سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، محمد حقیقتخواه - نویسنده و ناشر: روز ۱۴ ابان ماه در تقویم روز «فرهنگ عمومی» نامگذاری شده است. واژهای غریب و پر مصرف که باید بیشتر از اینها درباره آن حرف زد چراکه دیگر تبدیل به یک سنت فراموش شده، شده است. لذا اهالی کتاب، فرهنگ و هنر موظفاند از فرهنگ عمومی تصویری درست ارائه نمایند. برای رسیدن به یک فهم درست ودرک صحیح لازم میدانم که در ابتدای صحبتم بگویم ما در مسیر زندگی خودمان با سه نوع فرهنگ متفاوت روبرو هستیم که در حقیقت از آبشخور فرهنگ عمومی سرچشمه می گیرند باید اعتراف کرد فرهنگ اقتصادی، فرهنگ اجتماعی و فرهنگ سیاسی هرکدام یک شاخه از درخت تنومند «فرهنگ عمومی» هستند اگر در این مقوله هر قدر کم کاری شود به درخت دانایی جامعه آسیب زده میشود.
همه ما میدانیم زیر بنای فرهنگی واجتماعی اقتصادی وسیاسی هر جامعه را فرهنگ عمومی آن جامعه تشکیل می دهد و هر زمان فرهنگ عمومی دستخوش آسیب شود در حقیقت ابعاد دیگر زیر ساختهای اجتماعی به هم می خورد.
فرهنگ عمومی زیر بنای فرهنگ اجتماعی، اقتصادی، وسیاسی هر اجتماع است چرا که فرهنگ عمومی به معنای شعور و درک صحیح مردم آن جامعه است که باید در رفتار تک تک مردم دیده و منعکس شود.
هرچقدر بعد فرهنگی عمومی در سطح جامعه ارتقا یابد نگاه و نگرش مردم نسبت به یکدیگر محترمانهتر، اخلاقیتر و دلسوزانهتر می شود. ما در ابتدای انقلاب اسلامی شاهد فرهنگ عمومی بودیم که با اینصورت مردم جامعه خود خواه و خود کامه نمی شوند بلکه در آن جامعه دیگرخواهی، دیگر دوستی، ایثار و همدلی بسیار به چشم می خورد.
متاسفانه در سطح مدیران به محض یک ابلاغ صورت بگیرد توهم قدرت آنها را تا حد عقل کل متحول میکند و اولین کاری که انجام می دهند این است که از مردم فاصله می گیرند واین به منزله این است که درک درست و فهم عمیقی از مسئولیت خود ندارند.
دور خود را حصاری می کشند تا بتوانند درآن محدوده محدود به آمال و آرزوهای محقق نشده خودشان برسند در حالیکه اسلام میگوید همه در مقابل یکدیگر مسئول هستیم و باید برای مردم خود رعیت «خدمتگزار» باشیم.
تا زمانی که مدیران ما در مسیر فعالیتهای شغلی خودشان با این نگرش نگاه کنند جامعه نسبت به آنها بدبینتر و بیاعتمادتر می شود و نتیجتاً آفتها اجتماعی و تکرویها بیشتر و بیشتر میشود و حاصل این طرز تفکر در فرهنگ اجتماعی مردم هم تاثیر میگذارد و نسبت به یک دیگر خودخواه میشوند و برای یکدیگر حق و حرمتی قائل نمیشوند.
پس باید ابتدا برای تحقق ارتقای فرهنگ عمومی بیشتر سرمایهگذاری کرد تا مردم بتوانند به یک فهم درست ودرک صحیح از اجتماع خود برسند تا بعد توقع داشته باشیم مردم نسبت به ابعاد دیگر فرهنگی مانند فرهنگ اقتصادی، فرهنگ سیاسی و همچنین فرهنگ اجتماعی احساس همدلی و همراهی بکنند تا جامعه ایده ال در سایه فرهنگ عمومی تحقق یابد.
سخن اخر اینکه رجعت به مردم ودر کنار مردم بودن آغاز اشاعه فرهنگ عمومی است.
نظرات