به گزارش خبرنگار سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سعید بیابانکی شاعر معاصر در زمینه شعرهای عاشقانه آیینی، اجتماعی و طنز است. بیابانکی در قالبهای سنتی و سپید، شعرهای زیادی سروده است. بیشتر اشعار او در قالب غزل و چارپاره هستند. در چارپارههای بیابانکی مفاهیمی مثل عشق، مذهب، زندگی شهدا، مسائل اجتماعی و تاریخی و احیای خردهفرهنگها نقش پررنگی دارند. کتابهایی که از این شاعر ایرانی منتشر شده است عبارتند از؛ «ردپایی بر برف»، «نیمی از خورشید»، «نه ترنجی نه اناری»، «نامههای کوفی»، «سنگچین»، «یلدا»، «هی شعر تر انگیزد؛ مجموعه شعر طنز»، «سکته ملیح»، «چقدر پنجره؛ گزیده غزل»، «جامهدران» و «لبخندهای مستند؛ نثرهای کوتاه طنز».
سعید بیابانکی در گفتوگو با خبرنگار ایبنا درباره چالشهایی که در مسیر شعر ایرانی امروز وجود دارد، گفت: شعر، رسانهای مردمی است و نیازی به هدایت و اصلاح ندارد. متاسفانه دخالت در روند طبیعی جریان شعری، باعث میشود که شاعران مهجور شوند. شعر در همانجایی ایستاده است که مردم ایستادهاند و باید به حال خود رها شود تا در مسیر درست خود جریان یابد. مسیر دادن و دخالت به قصد هدایت و اصلاح شعر، کاری غلط و محکوم به شکست است.
وی با اشاره به مراسم مذهبی و خودجوش مردمی در عزاداریهای حسینی، افزود: شعر در طول ۱۰۰ سال گذشته توسط انجمن و محافل ادبی زنده نگه داشته شده است، مانند کارکرد و نقشی که هیئتهای مذهبی در زنده نگه داشتن عاشورا داشتهاند، اگر هیئتهای مذهبی نبودند، عاشورا نبود. به همین خاطر معتقدم که شعر، رسانه مردم است و باید در دست مردم باشد، در این مسیر دولت میتواند با بسترسازی، به جریان شعر ایرانی کمک کند.
نویسنده کتاب شعر «سنگچین»، ارزیابی خود را از جریان شعر ایرانی امروز اینگونه بیان کرد: به نظر من از دوران مشروطه تابهحال، شعر ایرانی در بهترین دوره خود است. در صدسال اخیر، جریان شعری ایران تا این اندازه پویا و شاعرانی خلاق را به خود ندیده بود.
بیابانکی درپاسخ به این پرسش که چرا با این وضعیت، شاعران امروز نزد مردم شناخته شده نیستند، افزود: این وضعیت در تعدد رسانهها و تعدد جریانها و نهلههای فکری ریشه دارد، همه اینها میتوانند در مغشوش کردن این فضای فکری و جریان شعری موثر باشند. در این میان، کمکاری رسانهها نیز نقش بسزایی دارد، رسانههایی هستند که میخواهند جریان شعر را به نفع خودشان مصادره کنند، در حالی که شعر قابلیت مصادره شدن ندارد. متاسفانه رسانهها در شناساندن شاعران معاصر به مردم کمکاری کردهاند.
این شاعر مذهبی و آئینی در ادامه به تعدد شاعران و کسانی که با نوشتن یک دلنوشته احساس میکنند که شعر گفتهاند، اضافه کرد: متاسفانه برخی با نوشتن چند خط موزون و یا حتی غیر موزون احساس میکنند که شعر گفتهاند! به همین ترتیب همه مردم ایران خیال میکنند که شاعر هستند در حالی که بیشتر این متنها در قالب دلنوشته میگنجد.
وی درباره اینکه چگونه میتوان شعر را از دلنوشته تشخیص داد، گفت: اساس شعر بر فرمول استاد و شاگردی است. یعنی هر شاعر در ابتدای راه باید یک استاد و راهنما داشته باشد و بدون راهنمایی استاد نمیتوان در این مسیر قدم برداشت. با دیدن چند صفحه مجازی در اینستاگرام و یا دنبال کردن چند کانال شعری نمیتوان شاعر شد، به قول نیما یوشیج «…آنکه غربال در دست دارد، از عقب کاروان میآید! …» به این معنی که تاریخ تکلیف دانهدرشتها را مشخص میکند و دانهریزها، به مرور زمان اثرشان از بین میرود. ماندگار شدن در ادبیات و شعر، مانند دوی ماراتن و استقامت است، تنها کسانی که تا آخر میمانند، به انتها میرسند.
سعید بیابانکی به شاعران تازه کار و علاقهمند پیشنهاد داد که برای پرورش قریحه شاعرانگی و صیقل دادن روح شاعرانگیشان در محافل و انجمنهای ادبی شرکت کنند چرا که خوشبختانه در حال حاضر محافل و انجمنهای زیادی به صورت خصوصی و نیمه خصوصی در سطح کشور برگزار میشود. وی با اشاره به اینکه حتی برخی از این محافل با حلقهای از دوستان در منازل شخصی و یا دفاتر کاری تشکیل میشود، افزود: به نظر من این جلسات خودجوش که بر اساس میل و علاقه تشکیل و ادامه پیدا میکند، موثرتر از روندهای سازماندهی شده و جلسات رسمی در شعر است
بیابانکی در پایان، درباره کتابهایی آموزشی در بحث فراگیری قواعد شعری گفت: در این موضوع آنقدر کتاب زیاد است که از نام بردن تک تک آنها معذورم. اما علاقهمندان با توجه به سبک شعری؛ نیمایی، سپید، غزل سنتی و یا غزل نو میتوانند، کتاب های مرتبط را تهیه کنند و بخوانند که البته از آن تاثیرگذارتر خوانش شعر به وفور است. مهم این است که در این راه جوینده و مستمر حضور داشته باشند و از مطالعه و لذت شعرخوانی دست برندارند.
نظرات