به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست علمی «روانشناسی اسلامی با رویکرد تاسیسی» با حضور محمد کاویانی، دانشیار روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، مسعود آذربایجانی، استاد روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، محمدجواد زارعان دانشیار تعلیم و تربیت جامعه المصطفی و محمد زارعی، استادیار خانواده پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، برگزار شد.
در مورد روانشناسی اسلامی، بحث و نظر بسیار است و موافقان و مخالفانی وجود دارند. برخی با تکیه بر منابع اسلامی و قرآن عقیده دارند روانشناسی اسلامی موجود است و برخی دیگر میگویند باید پایههای نظری محکم و شواهد و ادله فراوانی وجود داشته باشد که بتوان نام مکتب، بر روانشناسی اسلامی گذاشت.
کاویانی به عنوان ارائه دهنده مقاله در خصوص روانشناسی اسلامی با رویکرد تاسیسی در ابتدای نشست تاکید کرد که گفتگوی ما حول روانشناسی اسلامی دروندینی و درونگفتمانی است. وی گفت: وقتی صحبت از روانشناسی اسلامی میکنیم به نظر میآید این موضوع قابل پذیرش و مورد انتظار است که به عنوان روانشناسی اسلامی، وفاداری داشته باشیم. باید به روانشناسی و اسلامی بودن و انگیزههای اولیه که درونگفتمانی هستند وفادار بود.
کاویانی به افرادی اشاره کرد که تنها روانشناسی اسلامی را قبول دارند و گفت: اینکه روانشناسی معاصر را نپذیریم اشتباه است و باید به یافتههای روانشناسی معاصر احترام گذاشت. وقتی رویکرد اسلامی به روانشناسی ایجاد میشود قاعدتاً مورد انتظار است که به همه شاخهها توجه شود و همه ابعاد روانشناسی مورد مطالعه قرار بگیرد مانند بعد روانشناختی ماجرا که شناخت و هیجان و رفتار است.
او بر این نکته تاکید کرد که باید به تعریف روانشناسی پایبند باشیم. کاویانی گفت: تعریف در هر دو شاخۀ روانشناسی اسلامی و روانشناسی معاصر یکی است؛ علم بررسی رفتار و تجلیات روانی؛ هرچند درباره کلمه علم توضیحاتی وجود دارد که بعد به آن خواهیم پرداخت. وقتی گفته میَشود روانشناسی، انتظار میرود برای «انسان به ما هو انسان» و روانشناسی انسان باشد. به این نکته نیز باید وفادار باشیم.
کاویانی بیان کرد: ما باید به انگیزههای اولیه خودمان و اینکه در داخل کشور با چه انگیزهای کار کنیم توجه داشته باشیم. قطعاً قصد ما این است که از نقاط قوت روانشناسی بهره ببریم؛ چه برای خودمان چه برای خانواده و جامعه و زندگی فردی و اجتماعی. ما میتوانیم از آموزههای اسلامی برای رفع نواقص روانشناسی معاصر استفاده کنیم. باید به انگیزههای خود وفادار باشیم و بدانیم که برای چه میخواهیم دنبال روانشناسی برویم. یکی از پاسخها این است که میخواهیم روانشناسی معاصر را رشد بدهیم.
وی افزود: در همین مسیر رویکرد امامین انقلاب نیز در مورد علوم انسانی، تنها بحثهای نظری و علمی نیست بلکه این علوم باید در زندگی فایده و حضور داشته باشند. اسلامی بودن علوم روانشناسی به ایفای نقشی که در جامعه دارند برمیگردد و فقط از منظر شناختی و نظری تبیین نمیشود. اینجا یک تفاوت «تاسیسی» و «ترمیمی» مورد بحث ماست.
دانشیار روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه اشاره کرد: در رویکرد ترمیمی آنچه در جامعه فعلی ما رواج داشته و دارد این است که رویکرد علمی را در اولویت اول قرار میدهد و ایفای نقش را در اولویت دوم. اما در رویکرد تاسیسی این ماجرا برعکس میشود و اولویت اول به ایفای نقش داده میشود و اولویت دوم به رویکردهای علمی. یعنی علمی بودن در جامعه اسلامی از مسیر ایفای نقش عبور میکند.
کاویانی ادامه داد: انقلت اولی که میآورند این است که میگویند ما کار علمی انجام میدهیم و دیگر نهادها کار عملیاتی انجام دهند. نکته اینجاست که ما در گذشته نیز کارهای علمی انجام ندادهایم. مسئلهگزینی باید از جامعه اسلامی صورت بگیرد. حتی اگر فرض بگیریم مسئلهگزینی صورت گرفته است، تا زمانی که از بعد نظری خارج نشود و به ایفای نقش نرسد، صدق اسلامی بودن نمیکند. گاهی بنده و امثال بنده یک آرامش خیال افراطی داریم که میتوانیم با جامعه کاری نداشته باشیم که این مورد دفاع نیست. همچنان که همه بخشهای جامعه وظایفی دارند ما نیز باید به وظایفمان و جایگاهمان در جامعه توجه کامل داشته باشیم.
وی افزود: انقلت دیگر این است که میگویند اینها الهیات روانشناختی است و علم نیست. موضوع این است که علم بودن اولویت اول نیست و ایفای نقش اولویت اول است و علم بودن این مباحث در دراز مدت حاصل میشود. همین الهیات روانشناختی برای یک چهارم جمعیت دنیا فایده خودش را داشته است. نکته دیگر این است که تا زمانی که از دل الهیات متراکم عبور نکنیم متصف به اسلامی بودن نمیشویم.
اولین گام در روانشناسی اسلامی مسئلهگزینی است
کاویانی در ادامه بیان کرد: اولین گام روانشناسی اسلامی، مسئلهگزینی است و گام بعد ایجاد یک مدل مفهومی جامع است. بعد از این مباحث اجرا و عملیات و تجربه وارد میشود. ما باید به اسلام نیز وفادار باشیم. بعد اخلاقی، اعتقادی و احکام در روانشناسی نیز متناظر به باورها، انگیزهها و رفتار است. ما نمیتوانیم تنها با بعد شناختی کار کنیم و بگوییم روانشناسی، اسلامی شد. ما باید با بعد کاربردی و اخلاقی آن در جامعه نیز سر و کار داشته باشیم.
دانشیار روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه درباره رویکرد تاسیسی بیان کرد: منظور از تاسیسی بودن این است که برای هرشاخه علمی یک ارکانی را در نظر بگیریم. اگر روانشناسی در همین ارکان اسلامی باشد، آن محصولی که از روانشناسی نیز برمیآید، اسلامی است. نسبت صفر و یک وجود ندارد. هرچه ارکان، بیشتر اسلامی باشد روانشناسی نیز اسلامیتر میشود. ما نمیتوانیم بگوییم در همه موارد اسلامی هستیم اما به پیشفرضها و مفاهیم اساسی روانشناسی کاری نداریم.
کاویانی به ویژگیهایی از رویکرد ترمیمی پرداخت و بیان کرد: نگاه اولیه رویکرد ترمیمی این بود که دانشگاهها تعطیل نشود. ویژگی دیگر این بود که رویکرد ترمیمی هیچگاه به دنبال تغییر پارادایمیک نبوده است. این رویکرد تاثیری بر سازگاری با شاخههای دیگر علوم انسانی نداشته و ندارد. البته منکر این نیستم که بسیاری از صاحبنظران توجه به سازگار بودن داشتهاند. نکته دیگر اینکه در ابعادی مثل روش و مسئلهگزینی و دستاوردها و اهداف کاربردی، تفاوت کمی با روانشناسی معاصر وجود دارد.
وی به ویژگیهایی از رویکرد تاسیسی اشاره کرد و گفت: رویکرد تاسیسی نگاه سیستمی به آموزههای اسلامی دارد و روانشناسی اسلامی را به عنوان یک سیستم فرعی از هندسه معرفتی لحاظ میکند. همچنین در جامعه اسلامی و جامعهسازی اسلامی، این رویکرد به درستی ایفای نقش کرده است و در تمام ارکانش موافق با اسلام است. ما باید توجه داشته باشیم که قرآن و اسلام برای حضور در زندگی روزمره انسان است و وارد کردن اسلام در زندگی روزمره فقط در قالب علوم انسانی صورت میگیرد. علوم انسانی سیطرهای بر تمام زندگیها دارد. ما باید اسلام را در قالب علوم انسانی به اجرا بگذاریم. در همین میان روش اجتهادی یک امتیاز بزرگ است و به کمک آن میتوانیم از بسیاری از چالشها عبور کنیم.
کاویانی اشاره کرد: محصول نهایی روانشناسی اسلامی مجموعه بزرگی از مفاهیم و نظریات و بازخوردهایی است که در بلندمدت کامل و منسجم میشود. ایفای نقش روانشناختی در جامعه اسلامی و جامعهسازی اسلامی مهمترین نقشی روانشناسی اسلامی است. وی همچنین در نقد روانشناسی معاصر بیان کرد: روانشناسی معاصر تعمیمی روشی متناسبی با اسلام ندارد و تعمیم مسئلهگزینی را ندارد. همچنین هدف کاربردی با هندسه معرفتی اسلام را نیز ندارد و مدل مفهومیاش از متون اسلامی بازیابی نمیشود. اگر اینها رعایت شود تحول بزرگی در روانشناسی صورت میگیرد.
زارعان به عنوان یکی از ناقدان حاضر در نشست بیان کرد: تلاش بسیار خوبی در مقاله دکتر کاویانی صورت گرفته است؛ تلاشی دلسوزانه و متعهدانه در جهتدهی به علم. این فقط یک طرح مسئله علمی نیست و طرح روانشناسی اسلامی دغدغه همه ماست. همه مایی که در رواشناسی اسلامی کار میکنیم. همه ما جستجوگرانه به دنبال این هستیم که روانشناسی اسلامی را تبیین کنیم. این موضوع ظرفیت برگزاری کرسی نظریهپردازی است.
وی ادامه داد: نکته کلی که به نظرم میرسد این است که مدعای اصلی مطرح شده در این کار چندان روشن نیست و چندین مسئله خلط شدهاند. اگر تمرکز بیشتری بر مسئله صورت میگرفت نتیجه دقیقتری حاصل میشد. اینکه آیا روانشناسی اسلامی با روانشناسی معاصر سازگاری دارد یا خیر جای بحث دارد. آنطور که من از بحث دریافتم ما در صدد ایجاد رابطهای میان روانشناسی اسلامی و جامعه اسلامی هستیم.
زارعان بیان کرد: برای تحقق روانشناسی اسلامی نباید تنها به بحثها در اتاقهای دربسته بسنده کنیم و بعد بگوییم اینها روانشناسی اسلامی است. باید در میدان حاضر شویم و ناظر به جامعه اسلامی مطالب را ارائه کنیم. ما باید از منظر فلسفی علمی وارد شویم و منشاء علم را دنبال کنیم. در این میان چند فرض وجود دارد. یکی این است که بگوییم آموزههای اسلامی منبع ماست و این آموزهها صرف نظر از مخاطب و اعمال نقش، میتواند برای ما روانشناسی اسلامی بسازد. دیگر اینکه بگوییم پیشگامان روانشناسی از بین جامعه اسلامی و مسلمانان باشند.
وی به ابهامهایی در مقاله نیز اشاره کرد و گفت: چه از آموزههای اسلامی شروع کنیم و از خدا به انسان برسیم و چه از انسان به خدا؛ در بسیاری از موارد به امور مشترکی میان انسانها برمیخوریم. از بحث فطرت و خلقت و رابطه انسان با خدا و نفس و روان؛ همگی مشترک هستند. بنده این خصوصیت روانشناسی اسلامی که حتماً باید به جامعه اسلامی رجوع شود را متوجه نمیشوم. چه فرقی از نظر روانشناختی میان انسانهای جامعه اسلامی و غیراسلامی وجود دارد؟ آموزههای کلی و مبانی نیز میتوانند محل ابهام باشند.
در اسلامی بودن و تعریف اسلام باید تامل کنیم
زارعان گفت: در مورد تعریف اسلام و اسلامی بودن نیز باید تاملی داشته باشیم. آنچه درباره ایفای نقش گفتید، معیار دارد. آیا واقعاً آموزههای اسلامی همه ایفای نقش کردهاند؟ اصلاً آیا در طول تاریخ چنین چیزی را داریم؟ موضوع بعد درباره مکتب روانشناسی اسلامی است. هیچکدام از مکاتب روانشناسی، در ابتدا مکتب نبودند و حتی مقبول هم نبودند و بسیاری با آنها مخالفت میکردند. بعدها با نظاره از بیرون، مکتب خوانده شدند. اینکه میگوییم مکتب روانشناسی اسلامی نباید تحمیل به نظر برسد. ما باید اول علم اسلامی را بسازیم و بعد به جامعهای بدهیم و آن جامعه رهنمودی پیدا کند و به راهحلهایی روانشناختی برسد و بعداً اسلامی عمل کند. به روانشناسی قرآنبنیان نیز اشاره شد که به نظر من حداقل با توجه به داشتههای فعلی، اینها با هم قابل جمع نیستند.
آذربایجانی به عنوان آخرین سخران این نشست بیان کرد: در بحثهای ما مشترکات قابل توجهی وجود دارند. در مورد بحث آقای دکتر کاویانی نیز نقاط قوتی وجود دارد. از جمله میتوانم به موضوعی که انتخاب کردند اشاره کنم. موضوعی که انتخاب کردند خیلی مورد نیاز جامعه علمی ما و همینطور پژوهشگاه است. بحثی وجود دارد و آن هم این است که نگاه درجه دو به مباحث روانشناسی اسلامی باید تمام شود. انسجام نسبی کار و ممارست ۱۰ ساله ایشان برای نوشتن این تحقیقات نیز قابل تقدیر است. اینکه به مباحث علمی اکتفا نکردند و رویکرد اثربخشی را نیز برگزیدند نیز قابل توجه است.
آذربایجانی گفت: آنچه من به عنوان مدعای این کار متوجه شدم گمان میکنم یک تقریر از مباحث روانشناسی اسلامی با نگاه به وضع مطلوب است. این بحث از جنس علمشناسی است. یعنی باید با نگاه درجه دو، مدعیات خود را مستدل کنیم به نحوی که بحث، از جنس فلسفه علم روانشناسی میشود. باید معرفتهایی را پیش بکشیم و به آن نگاه مجدد بیاندازیم. مبانی و موضوع و هدف را باید بررسی کنیم و روشها نیز باید روش عقلی باشند.
برای تبیین روانشناسی اسلامی باید شواهد عقلی و فلسفی کافی تدارک دید
وی در نقد ارائه کاویانی بیان کرد: اولین نقد من این است که به نظرم میآید در مقاله، روش ما روش عقلی و فلسفی است و باید شواهد عقلی و فلسفی نیز فراهم کنیم. از این جهت مقاله دکتر کاویانی با نقص مواجه است. نکته دیگر اینکه تعبیری که ایشان در مقاله از موجها میکنند تعبیر رسایی نیست. موج به یک امر ناپایدار اطلاق میشود حال آنکه برخی از مکاتب، نزدیک به ۱۰۰ سال از استقرارشان میگذرد و از این رو نمیشود آنها را موج انگاشت.
آذربایجانی ادامه داد: ما میتوانیم به جای موج از پارادایم استفاده کنیم مثل پارادایم رفتارگرایی، انسانگرایی و معرفتگرایی. عزلتجویی نکته دیگر است. اینکه بخواهیم روانشناسی اسلامی را از پارادایم موجود جدا کنیم و خود را تافته جدابافته بدانیم اشتباه است. اگر اسلام یک دین جهانی است، علم منشعب از اسلام نیز میتواند جهانی باشد. به همین دلیل روانشناسی اسلامی را باید ذیل معنویتگرایی تبیین کنیم.
وی افزود: اینکه اصرار کنیم بر اینکه تمایزها را در مبانی در نظر بگیریم اشتباه است. ما مشترکات زیادی داریم و نمیتوانیم بگوییم که روانشناسی اسلامی، امروز متولد شده است. ما بر شانه گذشتگان پا میگذاریم و این، قابل پیگیری است. ما نباید بگوییم که وفاق را میخواهیم. در علوم اسلامی نمیتوانیم بر وفاق اصرار کنیم. ما گاهی آموزههای کافی نداریم و باید از عمومات استفاده کنیم. در مورد روانشناسی هم همینطور است. در مورد رویکردهای تهذیبی و مقایسهای و ترمیمی نیز باید بگویم که اینها در عرض رویکرد تاسیسی نیستند؛ اینها مراحل تکامل دانش هستند.
نظر شما