استفاده بعثیها از تسلیحات شیمیایی یکی از بدترین جنایتهای آنان در سالهای جنگ تحمیلی بود. به روایتی صدام از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد تا جلوی شکست کامل ارتش عراق را بگیرد و هزینه جنگ را برای ما تا جایی که میشود بالا ببرد.
نامی از این جانباز شهید در این خبر دیده نمیشد و ما – بر اساس اطلاعات این بخش از کتاب - نمیدانیم که آن مجاهدی که در رویارویی با دشمن متجاوز جراحت، آنهم جراحت شیمیایی برداشت و بعد از تحمل دورهای درد و رنج، جایی دور از وطن به شهادت رسید چه نام داشت. آن زمان شماری از مجروحان شیمیایی را برای درمان به اروپا میفرستادند و بیشترشان را در بیمارستانهای آلمان بستری میکردند. زیرا به گفته دکتر مصطفی قانعی، یکی از متخصصان سرشناس حوزه تسلیحات شیمیایی و عوارضشان «پس از کاربرد سلاح شیمیایی توسط عراق علیه رزمندگان ایرانی و مردم حلبچه و سردشت، تصوری که مسئولان کشور ما داشتند این بود که چون آلمان این سلاح را درست کرده است بنابراین راه درمانش را هم میداند. برای همین مجروحان را به این کشور اعزام کردند.»
بدن شماری از این مجروحان به درمان پاسخ میداد و شرایطشان اندکی بهبود پیدا میکرد، هرچند عوارض جراحت شیمیایی هرگز کاملاً درمان نمیشد و بدن میزبان را ترک نمیکرد. گاهی پیش میآمد که چند ماه یا چند سال بعد، عوارض دوباره بروز میکردند و مشکلات حادی را برای جانباز به وجود میآوردند. گاهی این مشکلات حاد به شهادت جانباز منتهی میشد. همچنین برخی دیگر هم بودند که جراحتشان درمانشدنی نبود و مدت کوتاهی پس از مجروحیت به همرزمان شهیدانشان میپیوستند. البته باز به گفته دکتر قانعی، اشتباهاتی هم در درمان گروهی از مجروحان شیمیایی انجام گرفت، که سالها بعد نادرستیشان معلوم شد. «پس از سقوط صدام یکسری درمانهایی که مشخصا در کتاب نوشته شده بود برای قربانیان و مصدومان شیمیایی استفاده شد و آن تجویز دز بالایی از کورتن بود که نتایج خوبی نداشت.»
جعفر شیرعلینیا در مطالعه ارزشمندش، کتاب «دایرهالمعارف مصور تاریخ جنگ ایران و عراق» (انتشارات سایان) صفحاتی را هم به موضوع استفاده بعثیها از سلاحهای شیمیایی اختصاص میدهد. مینویسد «استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی از عملیات خیبر به بعد یکباره افزایش مییابد. رزمندگان ایرانی در عملیات خیبر از هور گذشتند و در بد موانع و استحکامات دشمن را پشت سر گذاشتند. ارتش صدام از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد تا جلوی شکست کامل ارتش عراق را بگیرد و پس از آن به صورت مکرر از سلاح شیمیایی استفاده کرد. سلاح شیمیایی روحیهشکن بود و تأثیرات دردناکش روحیه را خرد میکرد.» وی معتقد است استفاده صدام از سلاح شیمیایی – که بیشترشان عامل تاولزا یا اعصاب بودند - عملاً فصل تازهای از جنایت جنگی در کل تاریخ جهان را رقم زد.
حاج احمد قدیریان نیز در کتاب خاطراتش، که با همین عنوان «خاطرات حاج احمد قدیریان» (به کوشش محمدرضا سرابندی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی) منتشر شده است روایت میکند که «در حادثه بمباران شیمیایی مقر فاطمه الزهرا در فاو، که محل سکونت نیروهای اعزامی ما بود، همه شیمیایی شده و آنها را به تهران اعزام نمودند؛ اندکی پیش از این در منطقه من هم که شاهد یکی از این بمبارانهای شیمیایی بودم، به همراه دوستان دیگر دچار عارضه شیمیایی شدیم. ما بلافاصله به تهران آمدیم و آنها که در قرارگاه بودند، فردا صبح شیمیایی روی آنها اثر گذاشت و آنها را به تهران و استادیوم آزادی منتقل نمودند. اثر شیمیایی به حدی بود که چشمهای افراد بسته شده بود و مدت یک ماه طول کشید تا اندکی بهبودی برای آنان حاصل گردید.»
او میافزاید «افرادی که مورد ترکش شیمیایی قرار میگرفتند، وضعیت بهمراتب بدتری داشتند؛ اول چشم آنها بسته میشد، سپس در پوست و بعد در ریه آنها اثر میگذاشت. یکی از رزمندگان جبههها که مورد اصابت قرار گرفته بود، چون در نزدیکی بمباران قرار داشت تمام بدن او از صورتش تا دست و پا و بدن و حتی ریه او تاول چرکی زده بود. این رزمنده در بیمارستان شهید لبافینژاد بستری شد و تحت مداوا قرار گرفت اما بعد از سه روز به شهادت رسید. در میان رزمندگان شیمیاییشده به قدری ورم دست و پا زیاد بود که دکترها مجبور بودند تاولها را بریده و چرکها را خارج نمایند. این عارضه به گونهای بود که پس از سه ساعت دوباره زخم شروع به گسترش و چركیشدن میكرد.»
نظر شما