حمید فریور، کارشناس چاپ معتقد است: «به دليل ضعف بسيار بزرگ صنعت چاپ ايران در «مستندسازی» و «نگارش» رويدادها، شاهد مباحث تکراری، کارهای بی ثمر تکراری و دورهای باطل تکراری هستيم؛ از دوگانهسازی فرهنگ - صنعت برای چاپ گرفته تا اين که تولی گری «صمت» بر صنعت چاپ بهتر است يا ارشاد.»
در سالهاي اخير، درباره دلايل و عوامل توسعهنيافتگيِ صنعت چاپ ايران و راهحلهاي آن، بهاندازه و بياندازه سخن گفته و نوشته شده است. اما همچنان اين پرسش اساسي بيجواب مانده که چرا اين صنعت پيشرفت و توسعه محسوسي ندارد؟ چرا رويدادهاي صنعت چاپ ايران در سطح باقي ميماند و هيچگاه به جريانسازي و شکلگيري ابزار و لوازم توسعه منجر نميشود. در مدل مديريت صنفي چاپ يا مدل توليگري دولتي آن، چه عدم تفاهم يا عدم تناسبي وجود دارد که به توسعة صنعت چاپ ايران نميانجامد.
دستاورد نشستها، شوراها، جشنوارهها، نمايشگاهها، کارگروهها، انجمنها و حتي کدخدامنشيها و ريشسفيديهاي اهالي چاپ براي توسعة اين صنعت چه بوده است؟ راهحلها، برنامهها و روشهاي مؤثر آنان که ضامن منافع صنعت چاپ باشد، چيست و در کجاي اين صنعت است؟
نميخواهم نگاه منفي داشته باشم؛ شايد دستاوردهاي مفيد و مؤثري باشد. اما به دليل ضعف بسيار بزرگ صنعت چاپ ايران در «مستندسازي» و «نگارش» رويدادها، شاهد مباحث تکراري، کارهاي بيثمر تکراري و دورهاي باطل تکراري هستيم. از دوگانهسازي فرهنگ - صنعت براي چاپ گرفته تا اين که توليگري صمت بر صنعت چاپ بهتر است يا ارشاد.
در زمانهاي که بايد براي موضوعات جديدي از جمله بستهبنديهاي پايدار و مسئوليت صنعت چاپ در قبال محيط زيست انديشه کرد و راهکار ارائه داد و در شرايطي که کشورهاي همسايه ايران از جمله ترکيه و امارات با سرمايهگذاريهای فراوان و تجهيز چاپخانههاي خود بيش از پيش بازارهاي صادرات کالاهای چاپی را از آن خود ميکنند، صنعت چاپ ايران گرفتار مباحث پيشپاافتاده و منيتها و دعواهاي حيدري و نعمتي است يا دخالت بيجا در اموري مثل قيمتگذاري دستوري.
برميگردم به پرسش آغازين اين يادداشت: چرا رويدادهاي صنعت چاپ ايران در سطح باقي ميماند؟ پاسخ من اين است: صنعت چاپ ايران هنوز «بالغ» نشده است. اين پاسخي با صراحت است و جسارتي در آن نيست. عِرق و آزادگي من در صنعت چاپ وادارم ميکند که گفتار و کردار و انديشه اهالي اين صنعت را به نقد بکشم؛ چرا که تصميمها و رويدادهاي اين صنعت جداي از گفتار و کردار و انديشة آنان نيست.
وقتي تصميمها و رويدادها از سر لجبازيهاي کودکانه تا دشمنيهاي ناجوانمردانه است، آيا ميتوان انتظار داشت که رويدادي مؤثر و ريشهاي شکل بگيرد؟ آيا ميتوان انتظار داشت که قبيلهگراييهاي صنفي جاي خود را به تشکيلات واحد بدهد؟ نابالغي يعني وقتي هنوز در حوزه خود اسير سهپارچگي هستيم و يکديگر را برنميتابيم به دنبال ساختار يگانه کشوري باشيم.
هيجانات زودگذر هيچگاه بر آدمهاي بالغ تأثير ندارد و در لحظه تصميم نميگيرند. آيا ميتوان قبول کرد آنها که با يک مويز گرميشان ميکند و به حمايت فردي برميخيزند و با غورهاي به سردي ميگرايند و زبان به سعايت ميگشايند بتوانند خدمتي بکنند و براي توسعه صنعت چاپ ايران گامي بردارند؟
صنعت چاپ ايران گرفتار کساني است که بالغ نشدهاند، رجحان منفعت جمع را بر منافع خود نپذيرفتهاند. آنها اقدامي نميکنند مگر منافع خود را تضمين شده بيابند و از هر اقدامي مانع ميشوند اگر منفعتي برايشان نداشته باشد يا منيّتشان را کمرنگ کند؛ ميخواهد تشکيل شوراي سياستگذاري صنعت چاپ باشد يا رانت و تسهيلاتي براي فروش مواد اوليه و ماشينآلات دست دوم.
قرار بود اين يادداشت نوروزي باشد! و در آستانه فصل بهار بذر اميد بپاشد. جز اين اميد ندارم که صنعت چاپ ايران بالغ شود و در مسير توسعه گام بردارد. مطلبم را با جملاتي از دکتر محسن رناني پايان ميدهم: «توسعه يعني رفتن به سوي جامعهاي انساني که مسائلش را با بيشترين مشارکت و کمترين هزينه حل و فصل ميکند. خواه مسئله توليد باشد خواه مشکل توزيع، خواه چالش سياسي باشد و خواه بحران اجتماعي. توسعه يعني حاکميت عقلانيت جمعي بر فرايندهاي اجتماعي و اقتصادي به جاي حاکميت سنت يا فرمان [راندن] بر اين فرايندها.»
نظر شما