتماد این مقوله، غیرقابل اعتماد بودن آن است.»
مدتهاست که پلتفرم یک نویسنده چیزی است که ناشران به آن توجه میکنند، اینکه آیا او برای مثال برنامه رادیویی دارد یا بهطور منظم در یک برنامه تلویزیونی شرکت میکند؟ اما با کاهش رسانههای خبری محلی و پوشش کتاب، راههای تبلیغ کتاب کمتر شده و در این میان توانایی نویسنده برای کمک به انتشار و فروش کتاب بسیار مهمتر میشود. وقتی یک نویسنده با فالوورهایش درباره کتابی که نوشته صحبت میکند، در واقع با افرادی حرف میزند که حداقل اندکی به آنچه او به اشتراک میگذارد علاقهمند هستند.
مارک رِزنیک، دبیر اجرایی انتشارات سِینت مارتین، میگوید: «سال به سال این مقوله مهمتر از پیش شد. در این مسیر درسهای دشواری آموختیم، اینکه یک توییت یا پست، اگر از جانب فرد مناسب با کتابی مناسب، فالوورهای مناسب و در زمان مناسب نباشد، لزوما باعث فروش هیچ کتابی نمیشود.»
جاستین تیمبرلیک را در نظر بگیرید. کتاب او، «بازنگری»، از سوی ناشر به مبلغ بیش از یک میلیون دلار خریداری شد، اما زمانی که در سال ۲۰۱۸ انتشار یافت، تارهای صوتی تیمبرلیک آسیب دیده بود و نتوانست آن را طبق برنامه تبلیغ کند. ۵۳ میلیون فالوور اینستاگرامیاش در آن زمان نیز نتوانستند این موضوع را جبران کنند. «بازنگری» از زمان انتشار در سه سال پیش تنها حدود ۱۰۰ هزار نسخه فروخته شد که به هیچ عنوان نزدیک به عددی که ناشر انتظار داشت نیست.
الهان عمَر، نماینده دموکرات ایالت مینهسوتا، ستاره پاپ جهانی نیست، اما با سه میلیون دنبالکننده در توییتر و ۱.۳ میلیون دیگر در اینستاگرام، حضور قابل توجهی در رسانههای اجتماعی دارد. با این حال، کتاب او، «آمریکا اینگونه به نظر میرسد: سفر من از پناهندگی تا کنگره»، که ماه می ۲۰۲۰ منتشر شد، در قالبهای چاپی، صوتی و الکترونیک، تنها ۲۶ هزار نسخه فروخته شد.
پیرز مورگان، روزنامهنگار و مجری تلویزیونی نمایشی ضعیفتر از این داشت. به گزارش بوکاسکن، کتاب او با عنوان «بیدارشو: چرا دنیا دیوانه شده است»، علیرغم هشت میلیون فالوور در توییتر و ۱.۸ میلیون در اینستاگرام از یک سال پیش تا کنون تنها ۵ هزار و ۶۵۰ نسخه فروش داشته است.
فهمیدن دلیل این اتفاق دشوار است. گاهی مدیران انتشارات و بازاریابی میگویند میان آنچه مردم در رسانههای اجتماعی منتشر میکنند و موضوع کتابشان ناهماهنگی وجود دارد. شاید هم کتابها چیزی فراتر از آنچه قبلا در اینستاگرام پست کردهاند ارائه نمیدهند. ممکن است نویسنده، کتاب را بهطور تاثیرگذاری به دنبالکنندگان خود منتقل نکرده باشد یا آن فالوورها (آنهایی که ربات نیستند یا برایشان پولی پرداخت نشده است) خیلی هم درگیر مطالبی که او پست میکند نباشند. یا شاید کتاب آنقدرها هم خوب نباشد. رسانههای اجتماعی تنها بخشی از دلیل موفقیت یا عدم موفقیت یک کتاب هستند، دقیقا همانطور که تنها بخشی از دلیل خرید آن توسط ناشرند. ناشران به کتاب بیلی ایلیش علاقهمند بودند، اما نه فقط به خاطر تعداد فالوورهایش، بلکه به این دلیل که او بیلی ایلیش است.
در تلاش برای تعدیل این مسائل، حالا در برخی از قراردادهای کتاب تعداد پستهای مورد نیاز قبل و بعد از انتشار کتاب را مشخص میکنند. باربارا مارکوس، رئیس و ناشر کتابهای کودک رندوم هاوس میگوید: «علاوه بر شناختن کارگزار و خواندن نسخه اولیه، نیاز داریم از افراد مشهور بشنویم که روی کتاب سرمایهگذاری کردهاند. به این معنی که فرد در بهترین حالت ممکن درباره این پروژه چه خواهد گفت و این کتاب در میان کارهای دیگری که انجام میدهد چه جایگاهی دارد؟»
مدیران میگویند بهطور قطع آگاهی فزایندهای در صنعت نشر درباره تفاوت تعداد فالوورها و میزان مشارکت واقعی آنها به وجود آمده است. آیا این دنبالکنندهها نظر هم میدهند؟ آیا مطالب را به اشتراک میگذارند؟
اریک نلسون، مدیر تحریریه برودساید بوکز میگوید: «افرادی هستند که دیگر معروف نیستند و هنوز میلیونها دنبالکننده خود را دارند. نکته مهم این است که چرا مردم هنوز درباره این شخص صحبت میکنند؟ موضوع آن چیزی است که باعث ایجاد تعامل میشود.»
بُعد جدید این تعامل «تیکتاک» است که به نیروی قدرتمندی در فروش کتاب تبدیل شده است. عناوین موفق در «بوکتاک» عموما توسط خوانندگان مشتاقی ترویج میشود که رو به دوربین تلفن همراه خود به خاطر شدت علاقه به یک کتاب اشک میریزند، نه نویسندگانی که برای آثار خود بازارگرمی میکنند. پیشنهادهای کتاب توسط ستارگان تیکتاکی حالا به سرعت خریده میشوند.
مری اَن نِیپلز، ناشر هشِت بوکز، میگوید اخیرا با پیشنهاد نویسندهای مواجه شده است که به سرعت طرفداران زیادی در تیکتاک پیدا کرده است. نیپلز گفت کتاب را میخواست، اما قیمتش به یک باره بالا رفت.
با این حال نمونههای زیادی هم وجود دارد که فالوورهای یک شبکه اجتماعی به فروش کتاب کمک کردهاند، مثل «ناگهان وِس اندرسون» از والی کووال، کتابی نفیس از عکسهایی از سرتاسر دنیا. زمانی که کتاب توسط ناشر خریداری شد. حساب اینستاگرام آقای کووال بیش از یک میلیون فالوور داشت و اکنون ۱.۶ میلیون نفر آن را دنبال میکنند. ناشر این کتاب گفت از زمان انتشار در ماه ژانویه بیش از ۱۰۰ هزار نسخه جلد گالینگور از آن فروخته شده است.
تانیا مککینون، کارگزار ادبی میگوید این درست نیست که بگوییم رسانههای اجتماعی در فروش کتاب نقشی ندارند. حقیقت این است که صنعت نشر دقیقا نمیداند برای هر کتاب خاص چگونه عمل خواهد کرد. او میگوید: «اگر میدانستیم که هیچ ناشری دچار اشتباه نمیشد.»
نظر شما