به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در شیراز، فرهاد رفیعی، خالق آثاری چون «شب مارهای آبی» و «ابجد خون» که مهمان کارگاه اول این باشگاه در روز افتتاحیه بود، ضمن ابراز خوشحالی از آغاز به کار این باشگاه گفت: شهر روح دارد. بعضی شهرها یک حال و هوایی دارند، هویت دارند.
وی سه عامل پیشینه تاریخی و سنتی و ادبی را در شکلدهی هویت شهر مؤثر دانست و گفت: مکانهایی مثل مسجد گوهرشاد، میدان التحریر و مسجد خرمشهر را میتوان از مثالهایی برای پیشینه تاریخی برشمرد.
این نویسنده که با مجموعه داستان «زمستان شغال» جایزه مهرگان ادب را در کارنامه دارد، مکان تعزیه یا کارناوالهای شادی را از مصادیق پیشینه سنتی عنوان کرد و ادامه داد: مثلاً به سنت های نوروزی فکر کنید. حتی اگه دوره زمانی نزدیک به نوروز نباشیم، یاد آن مراسم وقت عبور از نقاطی مثل چهارراه مشیر شیراز که زمانی مکان مرکزی برای فروش سبزه و ماهی و بساط هفت سین بود، برای شما زنده میشود.
ادبیات چگونه هویت شهری ایجاد میکند؟
وی تصریح کرد: بعضی شهرها پیشینه ادبی هم دارند که میتواند برای آن شهر روح شهری هویت شهری ایجاد کند. شعر قطعاً در هویت شیراز مؤثر بوده اما امروز قرار است درباره داستان گفتوگو کنیم. بطور کلی ادبیات میتواند در ایجاد هویت شهری مؤثر باشد.
رفیعی یادآور شد: هویت شهری وقتی شکل میگیرد که پیوندی بین فرد و مکان ایجاد شود و یک مکان شهر نسبت به بقیه مکانها متمایز شود. ما شهرهایی در دنیا داریم که پیوند ناگسستنی با ادبیات دارند مثل ادینبورگ که دلیلش فوج نویسندگان این شهر است. بخش عمده توریستهایی که به این شهر میروند، کتاب به دست هستند یا شهر سن پترزبورگ بخاطر غولهای ادبی جهان مثل تولستوی. بدون حضور اینها و توصیفهایشان نمیشود شهر را تصور کرد. یا نیویورک و نوشتههای وودی الن یا لندن را کسی بدون توصیفهای مه آلود چارلزدیکنز نمیتواند تصور کند یا اینکه نمیشود منکر تأثیر ویکتورهوگو بر ماندگاری پاریس شد.
وی در بخش بعدی سخنانش به چند شهر خیالی در آثار ماندگار جهان مثل شهرهای نامرئی ایتالو کالوینو، کشور آخرینها نوشته پل استر یا رمان خشم و هیاهو نوشته ویلیام فاکنر اشاره کرد و گفت: ادبیات توریستی شهرهای خیالی هم خلق میکند. ادبیات میتواند یک شهر خیالی را ماندگار کند. شهر و ادبیات رابطه متقابل دارند و میتوانند یکدیگر را ماندگار کنند و از لحاظ تجاری و هنری شهر در ادبیات کمک کننده بوده و این اثر متقابل است.
رفیعی تاکید داشت برای گفتن از ارتباط شهر و داستان در ادبیات فارسی باید در مقدمه به ارتباط شهرو مدرنیته توجه کنیم. در ایران برخلاف غرب، داستان و مدرنیته همزمان با هم وارد میشوند. قبل از آن شعر و حکایت داشتیم ولی رمان پدیده مدرن بود که در عصرمشروطه وارد ایران شد و چون مدرنیته در دوره رضاخانی تحمیلی بوده در رمان خودش را معمولاً یا با نگاه غمخوارانه و نوستالژیک به گذشته نشان داده یا ترس از شهری که وسیع میشود.
درخشش شیرازیها در تاریخچه داستان ایرانی
این نویسنده که اصالتاً جنوبی ولی متولد شیراز است، برای گفتن از شیراز در داستان ایرانی از سیمین دانشور و ابراهیم گلستان و چوبک یاد کرد و گفت: بین هشت چهرهای که نسل اول داستان ایران را نمایندگی میکنند، علاوه بر این سه نویسنده شیرازی، بقیه چهرهها هم که شیرازی نبودند درباره شیراز نوشتند. مثل قنبرعلی، جوانمرد شیراز یا معصومه شیرازی نوشته جمالزاده یا داش آکل صادق هدایت. سنگ صبور صادق چوبک و سووشون سیمین دانشور نیز دو اثر ماندگار بامحوریت شیراز محسوب میشود. ما دونگاه کاملاً متمایز به شیراز در این دو اثر میبینیم. نگاه خانم دانشور نگاه پاکیزه و رمانتیک نگاه صادق چوبک جزو نگاه چرک محسوب میشود و هردو هم ماندگار شده است.
وی تصریح کرد: این شهر همواره تکثر و تنوع زاویه دید داشته بین نویسندگان نسل دوم هم برادران فقیری و پرویزی مفصل درباره شیراز نوشتند. نگاهی که این نسل به شیراز دارد یک نگاه نوستالژیک، گذشته باز با تکیه بر فرهنگ عامه و ضربالمثلهاست. نسل سوم با تسلط بر فرم قله درخشانی برای داستان در شیراز است. نویسندگان این نسل از جمله شهریار مندنی پور، ابوتراب خسروی، محمدکشاورز و صمدطاهری با رویکرد فرم گرا خیلی دنباله رو داشتند وبرد داستانهایشان زیاد بود.
رفیعی ادامه داد: طاهری و کشاورز با نگاه طنازانه و دل انگیز از شیراز میگویند اما ابوتراب خسروی و شهریار مندنیپور رویکرد خاصی دارند و مستقیماً به المانهای مشخص و جغرافیای شیراز نمیپردازند. بلکه با حذف نمودهای عینی مکان سعی میکنند حس و حال درونی و رمز و راز شیراز را در آثارشان بازتاب دهند.
وی با بیان اینکه در نسل چهارم در شیراز مثل تمامشهرها تعداد زیاد میشود، ابراز داشت: البته چند نفر در این تعداد مؤثر تر هستند با ناشرهای معتبر کشور کار کردند داستانهایشان ترجمه شده و در بین المللی کردن داستان ایرانی نقش داشتند. شیراز را در آثار تمام این افراد میتوان با تنوع نگاه دید اما شیراز بیشتر در پس زمینه آثار اینهاست مثل نسلهای قبل محور آثارشان نبوده است.
رفیعی از کتاب شیراز یک شهر و سی و یک داستان که محمدکشاورز گردآوری کرده نام برد و گفت: این کتاب برای حفظ هویت مکانی بود و بخاطر تنوع نگاهی موفق شد و در یکسال به چاپ چهارم رسید.آقای کشاورز درحال گردآوری جلد دوم این کتاب است. پس از شیراز سایر شهرها هم از این کار ایده گرفتند و رشت و اصفهان هم جمع آوری داستان با محوریت شهر از نویسندگان برجسته شهرشان داشتند و مشهد هم در حال گردآوری هستند.
انواع داستان مدنی را بشناسیم
بیژن کیا در کارگاه دوم این مراسم از پارادوکس هایی که فضای شهری برای ما ایجاد میکند و اهمیت آشنایی زدایی در داستان گفت و به ویژگیهای زندگی بودنی در هستی شناسی کلاسیک و زندگی داشتنی در هستی شناسی مدرن اشاره کرد و گفت: فضای شهری ما را از بودن جدا میکند و سمت داشتن میبرد اما داشتن اعتباری است و شهروند تجربی گاهی میتواند احساس پوچی تجربه کند و داشته ها راحت میتواند از دست برود.
وی زندگی مدرن را یک زندگی شکننده دانست و شهر را از ارکان اصلی ادبیات داستانی امروز عنوان کرد و یادآور شد: شهر در اثر تمرکز برای قدرت بیشتر (سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی) شکل میگیرد. تصویر انسان در کنشها و واکنشها در مراکز شهری به داستان مدرن تعلق دارد. داشتن محوری، کمیت گرایی، رقابت همیشگی برای داشتن و از خود بیگانگی ویژگی زندگی در فضای شهری است.
این نویسنده پرکار که چندین رمان درخشان چون پرواز ناتمام و ایمان مریم در کارنامه دارد، گفت: داستان و رمان به زیست داشته محور تعلق دارد. ایجاد شهر، مناسبات اجتماعی تازه ایجاد میکند و باعث پیدایش سطوح مختلف زبانی میشود.
کیا خاطرنشان کرد: شهر دارای دو عنصر حیاتی کالبد شهری یعنی ساختاری فیزیکی برای فعالیتهای اجتماعی سازمان یافته و ساکنان درون کالبد یعنی انسان شهری یا شهری شده است. داستانهای مدنی هم بر همین اساس میتوان دسته بندی کرد.
وی ادامه داد: داستانهای مدنی، یکی از اشکال ادبیات داستانی است که نویسنده تلاش میکند از ظرفیتهای کالبدی و زیست شهری در شکلدهی روایت داستانی اثر خود بهره ببرد. داستان مدنی سه زیر شاخه دارد. یکی داستان شهری که شامل داستانهای آپارتمانی و زیست درونی میشود. دومی داستان شهر که داستانهای خیابانی و زیست بیرونی را در برمیگیرد و سومی داستان ترکیبی شهر و شهری است. معمولاً مدل ترکیبی ما را به یک داستان مدنی خوب میرساند.
این مدرس خوش قلم، رویکرد اتوپیایی و رویکرد دیستوپیایی را دو رویکرود اصلی داستانهای مدنی عنوان کرد.
وطن فرهنگی خود را توسعه دهیم
در کارگاه سوم این مراسم که به مناسبت روز جهانی داستان کوتاه برگزار شده بود، ابوتراب خسروی سیری از ورود و رشد داستان در ایران ارائه داد و گفت: من میهن فرهنگی را از میهن جغرافیایی مهمتر میدانم. میهن فرهنگی زبان ماست. یکی از پشتوانه های زبان، ادبیات و شعر ماست که این وطن فرهنگی را توسعه میدهد.
وی تاکید کرد: اینکه ما همچنان با این زبان میاندیشیم به خاطر آثار ماندگاریست که بزرگان قبل از ماخلق کردند.
خسروی با اشاره به اینکه ما از غرب داستان و رمان یاد گرفتیم گفت: منتها به مدد نویسندگان ایرانی در مسیری هستیم که داستان و رمان ایرانی پدید بیاوریم و توسعه دهیم.در صدسال اخیرچند نسل داستان نویسی داشتیم.
وی از آثار و شخصیت های ماندگار نسل های اخیر نویسندگان یادکرد و گفت: در حال حاضر در دور افتاده ترین شهرها مجامع کوچک داستان نویسی و خواندن و نوشتن داریم. وقتی کسی مینویسد در حال گفتوگو با جامعه است.
وی بر اهمیت انتخاب زاویه دید در نوشتن داستان تاکید کرد و گفت: انتخاب بهترین زاویه دید منوط بر شناخت همه زوایای دید است.اکثر رمان های کلاسیک دنیا از زاویه دید دانای کل نوشته شده است. بعد از آن زاویه دید دانای محدود ابداع شد که مخاطب فقط از دید شخصیت اصلی همه چیز را میبیند و میشنود. تحول در زاویه دیدها تاریخ داستان نویسی میسازد.
در این مراسم از لوگوی باشگاه داستان نویسی شیراز رونمایی شد و مسئولان شهر ابراز امیدواری کردند که این باشگاه بستر جهش فرهنگی و بازنمایی جدیتر شیراز در آثار داستانی نویسندگان شهر باشد.
نظر شما