دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳ - ۱۴:۵۱
دنیای «کسان» و «هیچ‌کسان»

آرتور آسابرگر، استاد دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو: ممکن است فکر کنید سلبریتی‌ها آدم‌های مبتذلی هستند ولی در همین آمریکا، ما رئیس‌جمهوری داشتیم که سلبریتی بود و اکنون دوباره می‌خواهد رئیس‌جمهور شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، روز یکشنبه ۱۵ مهرماه آیین اختتامیه «همایش ملی فرهنگ شهرت؛ تحولات هنر، رسانه و جامعه»، با همکاری دانشکده علوم اجتماعی و با مشارکت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی در تالار ابن‌خلدون دانشگاه تهران برگزار شد. در این مراسم آرتور آسابرگر، استاد دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو، سید سعیدرضا عاملی رنانی و ابراهیم فیاض سخنرانی کردند و برترین پژوهش‌ها در حوزۀ «فرهنگ شهرت» در ده محور «رسانه‌های جمعی و فرهنگ شهرت»، «رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی و فرهنگ شهرت»، «فرهنگ و شهرت»، «هنر و فرهنگ شهرت»، «سیاستگذاری سلبریتی‌ها و فرهنگ شهرت»، «سواد رسانه‌ای و فرهنگ شهرت»، «گروه‌های جنسیتی و نسلی و شهرت»، «مرجعیت فکری و رفتاری سلبریتی‌»، «فرهنگ هواداری» و «دین و شهرت» معرفی شد.

آرتور آسابرگر، استاد دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو با معرفی خود گفت: من در دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو برای ۳۵ سال تدریس کرده‌ام. خرسندم که یک بار دیگر دوباره به ایران برمی‌گردم چون پیش‌تر دو هفته را در ایران گذرانده‌ام و در این مدت درباره رسانه‌ها تدریس می‌کردم. بنابراین اکنون خوشحالم، گرچه بهتر بود که حضوری در این رویداد شرکت می‌کردم.

او ادامه داد: شهرت احتمالاً از آنچه ما فکر می کنیم مهم‌تر است. رویکرد من به شهرت یک رویکرد نشانه‌شناسانه بر پایۀ انگاشت سوسور است. سوسور می‌گوید مفاهیم فقط وقتی معنا دارند که در تضاد با مفاهیم دیگر قرار می‌گیرند. او در کتاب درس‌هایی در زبان‌شناسی عمومی توضیح می‌دهد که مفاهیم کاملاً تفکیکی هستند و نه با محتوای مثبتشان، که به صورت منفی و در رابطه با دیگر قوانین سیستم تعریف می‌شوند. دقیق‌ترین ویژگی آن‌ها همان ویژگی‌هایی است که در دیگر مفاهیم نیست. معنای این سخن این است که یک سلبریتی مثل آدم‌های ناسلبریتی نیست. ولی این تضاد و نفی لزوماً به معنای آن نیست که هر دو این مفاهیم تضاد و نفی یکی هستند. برای مثال، نفی سلامتی یعنی سالم نبودن، در حالی که متضاد بیماری سلامتی است. از این رو من عنوان این سخنرانی را «کسان و هیچ‌کسان» گذاشته‌ام. «کسان» همان سلبریتی‌ها هستند و «هیچ‌کسان» همه آدم‌های دیگر هستند که سلبریتی‌ها را دنبال می‌کنند.

آسابرگر افزود: برخی سلبریتی‌ها، میلیون‌ها از این دنبال‌کننده‌ها دارند. خوب، تفاوت میان کس و هیچ‌کس چیست؟ کسان شناخته شده‌اند در حالی که هیچ‌کسان ناشناخته‌اند. وقتی با تقابل‌های دوتایی کار می‌کنید، این مثال‌ها به نظر افراطی می‌آیند ولی برای روشن شدن بحث، ما این تقابل‌های دوتایی را در نقاط افراطی‌شان بررسی می‌کنیم.

او گفت: سلبریتی ها مشهور و هیچ‌کسان گمنامند. واژه «هیچ‌کس» به ما می‌گوید هیچ‌کسان، حلقه‌ای از دوستان و روابط و هم‌وندان خانواده دارند ولی تعداد این افرادی که یک هیچ‌کس را می‌شناسند کم است. البته بسیاری از این هیچ‌کسان می‌کوشند سلبریتی شوند. سلبریتی‌ها معمولاً حضور رسانه‌ای قدرتمند دارند. آن‌ها ممکن است ستاره سینما یا خواننده باشند. آن‌ها ممکن است همان کسانی باشند که به شما کمک می‌کنند تصمیم بگیرید چه چیزی بخرید. آن‌ها ممکن است نفوذدارانی در تیک‌تاک یا شبکه‌های اجتماعی دیگری باشند.

او ادامه داد: هیچ‌کسان، حضور رسانه‌ای ضعیفی دارند. آن‌ها ممکن است در فیسبوک یا جاهای دیگر فعال باشند ولی اصلاً هم‌سطح سلبریتی‌ها نیستند. برخی سلبریتی‌ها نفوذدار هستند و دیگر مردمان زیر نفوذ آن‌ها هستند. سلبریتی‌ها قدرت این را دارند که ادراکات مردم را عوض کنند تا کالایی یا خدمتی را بخرند. این شرایط برخی پیامدها دارد که از جمله آن این است که برخی شرکت‌ها تلاش می‌کنند به سلبریتی‌ها نزدیک شوند.

آسابرگر اضافه کرد: نوه من خودش یکی از این نفوذداران است و شرکت‌هایی که کالاهای لوکس تولید می‌کنند به او زیاد مراجعه می‌کنند. «کسان» هوادار دارند و میلیون‌ها نفر آن‌ها را دنبال می‌کنند و برخی به لحاظ عاطفی به آن‌ها وابستگی پیدا می‌کنند. آدم‌های معمولی خودشان هواداراند و آن‌ها در دو سوی متضاد قرار می‌گیرند. به لحاظ فنی، سلبریتی‌ها فرستنده و هواداران، دریافت‌کننده‌اند. اگر میکروفون دست شما باشد و حرف بزنید، احتمالاً این نشان می‌دهد که شما در مقولۀ «کسان» طبقه‌بندی می‌شوید ولی اگر شما پیام‌ها را دریافت می‌کنید و این پیام‌ها را در تلویزیون یا تلفن دریافت می‌کنید، آن وقت شما در گروه «هیچ‌کسان» هستند.

او گفت: سلبریتی‌ها دیده می‌شوند و هیچ‌کسان، تماشا می‌کنند. سلبریتی‌ها به یکی از روش‌های رایج برای ما محتوا می‌سازند و هیچ‌کسان مخاطب آن‌ها هستند. زمانی یک آدم خوش‌سخن گفت جهان به دو گروه از آدم‌ها تقسیم می‌شود: کسانی که جهان را به دو گروه از مردم تقسیم می‌کنند و کسانی که این کار را نمی‌کنند. این یک تقابل است که چیزهای بسیاری با ما می‌گوید و به ما نشان می‌دهد که بیشتر شیوه تفکر ما با تقابل‌های دوتایی سازمان‌دهی می‌شود.

آسابرگر افزود: ممکن است خودمان متوجه این نباشیم ولی اگر حرف سوسور درست باشد، بخش بزرگی از اندیشه ما مبتنی بر تقابل‌های دوتایی نامحسوسی است که ادراکات ما را شکل می‌دهند. استادان زبان‌شناسی زمان زیادی را صرف مطالعه تقابل‌ها و تقابل‌های دوتایی کرده‌اند. خیلی از مردم فکر می‌کنند هیچ‌کس‌ها باید سعی کنند که کسی شوند. حالا که در جهان ما پدیده‌هایی مانند شبکه‌های اجتماعی آمده‌اند، کسانی که علاقه دارند کسی باشند، تلاش می‌کنند تا روزی کشف شوند. ممکن است فکر کنید سلبریتی‌ها آدم‌های مبتذلی هستند ولی در همین آمریکا، ما رئیس‌جمهوری داشتیم که سلبریتی بود و اکنون دوباره می‌خواهد رئیس‌جمهور شود. اگر او رئیس‌جمهور شود احتمالاً تجربه و دموکراسی آمریکا را ویران خواهد کرد. پس ما نباید سلبریتی‌ها و قدرت آن‌ها برای تغییر جهان را دست‌کم بگیریم. آن‌ها حتی گاهی ممکن است تاثیرات سیاسی و اجتماعی عمیقی بگذارند.

او ادامه داد: من کتابی به نام «دوتایی‌ها» نوشته‌ام که این کتاب در حوزه‌های مختلفی به تقابل‌های دوتایی می‌پردازد و آن را برای گروهی از شما که به تقابل‌های دوتایی علاقه‌مند هستید، پیشنهاد می‌کنم. کتاب، به تقابل‌های دوتایی در حوزه‌هایی مانند فضاهای شهری، رنگ‌ها و غیره می‌پردازد. اگر دوست دارید درباره این چیزها بیشتر بدانید، کتاب مرا ببینید تا دریابید تقابل‌های دوتایی چگونه نقش مهمی در جامعه ما بازی می‌کند.

آسابرگر در پایان گفت: بسیار خوب، این مقدمه کوتاه بر موضوع سلبریتی‌ها در اینجا به پایان می‌رسد. امیدوارم این سخنرانی به شما ایده‌هایی بدهد که بتوانید بهتر در این باره فکر کنید. بسیار از شما سپاسگزارم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها