امیرعلی نبویان در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به مناسبت هفته کتاب ۱۴۰۳ گفت: اولین سوالی که یک هنرمند، از خودش میپرسد این است که چرا این؟ و چرا الان؟ من فکر میکنم همواره مخاطبها نیز در مواجهه با آثار هنری، بازخوانی و بازنشر آنها باید به این موضوع این فکر کنند که چرا این؟ و چرا الان؟ درمورد پیشنهاد مدنظرم نیز چنین فکر میکنم. یعنی معتقد هستم که امروزه اهالی کتابخوان کشور باید آثار ادبیات داستانی روسیه را مطالعه کند.
وی افزود: فکر میکنم بازخوانی آثار، اندیشه و نگاه، داستایوفسکی و تولستوی، نیاز امروز جامعه ماست. یکی از دلایل پیشنهادم از روسیه، اختلاف طبقاتی و فاصله فزاینده طبقه ثروتمند و فرودست و نگاه طبقات نسبت به یکدیگر است. در روزگار امروز، دوباره خواندن این آثار به ما فهم دقیقتری میدهد و بیشتر متوجه میشویم حرفشان چه چیزی بوده است. درواقع حرف من نوع نگاه به جهان هستی و جهانبینی ما است، حتی نوع اعتراض مدنی که ابتدا باید در درون تکتک ما شکل بگیرد.
نبویان گفت: یکی از نکات حائز اهمیت این است که ما در دورهمی، در فضای مجازی که همه امکان اظهارنظر دارند یا در یک محیط علمی و آکادمیک، همواره به عنوان یک آدم روشنفکر باید منصفانه حرفهای موافق و مخالف را بشنویم. در نهایت برآیند چیزی که حاصل میشود، تفکر و شخصیت ما را میسازد. طرفداری ما از هر یک از عقاید، اگر مانعی بر درست شنیدن حرف مخالف شود، دیگر شکل متعالی اندیشه را نخواهد گرفت. ما برای یاد گرفتن چنین چیزی باید «برادران کارامازوف» را بخوانیم. باید دید که چگونه یک نویسنده با هر میزان تعلق خاطری که به هرکدام از عقاید کارکترها دارد، هرگز اجازه نمیدهد که نظر مخالف، شنیده نشود. او اجازه میدهد که طرف مقابل حرفهایش را بزند و از مواضعاش با استدلال و منطق دفاع کند و آنچه به نظرش، درست است را ابراز کند. او بدون آنکه دستش را روی دهان شخصیتها بگذارد، اجازه میدهد که آنها به راحتی اظهارنظر کنند و این درسی است که «برادران کارامازوف» به ما میدهد.
او تصریح کرد: مسئله دیگر این است که آنقدر انصاف و عدالت بین همه این کارکترهای مختلف در ابرازنظرهای موافق و مخالفشان لحاظ شده، که ما نمیتوانیم بگوییم هیچکدام از شخصیتها، نظریاتش مستدلتر و قوام یافتهتر است. اگر بپرسیم کدام یک از اینها تفکراتش نزدیک به نویسنده است، جواب عجیب «همه آنها» را خواهیم شنید.
نبویان تاکید کرد: نویسنده در هر برهه از زندگی و هر وضعیتی از شبانهروز، هربار شبیه به یکی از کارکترها فکر میکند. فاصله بین ایمان و تردید، فاصله بین شک و یقین به اندازه یک تار مو است. همه این کارکترها خود نویسنده هستن. هرکدام یک وضعیت و بزنگاهی از زندگی نویسنده را نمایندگی میکند. ما هم ممکن است در یک مسئله اجتماعی چندنظر مختلف داشته باشیم، مثلاً حرفهای چند نفر را شنیدهایم و به چند نتیجه رسیدهایم و همه آنها میتوانند به اندازه هم درست باشند.
وی در پایان افزود: برای فهم حقیقت باید «برادران کارامازوف» را خواند و در حالت متعالی، باید نوشتن برادران کارامازوف را آموخت. یکی از مباحثی که تبدیل به معضل اجتماعی شده، نشنیده شدن صدای مخالف، از بین رفتن فضای گفتوشنود و تامل بر حرفهای مخالفان است. درحالیکه ممکن است بعد از مدتی ما هم به شیوه دیگر فکر کنیم. اینها گوشه بسیار کوچکی از بزرگی این اثر است. «برادران کارامازوف» یکی از آثار ادبی تاریخ است که نیاز به بازخوانی آن حس میشود.
نظر شما