به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) یک: در صحنهای از فیلم «نبرد الجزیره» (The Battle of Algiers) به کارگردانی جیلو پونتهکورو در سال ۱۹۶۵، خبرنگاری از بنمهدی (Ben M'Hidi)، از اعضای «جبهه آزادیبخش الجزایر» (FLN) که پس از مدتها شکنجه و بازجویی، به رسانهها نمایش داده شده، میپرسد: «آیا استفاده شما از زنبیلها و کیفهای دستی زنانه برای حملات تروریستی و انفجار بمب میان فرانسویها بزدلانه نیست؟» بنمهدی با اشاره به بمباران روستاهای الجزایر با بمبهای ناپالم استعمارگران فرانسوی - که پیشتر در ویتنام استفاده میشدند - در نهایت خونسردی پاسخ میدهد: «البته اگر ما هواپیماهای شما را داشتیم، خیلی راحتتر بودیم. بمبافکنهایتان را به ما بدهید و زنبیلهایمان را بگیرید.»
این دیالوگ برای ما آشناست. ما در میانه جنگ دوم علیه مردم غزه - همزمان با عملیات نظامی گسترده در کرانه باختری - هستیم و معدود اقدامات تلافیجویانه اهالی کرانه باختری در شهرکهای صهیونیستی، تروریستی خوانده میشوند، در حالی که اقدامات شهرکنشینان و خود ارتش اسرائیل با حمایت دولتهای مختلف غربی، کاملاً توجیه میشوند. در یک طرف، ارتش مجهز اسرائیل است که میتواند تنها با موشکها و بمبهای سنگرشکن آمریکایی هر کاری علیه مردم غیرنظامی بکند، و نیروی هواییاش به آخرین بمبافکنهای رادارگریز آمریکایی مجهز شده است که هیچ ارتش دیگری نمیتواند با آن مقابله کند. در طرف دیگر، ملتی که هنوز مرزهایش نامشخص است، بدان اجازه داشتن ارتش نمیدهند و نمیتواند قانوناً برای دفاع از خود سلاح بخرد یا بسازد. در نتیجه، یکی از بزرگترین ارتشهای جهان (که تمام شهروندان زن و مردش را سرباز ذخیره میداند و تسلیح میکند) فارغ از هر گونه محدودیت و ممنوعیت اخلاقی و قانونی میتواند مردمی را به هنر شکل بمباران و در هر کجای جهان ترور کند (مردمی که تمامشان را شبهنظامی و تروریست مینمایانند)، اما در مقابل، کوچکترین مقاومتی را تروریسم مینامد. تازه، اگر گروهی در یمن یا لبنان هم در دفاع از آنها اقدامی کنند، تمامی حامیان خارجی آن ارتش آمادهاند تا این شخص ثالث را سرکوب کنند تا معادله بیش از پیش نامتوازن شود.
زن بمبگذار در فیلم پونتهکورو را میتوان تصویر جمیله بوپاشا (Djamila Boupacha) دانست؛ انقلابی الجزایری که وقتی محاکمه و زندانی شد، دو روشنفکر زن فمینیست فرانسوی و فرانسویزبان، یعنی سیمون دوبوآر (Simone de Beauvoir) و ژیزل حلیمی (Gisèle Halimi)، زندگینامه او را نوشتند و همراهی جهانی را برانگیختند. اما امروز روشنفکران سکوت کردهاند یا صدایشان به جایی نمیرسد.
دو.
اما نزدیکترین فیلم ضداستعماری به تجربه فلسطین، «خارج از قانون» (Outside the Law) رشید بوشارب در سال ۲۰۱۹ - کارگردان فیلم درخشان «روزهای افتخار» (Days of Glory) در سال ۲۰۰۶ - درباره استعمار در الجزایر و مبارزات مسلح ضداستعمار فرانسه است.
جمال دبوز (Jamel Debbouze) را در نقش تکراری «سعید» در کنار «مسعود» (با بازی رشدی زم) و «عبدالقادر» (با بازی سامی بوعجیله) در فیلمهای مختلف رشید بوشارب مثل «روزهای افتخار» (بومیها / بلدیون) و «خارج از قانون» (قانونشکنان) در نظر بگیرید که در فیلم اول همرزم هستند و در فیلم دوم، برادر. این سه قرار است در فیلم سوم از این سهگانه هم با هم باشند و دو نفر آخر در فیلم اخیر «پیوندهای ما» (Our Ties) اثر رشدی زم هم با خود بوشارب همبازی شدهاند.
سعید شخصیتی مجذوب استعمارگران فرانسه را نشان میدهد که میخواهد یکی از آنها باشد؛ پادویی سرجوخه مارتینز (که بعد معلوم میشود خود او هم دورگه عرب است) برای پیشرفت در ارتش مستعمرات فراتسه در جنگ جهانی دوم یا قوادی و بعد کابارهداری در فرانسه در دوران مبارزات استقلال الجزایر برای کسب ثروت. آدمی ضعیف و خودفروخته که در ادامه خواسته یا ناخواسته متحول میشود.
این شخصیت سینمایی را میتوان شمایل استعمارزده مجذوب استعمارگر دانست؛ تا زمانی که تلنگری به او وارد شود و بداند در قلمروی متروپل همچنان بیگانه خواهد ماند. یا باید به درجات نازل نظامی در ارتش استعمار تن بدهد یا به مشاغل کثیف در حاشیه شهر. این سرنوشت گونگادینها است.
شخصیت سعید را مقایسه کنید با همرزم / برادری که همسر / معشوق فرانسوی دارد، اما اهل سازش و چاپلوسی نیست. سرنوشت نیروی اجتماعی مدرن و مستقلی که نمیخواهد در ارتجاع بماند و نمیخواهد عمله استعمار شود، همان وضعیت «غریبه» (با تعریف زیملی) است: از اینجا رانده و از آنجا مانده، سرخورده و سرگردان.
ماجرای فیلم «سرباز کوچک» (Le Petit Soldat) ژانلوک گدار در سال ۱۹۶۰ هم همین است. داستان این فیلم میتواند موضوع یادداشت دیگری باشد.
سه.
بالاخره تروریست کیست؟ جنبش مقاومت چیست؟
فیلم بوشارپ مثل سکانس اول فیلم پونتهکورو که قهرمان الجزایری در ارتش فرانسه از اسارت ویتنامیها در جنگ هندوچین بازمیگردد، جمله جرج بوش پسر را یادآوری میکند که «یا با ما یا با تروریستها»! اروپایی که آزادیش از نازیسم را مدیون ارتشهای مستعمرات، شوروی و آمریکاست نه مبارزه خودش، معلوم است که هر گروه چریکی علیه اشغالگر را تروریست بخواند. چه آن آلمانی که تلافی جنایات دو نسل قبلش را سر فلسطینی درمیآورد و چه فرانسوی که تسلیم نازیها شده و حتی همسایه و همکار چپش را هم به گشتاپو لو داده.
به همین سیاق، ما باید جبهه مقاومت فرانسه را تروریست؛ دوگل را مقاومت زیر لحاف لندن؛ و بریتانیا را حامی تروریسم بخوانیم. بنگرید خشونت اقدامات ترور و یا حتی تصفیههای داخلی در فیلمها و سریالهای بسیاری که فرانسویها و دیگران درباره جبهه مقاومت فرانسه علیه نازیسمساختهاند؛ مثل «ارتش سایهها» (Army of Shadows) اثر ژانپیر ملویل در سال ۱۹۶۹.
مقاومت علیه اشغال فاشیسم را کسی نمیفهمد که همان سربازان مستمرات بریتانیا و فرانسه و چریکهای کمونیستی نجاتش دادهاند که بعد از پایان جنگ بار دیگر سرکوب شدند؛ بعد هم درباره آزادی مستعمرات آفریقایی خلف وعده کرده و یک میلیون الجزایری استقلالطلب را بهعنوان تروریست کشته که خیلیهاشان علیه آلمان جنگیده بودند.
و نهایتاً آیا فرانسوی آزاد شده از ارتش بومیها بابت این رهاییبخشی سپاسگزار بوده؟ نه، آنها را بابت استقلالخواهی مجازات کردند و هرگز قدردان ایشان نبودند. چیزی که باعث تداوم نفرت مردم الجزایر از استعمارگران فرانسوی شده است؛ چنانچه است که گی پرویه، ایستاد تاریخ دانشگاه تولوز در آخرین سطور کتاب «جنگ الجزایر» بدان اشاره میکند: «از سال ۱۹۶۲ تا به اکنون، هیچکدام از دو کشور نتوانستند خاطرات جنگ را فراموش کنند؛ فرانسه به این دلیل که مسیر گذشت و فراموشی را در پیش گرفت تا بیهوده تلاش کند آن را از خاطر ببرد، و الجزایر به این دلیل که مسیر بزرگداشت آزادی ملی خود را انتخاب کرد. به همین دلیل است که آنها هرگز نتوانستند روابط مسالمتآمیزی ایجاد کنند.... الجزایر در ساخت فیلم کارگردان الجزایریتبار فرانسوی، رشید بوشارب، به نام «قانونشکنان» مشارکت کرد و خاطره ناسیونالیستی الجزایر را که در جشنواره کن هم ارائه شد، صادقانه بازگو کرد. بنابراین جنگ هنوز در الجزایر بهطور کامل پایان نیافته است. تقریباً نیم قرن پس از توافقنامه اِویان، آیا هنوز نمیتوان به صلح واقعی میان دو کشور امید داشت؟»
میان استعمارگر و استعمارشده هنوز شکاف بزرگی است که ترمیم نخواهد شد؛ تا زمانی که ادبیات استعماری و کنش استعمارگرانه وجود دارد. و اشغال، شهرکسازی، جنگ و نسلکشی در فلسطین نمونه زنده این استعمار است. کتاب «جنگ الجزایر» برای بازخوانی ریشههای تاریخی این چالش همچنان موجود ترجمه شده است.
کتاب «جنگ الجزایر» ( La Guerre d’Algérie) اثر گی پرویه (Guy Pervillé) با برگردان سیروس ترکمان از فرانسوی در مجموعه بایگانی بازگشوده در نشر مردمنگار در ۱۲۸ صفحه و به بهای دویستهزار تومان منتشر شده است.
نظر شما