به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، حجتالاسلام علوی تهرانی در نشست یکصد و شصت و سوم فرهنگ مهدوی موسسه فرهنگی موعود عصر (عج)، ضمن تاکید بر اهمیت موضوع غربالگری در آخرالزمان به منظور گزینش یاران و یاری دهندگان امام زمان عج الله تعالی فرجه شریف گفت: اگر به درک درستی از موضوع و مسئله غربالگری در آخرالزمان برسیم، معنی انتظار تحقق پیدا خواهد کرد و درخواهید یافت که منتظر به چه کسی میگویند؟ وقتی به روایات رجوع میکنیم، عدالت گستری را مهمترین هدف قیام حضرت قائم المنتظر (عج) بیان میکنند. بنابراین عدالت گستری هدف منحصر نیست، بلکه مهمترین هدف است. این امر در روایات فراوان مورد تاکید قرار گرفته است. از ساحت مقدس حضرت رسول اکرم محمد مصطفی (ص) تا یازدهمین حجت، حضرت امام حسن عسگری علیه السلام و حتی از وجود مبارک حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها، عدالت گستری به عنوان مهمترین هدف قیام حضرت قائم المنتظر مهدی موعود نام برده شده است.
اگر از روزگار فقط یک روز باقی بماند
او گفت: در منابع اهل «سنن ابی داوود» نقل است، اگر از عمر روزگار فقط یک روز بیشتر باقی بماند، خداوند مردی را از اهل بیتم بر میانگیزاند که زمین را پر از عدل و داد میکنند. عدالت گستری همان هدف اصلی و مهمترین هدف قیام حضرت بقیه الله الاعظم است. حضرت امام باقر علیه السلام میفرمایند نقلی دیگر از فرزانه عالی مقام جابر ابن عبدالله انصاری است که میگوید: من لوح حضرت صدیقه طاهره فاطمه الزهرا سلام الله علیها را دیدم، یکی از مختصات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها همین لوح است که در آن همه چیز تا روز قیامت نوشته شده است. اَلخلف محمدُ ابن الحسن عسگری، در آخرالزمان محمد ابن الحسن العسکری علیه السلام خروج خواهد کرد که به هر جا میرود ابر سفیدی بر بالای سر اوست، مشابه این اعجاز درباره جد بزرگوارشان رسول اکرم است، که حضرتش هرجا گام مینهادند، ابر سپیدی بر بالای سر او بود تا حفاظی در برابر آفتاب باشد. این ابر هم گستره دارد و نیز همراهی میکند. در این حال به صدایی فصیح ندایی میآید، میشنوند جن و انس، شرق و غرب عالم، این آقا همان مهدی عج الله تعالی فرجه شریف است، زمین را پر از عدل میکند، همان طور که پر از ظلم و جور شده است. عدالت گستری حضرت مهدی علیه السلام در بیان مبارک تمام ائمه هدی سلام الله علیها ذکر شده است که برای نمونه به کلام حضرت امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام اشاره میکنم که حضرتش میفرمایند: یازدهمین پسر من، همان مهدی علیه السلام است، که زمین را سرشار از عدل و داد خواهد کرد.
ارکان تحقق عدالت مهدوی چیست؟
استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: گسترانیدن عدل در گستره ی زمین است نه در یک منطقه جغرافیایی خاص، نه یک محله، به وسعت کره زمین. برای تحقق چنین تحول بزرگی سه رکن لازم است. اگر این سه رکن نباشد، اصلاً حاصل نمیشود. رکن اول، «رهبری عادل» و عدالت شناس، نام مبارکش «امام عدالت»، کسی باید باشد که مواضع عدالت را بشناسد، رکن دوم «برنامه عدالت گستر»، به چه شیوهای باید این عدالت در تمام ارض مملو بشود، از روایت برآمده است که به روش حضرت رسول محمد مصطفی عمل خواهد کرد. پس سیره هم سیره ی پیغمبر اکرم صلوات الله علیه است. در سیره پیغمبر بحث و تفسیر بسیار است، اما آگاه باشید که یکی از خصوصیتهای غیبت کبری ناامیدی است، انسانهای متدین و معتقد به ظهور حضرت امام مهدی (عج) تا حد ناامیدی پیش میروند، ولی اگر مرتبط با امام باشند باز میگردند، چگونه؟ به دعای ندبه صبحهای جمعه توجه داشته باشید. دعای ندبه صبح های جمعه امری است که باعث میشود، ارتباط انسان با وجود نازنین و مبارک امام عصر عج الله تعالی فرجه شریف حفظ بشود و انسانی که آماج تیرهای ناامیدی است به آستان امام باز گردد. حضرتش هنگامیکه به سیره حضرت رسول عمل میکنند و میخواهند دین را اجرا کنند، به او میگویند آقا حرف های جدید میزنید؟ حضرت مهدی علیه السلام در آن لحظه میفرمایند نه! آن پیرایه هایی که به دین زده اید را جدا میکنم. آن دینی که جدم رسول خدا آورد را خراب کرده اید، اما من درستش میکنم. لذا برنامه انحصارا در دستان حضرت ولی الله الاعظم مهدی موعود است.
او افزود: سومین رکنی که وجود دارد، «مردم عدالت خواه» است، بنابراین این سه رکن عبارت است از «امام عدالت»، «برنامه عدالت گستر» و مردم «عدالت خواه»، جمع این خصایص عدالت گستری در کره زمین را ممکن میکند. امام عدالت را مردم عدالت خواه میپذیرند، نه مومنین! مگر طلحه مومن نبود، مگر زبیر مومن بود، مگر نماز نمیخواند؟ جامعه فاسد عدالت را نمیپذیرد. همین ها امیرالمومنین علی علیه السلام را پس زدند. پس اگر ظهور امام زمان علیه السلام در مقطعی که جامعه فاسد است رخ بدهد، فرجامیجز آنچه برای وجود مبارک پدران نازنینش رقم خورده است، در انتظارش نخواهد بود. همان اتفاق ها میافتد، چون قرار است به هر کسی حق خودش را بدهد، و آدم ها به حق خود قانع نیستند. این امر تازه میشود اول «رضا». به حق خودت قانع نیستی، به حق خودم قانع نیستم. علی فرض امام زمان ظهور کنند و بفرمایند از فردا حق نداری سخنرانی کنی. آیا اجازه دارم بگویم نه و سخنرانی کنم؟ پس امام عدالت، دولت عدالت خواه و جامعه عدالت پذیر میخواهد.
مهم ترین فراز ارتباط با امامت
علوی تهرانی گفت: موحدین و ارادتمندان به ساحت حضرات معصومین سلام الله علیها به سه دسته تقسیم میشوند، یک دسته نمط اول هستند، یک بخشی نمط اوسط و یک بخشی نمط اعلی. یک گروه هستند که هم به قلب و هم به عمل ارادت دارند و در عمل نیز استوارند. این دسته نمط اعلی هستند. یه گروه ظاهراً با اهل بیت هستند، ولی عملشان به گونه ای نیست که مورد تائید اهل بیت علیهم السلام باشد، یک گروه نیز هستند که ظاهراً با اهل بیت نیستند، ولی قلباً اهل بیت را دوست دارند، وقتی در کوفه برای امام حسین نامه نوشتند، اعضای نمط اعلی برای حضرت نامه ننوشتند، بلکه اعضای آن دو گروه نامه نوشتند که آقا بیا! اما امام علیه السلام در جریان قیام فقط به یک نفر نامه نوشتند که ای حبیب ابن مظاهر ما عازم کربلا هستیم، به ما ملحق شود، و خودت را به ما برسان. این فرق مراتب انتظار و ارتباط با امامت است. نمط اول و نمط اوسط دشمن اهل بیت نیستند، ولی تعیین تکلیف میکنند، این گروه سوم هستند که میگویند چشم، تکلیف چیست؟ لذا در بیان اهل بیت هر گونه سئوالی که دال بر استعجال است، موجب ناراحتی ایشان شده است، چون از جنس تعیین تکلیف برای اهل بیت علیهم السلام است. همچون حبیب ابن مظاهر باشید، بگذارید امام زمان (عج) برایت نامه بنویسد. طوری باشید و به گونهای عمل کنید که حضرت قائم المنتظر مهدی موعود (عج) برایتان نامه بنویسد. واقعاً بی ادبی است، اما میتوان آرزویش را به دل داشت، پسر فاطمه (س) ای کاش هنگامه ظهورت برای ما هم نامه بنویسی و بگویی فلانی این جمعه وعده الهی محقق خواهد شد، خودت را به ما برسان. یعنی اینقدر قابل باشیم که امام عصر (عج) روی ما حساب باز کند، اهل دنیا که روی ما حساب باز نکردند، تو روی ما حساب باز کن. آقای ما سه روز معتکف خانه خدا خواهد شد، مدام برای یارانش دعا میکند که مشمول قضای الهی نشوند، و بسلامت به مقصد برسند. امید آنکه حضرتش ما روی ما حساب باز کند.
حدیثی از کتاب روضه الکافی
او ادامه داد: فردی آمد خدمت حضرت امام محمد باقر علیه السلام و میپرسد چه زمانی ظهور حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه شریف رخ میدهد، تا دل ما شاد شود؟ از این گونه احادیث با ساختار حکایتی شاید به ده تا نرسد، که سائل سوال بپرسد و امام حکایت تعریف کنند. امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: عالم بزرگواری فرزندی داشت، ولی فرزند هیچ کاری به این دریای معرفتی نداشت، پدر در اوج بود و فرزند در حضیض، اما این عالم همسایهای داشت که در اثر موانست با این عالم از این دریای معرفت بهرهمند شد. عالم در هنگام احتضار به فرزند خود میگوید اگر پس از مرگ من به تو رجوع کردند، و تو با مشکل روبرو شدی، از مرد همسایه کمک بگیر. پادشاه خوابی میبیند، به فرزند عالم رجوع میکند، و فرزند عالم را احضار میکنند، فرزند عالم از آنجایی که بهرهای از علم نداشت، به مرد همسایه رجوع میکند، و میگوید در صورتی که پاسخ این سوال را بدهی، صلهای که پادشاه به من میدهد را با تو سهیم میشوم. عالم در پاسخ به تعبیر خواب پادشاه میگوید، اکنون زمان گرگ است. فرزند عالم به نزد پادشاه رفته و به او میگوید اکنون زمان گرگ است، و صلهای دریافت میکند اما از تسهیم آن با مرد همسایه خودداری میکند. مجدداً پادشاه خوابی میبیند و فرزند عالم را صدا میکند، و او مجدداً با عذرخواهی و شرمندگی نزد مرد همسایه میرود، و در پاسخ به تعبیر خواب میگوید، به پادشاه بگو اکنون زمان میش است، ولی به فرزند عالم تاکید میکند که این بار سهم مرا فراموش نکن، پسر عالم نزد پادشاه رفته و عرضه میدارد که اکنون زمان میش است و صله را دریافت میکند ولی با عرض شرمندگی صله را با مرد همسایه تسهیم نمیکند. بار سوم پادشاه خواب میبیند و باز فرزند عالم به سمت مرد همسایه میرود و این بار قول میدهد که حتماً صلهای که از پادشاه دریافت میکند را با مرد همسایه تسهیم کند. همسایه به فرزند عالم میگوید تعبیر خواب سوم پادشاه این است که اکنون زمان ترازو است. فرزند عالم پس از دریافت پاداش از پادشاه نزد همسایه رفت و سهم او را داد. همسایه فرزانه در اینجا کلام مهمیدارند: من از اول چشم داشتی به این پول نداشتم، ولی تو فرزند زمان خودت هستی، در دوره اول که با وقاحت تو این پول را گرفتی تو گرگ صفت بودی، در دوره دوم که با شرمندگی صله را به من ندادی میش صفت بودی، حال که اکنون صله را با من تسهیم کردی، عدالت خواهی.
او افزود: انسانهای گرگصفت غصب خلافت میکنند، انسانهای میشصفت میخواهند از امام دفاع کنند ولی نمیکنند، ولی استخاره میکنند، ولی انسانهای ترازو محور و عدالتمحور، سر را میتراشند، و در برابر امر امام تسلیماند و منتظر دستوراند. نکته مهم این است، من نمیخواهم بگویم عدالت خواهی امتها لازمۀ ظهور است، اما عدالتخواهی امت لازمۀ امام عدالت است. اگر عدالت خواهی نباشد، امام را میکشند، هراسی هم ندارند، یازده امام را کشتند. وقتی ناقد به نزد معاویه میآید و با خباثت هرچه تمام تر نسبت های دروغین به حضرت علی علیه السلام میبندد، خود معاویه به ستوه آمده و از حضرت امیر دفاع میکند، میگوید علی هرگز ترسو نیست، اگر کلام و بیان علی نبود، کلام در عرب مرده بود، یعنی قرآن به تنهایی نمیتواند حافظ خود باشد، بلکه مفسری چون علی ابن ابیطالب میخواهد، وقتی ناقد به معاویه میگوید که تو فضائل علی را میدانی برای چه با او در نبردی؟ معاویه میگوید مسئله من با علی (ع) بر سر فضائل او نیست، بلکه بر سر عدالت اوست، اگر امام علی علیه السلام بر سرکار باشد از این حکومت یک نمد هم به من نمیدهند، کما اینکه نداد، و جنگ صفین و جمل شروع شد.
حدیث اثبات ولایت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب در کتاب منهاج الکرامه
استاد حوزه و دانشگاه گفت: در کتاب منهاج الکرامه علامه حلی آمده است: آن زمان که در شورای انتقال خلافت از نفر دوم به نفر سوم جلسه ای تشکیل شد، وضعیت به گونه ای مدیریت شده بود که حکومت به همه برسد الا حضرت علی علیه السلام. عامر ابن قائله که از روایان اهل تسنن است، میگوید امیر المومنین علی علیه السلام به اعضای شورا میگوید: امروز برهانی را بیان میکنم که هیچکدام از شما چه عرب و عجم نتوانید مسیر بحث را عوض کنید، حضرت احتجاج میکند، آیا بین شما کسی هست که پیش از من به یگانگی خدا موحد شده باشد. اعضای شورا تصدیق میکنند که تو اول موحدی. باز دوباره قسمشان میدهد، آیا بین شما کسی هست که پیغمبر درباره او فرموده باشد، من کنت مولی فهذا علیُ مولا. باز همگان تصدیق میکنند که این بیان مختص شماست. باز پرسید پرچمدار فتح خیبر به غیر از من کسی هست؟ طوری که رسول خدا فرمود فردا پرچم را به کسی میدهم که هم خدا او را دوست دارد و هم نبی خدا و او خدا و نبی را دوست دارد؟ آنها تصدیق کردند که آن شخص تو بودی. این احتجاجی که حضرت بیان میدارد برای آن محفل نبوده است، بلکه برای این بود که شیعیان و یتیمان آل محمد برسد. مسئله عدم پذیرش امیرالمومنین علی ابن ابیطالب در فضائل حضرت نیست، مشکل در سطح دیگری است، حضرت امیر الموننین بیان مبارکش این است که من مناقب گو نمیخواهم، من حرف شنو میخواهم، و این قاعده امیرالمومنین و رسول خدا بود. اگر این قاعده اجرا شد، شما قیام کنید. در کتاب کشف المعجع سید ابن طاووس، بیان مبارک حضرت امیرالمومنین بعد از شهادت محمدابن ابی بکر این است: پسر ابیطالب سرپرستی امت من دست توست، پس اگر این امت ولایت تو را بدون رضایت پذیرفتند و گفتند چون تو مستحق این مقام هستی. قیام کن. این یعنی عدالت پذیری.
حمزه سیدالشهدا و جعفر ابن ابیطالب چگونه یاری دهندگانی بودند؟
او افزود: حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند اگر بعد از پیامبر، برادرم جعفر، حضرت حمزه سیدالشهدا زنده بودند، من دچار آن بیعت اجباری هم نمیشدم. اما حضرت میفرمایند من دستم خالی است، با دو نفر تازه اسلام آورده مانند عباس و عمویم عقیل نمیتوانم به مصاف اهل نفاق بروم. اینجا بود که حضرت فرمودند خلافت را رها کردم و به حفاظت از خانواده ام پرداختم. چگونه حفاظت کرد؟ فرمود در حالی که در چشمم خار بود و استخوانی در گلو داشتم، آب دهان خود را که میخوردم در گلو استخوان بود، این یعنی دائماً نگران امت بودم. اینجاست که جایگاه حضرت حمزه مشخص میشود، چه شخصیت بزرگی است جعفر ابن ابیطالب، امیرالمونین شخصیت حمزه و جعفر را دوست دارد. تو اگر نمیدانی اینها چه کسانی هستند، چه یاری دهندگانی بودند، چگونه میخواهی به امام زمان خود کمک کنی؟ با جدید الاسلام ها نمیشود منتظر واقعه شریف ظهور شد. مراد حضرت در آن حدیث همه مردم کوفه نیست. همه مردم حجاز نیست، نه! اگر فقط چهل نفر، باورمند حضور داشتند، قیام میکردند. مراد همه نیست.
عامل غربال دیگران نشوید که بد گناهی است
او ادامه داد: جابرابن جعفی نزد حضرت باقر علیه السلام آمد و عرض کرد کی زمان فرج میرسد؟ حضرت فرمود هیهات هیهات، دور است، دور است، ثم تغربلوا، ثم تغربلوا، ثم تغربلوا، چه نوع غربالگری منظور است؟ تکان دادن ساده؟ زلزله؟ خیر این غربالگری چیزی است در حد سونامی. حضرت سه بار فرمودند ثم تغربلوا، تا اینکه آدم های صاف و سلامت باقی بمانند. اهل کدورت بروند. ما که غربال خواهیم شد، و مورد امتحان سخت قرار خواهیم گرفت، فقط سعی کنید یک کار را نکنید: «عامل غربال دیگران نشوید!» یک کاری نکنید که به واسطه رفتار تو مردم از امام زمان عجل تعالی فرجه شریف زده بشوند. بکوشید عامل غربال دیگران نشوید که بد گناهی است. بخدا سوگند آن امری که منتظرش هستید رخ نخواهد داد مگر پس از اینکه غربال بشوید، بخدا سوگند آن فردی که منتظر ظهورش هستید، قیام نخواهد کرد مگر پس از ناامیدی! در ناامیدی بسی امید است.
برای امام تعیین تکلیف نکنید
علوی تهرانی گفت: سهل ابن حسن خراسانی به حضور حضرت امام صادق علیه السلام شرفیاب میشود، در این هنگام به امام عرضه میدارد که آقا شما در خراسان صد هزار شمشیر در نیام دارید، کافی است امر کنید تا از نیام بیرون آید! اما فراموش نکنید که هیچ گاه برای امام نباید تعیین تکلیف کرد. حضرت به سهل ابن حسن خراسانی میگوید تنور را برافزود و داخل تنور برو، سهل نمیپذیرد و بیان میدارد که آقا ما خیرخواه شما هستیم، در همین لحظه هارون مکی وارد میشود و امام بدو امر میکند که همین الان داخل تنور شو، هارون بدون لحظه ای تردید وارد تنور میشود. حضرت امام صادق علیه السلام طوری از خراسان گفت و گو میکنند که انگار لحظه ای پیش در آنجا حضور داشتند. در ادامه سهل ابن حسن خراسانی تاب آوری خود را از دست میدهد و میگوید آقای من، هارون در تنور است، دارد میسوزد. حضرت به سهل میگوید درب تنور را بردارید، وقتی سهل درب تنور را بر میدارد میبیند که هارون سالم و سلامت است.
او افزود: سهل ابن حسن خراسانی معرفت نداشت، وگرنه در مییافت «قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَی إِبْرَاهِیمَ» جلوۀ تام این آیه امام صادق علیه السلام است. در این لحظه حضرت فرمود سهل چند نفر مثل هارون مکی در خراسان داری؟ عرضه داشت: هیچکس. حضرت در پاسخ میفرمایند اگر ۵ نفر داشتم قیام میکردم. پس نباید به گزاف حرف زد، بایدخودمان را اصلاح کنیم. اوصاف و اوضاع فردی ما خوب نیست، مسائل اجتماعی و اقتصادی یا حل میشود یا نمیشود، باید تغییری در اوضاعمان ایجاد کنیم که رویمان حساب باز کنند. حضرت امام صادق علیه السلام در بیانی دیگر اشاره میکنند، آن حضرت قیام نمیکنند مگر حلقههای سپاهش کامل شوند. پرسیدند چند نفر است، حضرت در پاسخ بیان داشتند: ۱۰ هزار نفر. برای رسیدن به این ده هزار نفر و برای رسیدن به آن زمینه عدالت پذیری باید مهیا شد، بله آن ده هزار نفر در ازل تعیین شدهاند، در ازل همه چیز تعیین شده است، آیا من میتوانم جزء این ده هزار نفر باشم؟ حضرت فرمودند یک عده هستند که برمیگردند مانند سلمان فارسی. پس میتوانیم ماهم جزء ده هزار نفر باشیم. منظور عدد نیست. منظور برنامه رسیدن به آن است و اینکه چگونه میتوان در زمره آن ده هزار نفر قرار گرفت؟ که اسم دیگر آن ده هزار نفر، جامعه عدالت پذیر است که باید در سلسله نشستهایی در این خصوص گفتوگو کرد. امید آنکه ما هم در زمره آن ده هزار نفر باشیم و بتوانیم عدالت اهل بیت علیهم السلام را بپذیریم، انشاءالله.
نظر شما