یکشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۶
«آماده باش هلولا» حاصل تصورات کودکانه‌ام از ورود فرزند جدید به خانواده است/ ترجیح می‌دهم تالیفی‌ها در بازار کتاب بیشتر شوند

سحر حدیقه نویسنده «آماده باش هلولا» این کتاب را داستانی درباره ورود فرزند جدید به یک خانواده دانست و گفت: این کتاب در واقع خاطره و تجربه دوران کودکی خودم از بارداری مادرم است؛ من فرزند دوم بودم و قرار بود فرزند سوم خانواده به دنیا بیاید و روزهای عجیبی را پشت سر می‌گذاشتم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «آماده باش هلولا» عنوان کتابی تالیفی است که برای کودکان نوشته شده و در آن موضوع ورود فرزند جدید به خانواده از دیدگاه یک کودک نشان داده می‌شود. این کتاب را سحر حدیقه نوشته و تصویرگری آن بر عهده افسانه صانعی بوده است. حدیقه که در کارنامه‌اش چندین اثر ترجمه‌ای هم به چشم می‌خورد در گفت‌وگو با ایبنا درباره موضوع کودک دوم، دلیل انتخاب این موضوع و همچنین وضعیت آثار تالیفی و ترجمه‌ای در حوزه کودک صحبت‌هایی داشت که متن این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

کتاب «آماده باش هلولا» قرار است چه موضوعی را با کودکان در میان بگذارد؟
«آماده باش هلولا» درباره ورود فرزند دوم یا فرزند جدید به یک خانواده است. داستان را کودکی سه تا چهار ساله روایت می‌کند که با دغدغه‌های جدید اعضای خانواده‌اش روبه‌رو شده است. در این داستان کوشیدم چالش‌های فرزندان را پیش از ورود فرزند جدید بیان کنم و داستان اینطور پیش می‌رود که با نزدیک شدن به تولد فرزند جدید، فرزند اول متوجه می‌شود که شرایط مانند قبل نیست.
 
چه شد که سراغ این موضوع رفتید؟
این کتاب در واقع خاطره و تجربه دوران کودکی خودم از بارداری مادرم است؛ من فرزند دوم بودم و قرار بود فرزند سوم خانواده به دنیا بیاید و روزهای عجیبی را پشت سر می‌گذاشتم. اولین موضوع عجیب برای من این بود که می‌گفتند مادرم باید غذای زیادی بخورد چون دو نفر است و کودک درونش باید از او تغذیه کند. تصویری که من از موجود درون شکم مادرم داشتم این بود که هیولایی درون مادرم در حال خوردن او از درون است. از دید من، مادرم روز به روز بزرگ‌تر می‌شد و من مدام فکر می‌کردم موجودی که درون مادرم در حال رشد است چه بلایی بر سر ما خواهد آورد.
ضمن اینکه ارتباط مادرم روز به روز با من کمتر می‌شد و زمان کمتری برایم داشت، این دوری برای من بسیار سخت بود. خاطره آن روزها در ذهن من ته‌نشین شده بود و بالاخره تصمیم گرفتم آن را در قالب یک داستان برای کودکان بنویسم.

کتاب‌های مختلفی با موضوع فرزند دوم در بازار کتاب ایران تالیف و ترجمه شده است. شما سعی کردید در این اثر چه موضوع تازه‌ای در اختیار مخاطب قرار دهید؟
بله، کتاب‌های زیادی با این موضوع منتشر شده ولی من سعی کردم نگاهی متفاوت به داستان داشته باشم و نگاه و تصور بچه را روایت کنم. مثلا به موضوعاتی مانند اندازه مادر، اتفاق‌های که در خانه‌ روی می‌دهد و دغدغه‌های کودک بپردازم و تجربه خود را با زبانی کودکانه بیان کنم.

به نظر شما به عنوان نویسنده کودک، چه ویژگی‌هایی در کتاب کودک و داستان‌هایی که برای کودکان نوشته می‌شوند در جذابیت آن‌ها تاثیر دارد؟
ساده‌نویسی یکی از مهمترین عوامل در نگارش داستان برای کودکان است. نویسنده باید خود را جای کودک بگذارد، لحن مناسب او را در داستان پیاده کند و از طنز و شوخ‌طبعی نیز برای جذب کودک بهره ببرد. در کتاب‌های کودکان تصویرها هم نقش بسیار پررنگی دارند. در واقع نوشته، زبان و تصویر همه در کنار هم باید کودک را جذب کنند.
برای من بسیار جالب بود که تصاویر انتخاب شده برای کتاب، تطابق زیادی با داستان داشت. من تصویرگر این کتاب را نمی‌شناختم، روزی از نشر طوطی با من تماس گرفتند و گفتند تصاویری مرتبط با داستان طراحی شده. تصاویر را که کار خانم افسانه صانعی بود برایم ارسال کردند. وقتی تصاویر را دیدم واقعا شگفت‌زده شدم، طوری بود که احساس کردم تصویرگر به درون ذهن من رفته و داستان من و شخصیت اصلی آن را از درون ذهن من به روی کاغذ آورده است، با اینکه من و خانم صانعی هیچ دیدار یا گفت‌وگویی درباره کتاب با هم نداشتیم.
 
 
شما چند کتاب ترجمه‌شده هم دارید که شخصیت آن‌ها هیولاها هستند، مثل کتاب‌های مجموعه «بنجامین هیولاکش». خودتان علاقه زیادی به موجودات خیالی دارید که به سراغ آن‌ها می‌روید؟
جنبه فانتزی هیولاها و موجودات غیر واقعی بسیار قوی است، معتقدم کودکان با موضوعات و موجودات غیر واقعی ارتباط بهتری برقرار می‌کنند و لذت داستان برایشان دو چندان شود.
من «آماده باش هلولا» را قبل از ترجمه «هیولاهای چشم چرخشی» نوشته بودم؛ اما فرایند تصویرسازی و انتشارش طولانی شد و کتاب ترجمه‌ای من زودتر به سرانجام رسید. خودم هم عاشق هیولاها و موجودات عجیب و غریب هستم و کشف این موجودات برایم جذابیت زیادی دارد.

از نظر شما که چند ترجمه‌ و تالیف در حوزه کودک دارید چه کمبودهایی در این بخش داریم؟ چرا تعداد کتاب‌های تالیفی در مقایسه با ترجمه‌ها بسیار کم است؟
ترجمه کتاب کودک روند بسیار خوبی دارد. ناشران خوبی هم داریم که آثار ارزشمند و باکیفیتی برای گروه سنی کودکان تولید می‌کنند؛ اما من به شخصه کتاب‌های تالیفی را بیشتر می‌پسندم و ترجیح می‌دهم تالیفی‌ها در بازار کتاب بیشتر شوند. اگر هم نگاهی به بخش کودک کتاب‌فروشی‌ها بزنید می‌بینید که کتاب‌های ترجمه به مراتب بیشتر از تالیفی است.
ضمن اینکه تعداد کتاب‌های کودک در سراسر جهان بسیار زیاد است و مترجمان کشورمان به سراغ آن‌ها می‌روند اما در مقابل این تعداد زیاد کتاب در جهان، ما تعداد محدودی نویسنده کودک داریم. همین امر باعث می‌شود تعداد کتاب‌های ترجمه بیشتر از تالیفی‌ها باشد.
اما نباید از حق گذشت که برخی ناشران از جمله نشر طوطی کتاب‌های تصویری بسیار خوبی برای کودکان تولید می‌کنند، ضمن اینکه این نشر کتاب‌های خوبی برای ترجمه انتخاب می‌کند و ترجمه‌ها را با خرید کپی رایت در ایران به چاپ می‌سپارد اما چنین ناشرانی بسیار کم هستند و متاسفانه تعداد ناشران بازاری بسیار زیاد شده‌اند.


چرا کتاب‌های تالیفی ما آن‌طور که باید در جهان شناخته نشده‌اند؟
چند سال پیش در یک کارگاه ادبیات کودک در بلژیک شرکت کردم و چند کتاب تالیفی کودک و نوجوان را همراه خودم به این کارگاه بردم. بسیاری از افرادی که این کتاب‌ها را می‌دیدند از انتخاب موضوع و ناب بودن آثار ذوق‌زده بودند. به این فکر کردم که ارتباط نداشتن با جهان و معرفی آثار تالیفی‌مان به ناشران و مخاطبان کشورهای دیگر تا چه حد باعث شده ناشناخته بمانیم و این واقعا حیف است.
کافی است به آثار نویسندگان کشورمان که به زبان‌های دیگر ترجمه شده‌اند نگاه کنید؛ کتاب‌های افرادی مانند هوشنگ مرادی کرمانی یا احمد اکبرپور که به زبان‌های دیگر ترجمه شده چقدر جایزه گرفته و مورد استقبال واقع شده است.
 
«آماده باش هلولا» نوشته سحر حدیقه با تصویرگری افسانه صانعی در ۳۲ صفحه و به بهای ۶۹ هزار تومان از سوی نشر طوطی منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها