گردآورنده کتاب «خلیفة النبی و یوم الانسانیة» با بیان اینکه امیرالمؤمنین(ع) و ائمه اطهار(ع) اسلام واقعی را برای ما بیان کردند، گفت: اگر به تفاسیر و احکام دینی مراجعه کنیم درمی یابیم که اگر غدیر را نداشتیم، اسلام واقعی به دستمان نمیرسید، لذا فلسفه اسلام، همان اندیشه غدیر است.
کتاب «خلیفة النبی و یوم الانسانیة»، تألیف سیدرضا صدر -که بههمت آیتالله سیدباقر خسروشاهی در 486 صفحه گردآوری شده و از سوی انتشارات بوستان کتاب روانه بازار نشر شده است- در فصلهای مختلفی، موضوع جانشینی علی(ع) و روز غدیر را از نگاه، قرآن، سنت و تاریخ، کاویده است. در ادامه گفتوگوی ایبنا با آیتالله سیدباقر خسروشاهی، عضو شورای حوزه علمیه استان تهران و گردآورنده کتاب «خلیفة النبی و یوم الانسانیة» را میخوانیم.
ما در اسلام چند واقعه مهم داریم. بعثت، غدیر، عاشورا و ظهور چهار روز مهم که هر کدام نقطه عطف تاریخی است. جایگاه غدیر در این روند تاریخی چیست و چه شأن و مقامی دارد؟
در اهمیت غدیر همین بس که نبوت بدون ولایت غدیر کامل نیست؛ یعنی اگر غدیر و ولایت نبود، نبوتی که پیغمبر(ص) برای آن آمده بود، ناقص میماند. بهعنوان مثال ما قانون اساسی داریم، اما افرادی هم باید باشند که این قانون اساسی را تبیین کنند. ولایت، نسبت به اصل قرآن و آوردههای پیغمبر(ص) چنین حالتی را دارد. نبوت و فرهنگی که پیغمبر(ص) آورد، بدون تبیین ولایت و بدون اینکه ولایت باشد، ناقص خواهد ماند. لذا اهمیت غدیر بر اهمیت اسلام است و اسلام منهای ولایت و غدیر، اسلام ناقص است.
نظریه امامت و غدیر در تشیع در طول تاریخ چه کارکردهایی را برای شیعیان داشته است؟
غدیر در بین شیعیان، همان اسلام است، از نظر فقهی و از نظر آوردههای دینی، شیعه در رتبه اول قرار دارد؛ یعنی تشیع بهترین بیانکننده آوردههای پیغمبر(ص) است، برای اینکه ائمه اطهار(ع) با توجه به ارتباطی که با مبدأ وحی داشتند میتوانستند اسلام واقعی را بیان کنند. درواقع شیعیان در طول تاریخ، نگهبان اسلام اصیل بودند و اسلام واقعی را حفظ کردند و اگر شیعیان نبودند انحرافات بیشتر از این رخ میداد. شما اگر در فقه غیر از شیعه دقت کنید، متوجه انحرافات زیاد میشوید، چون ولایت و امامت ائمه اطهار(ع) را قبول نداشتند و از نظر فقهی و قوانین اسلام دچار انحرافات شدند و پیدایش فرهنگهایی مثل داعش و دیگر گروهها زاییده همین انحرافهاست.
آیا مسئله غدیر اساساً امری فلسفی است؟ چه لزومی دارد ما در مورد فلسفه غدیر سخن بگوییم؛ در این صورت به نظر شما چه فلسفهای در ورای طرح اندیشه غدیر وجود دارد؟
غدیر، اندیشه فلسفی نیست. غدیر، اندیشه دینی است. اتمام نبوت است. اگر شما ولایت امیرالمؤمنین و ائمه اطهار(ع) را نداشته باشید، آن اسلام ناقص است و این جنبه فلسفی ندارد، بلکه فلسفه تشیع و امامت، همان اتمام و کامل کردن اسلام است. اسلام منهای ولایت و ائمه اطهار(ع)، اسلام ناقص است و واقعی نیست.
جایگاه غدیر در اندیشه سیاسی تشیع چیست؟ بر اساس فلسفه تاریخ شیعی چه غایتی برای این جهان قابل تصور است و چه قرینههایی در این مورد در قرآن وجود دارد؟
اینکه میگوییم در غدیر، امیرالمؤمنین(ع) به جانشینی پیغمبر(ص) منصوب شد، جانشینی فقط جنبه سیاسی نداشت. هم جنبه سیاسی و هم جنبه دینی و فرهنگی داشت و این جنبه فرهنگی، بیانکننده واقعیت اسلام است. از این جهت ما در ابعاد مختلف باید نسبت به ولایت امیرالمؤمنین(ع) و عید غدیر بحث سیاسی داشته باشیم. بحث سیاسی این است که امیرالمؤمنین(ع) از نظر فرهنگ، قدرت بیان و ارتباط با مبدأ و وحی تنها بود و آنها که بعد از پیغمبر(ص) انتخاب شدند، چنین موقعیت و مقامی نداشتند و امیرالمؤمنین(ع) این برتری را نسبت به آنها داشت. مضافاً بر اینکه امیرالمؤمنین(ع) و ائمه اطهار(ع) اسلام واقعی را برای ما بیان کردند. اگر به تفاسیر و احکام دینی مراجعه کنید درمیابیم که اگر غدیر را نداشتیم، اسلام واقعی به دستمان نمیرسید. فلسفه اسلام، همان اندیشه غدیر است.
اگر در کل فلسفههای جهان که عرضه شده دقت کنید، میبینید همه در حال منسوخ شدن و اتمام است، غیر از فلسفه امامت که ما ظهور حضرت مهدی(عج) را انتهای تاریخ میدانیم که بر اساس آن فردی ظهور میکند و انسانیت انسان را به او مینمایاند و این فقط در فلسفه تشیع و اسلام غدیری وجود دارد و حتی خود اهل سنت هم قائل به حضور حضرت مهدی(عج) هستند؛ یعنی اگر ما بخواهیم بگوییم اهل سنت قائل به تشیع هستند جای دوری نرفتهایم، الا اینکه آنها میگویند منجی بشریت بعداً به دنیا میآید و ما میگوییم او به دنیا آمده و ما برای ظهورش هرروز دعا میکنیم. بنابراین فلسفه اصلی اسلام، پیروزی و به نهایت رسیدن اسلام از نظر افکار انسانی است که به وسیله حضرت مهدی(عج) برای ما بیان میشود و این فلسفه تشیع است.
نظر شما