از طرف دیگر او معتقد بود دخالت قدرتهای بزرگ در کشورهای دیگر، حتی اگر از اساس کنشی امپریالیستی باشد، در مجموع به تحولات مثبت و پیشرفت در این کشورهای مورد مداخله منتهی میشود و مزایای آن بر معایبش میچربد.
میتوان ساعتها درباره گفتهها و نوشتههای هالیدی و اعتبار نظرات او در مسائل مختلف بحث کرد و روی نقاط ضعف تحلیلها و اظهارنظرهای او انگشت گذاشت و از خطاهای شناختی و تفسیری او سخن گفت، اما این واقعیت به قوت خود باقی میماند که او یکی از برجستهترین متفکران غربی بود که به ایران و تحولات داخلی و تأثیر مناسبات جهانی بر کشور ما توجه جدی نشان میداد و میکوشید از پوسته ظاهری و تصویر رسانهای عبور کند و حقایق موجود را – تا حد ممکن – چنان که بود ببیند. او که بهار سال 2010 از دنیا رفت به چند زبان، از جمله زبانهای فارسی و عربی آشنایی داشت و بیشتر عمرش را روی تحولات و مسائل سیاسی و اجتماعی آسیای غربی (یا به قول غربیها خاورمیانه) و تأثیر روابط بینالملل در تغییر و تحولات کشورهای این منطقه جغرافیایی صرف کرد. به جز صدها مقاله مطبوعاتی، چند کتاب مهم نیز نوشت که از میانشان تعدادی مانند «تکوین دومین جنگ سرد جهانی» (ترجمه هرمز همایونپور، انتشارات آگاه)، «دولت و ایدئولوژی در خاورمیانه و پاکستان» (ترجمه بهروز شیدا) و «عربستان بیسلاطین» (ترجمه بهرام افراسیابی، انتشارات روزبهان) به فارسی هم ترجمه شدهاند.
مقالهای از هالیدی در دومین سال جنگ تحمیلی
اما بالاتر اشاره شد که هالیدی چند کتاب و صدها مقاله مطبوعاتی نوشته که خلاصه یکی از این مقالات، در کتاب «آزادسازی سرزمین های ایران (گام دوم: بستان)» ذیل حوادث و اظهارنظرهای روز هفدهم مهر 1360 بازنشر شده است. این کتاب که شانزدهمین جلد از مجموعه کتابهای روزشمار جنگ ایران و عراق است به کوشش علیرضا لطفاللهزادگان تدوین و مثل دیگر کتابهای این مجموعه از سوی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است. هالیدی این مقاله را برای دوهفتهنامه امریکایی «نیشن» نوشت و بعد برخی رسانههای دیگر مثل رادیو امریکا، بارها بخشهایی از آن را نقل و بازخوانی کردند. موضوع مقاله، درنگ بر خبر سفر گروهی از مقامات عراقی به مسکو بود که بسیاری آن را نشانه نزدیکی مجدد شوروی و رژیم بعث عراق میدیدند. هالیدی تلاش میکرد دلایل و چرایی این تجدید رابطه را بررسی کند.
او نوشته بود تغییر سیاست شوروی در قبال عراق سه دلیل عمده دارد. نخست آنکه، مسکو میبیند که فعلاً برقراری روابط سازنده با ایران ممکن نیست. البته شوروی از وقایع داخلی ایران انتقاد نمیکند و حتی از سقوط بنیصدر که سیاستمداری متمایل به غرب بوده استقبال کرده است، اما شرایط را برای ایجاد مناسبات دوستانه مهیا نمیداند. دلیل دوم نزدیکی جستهوگریخته غرب به عراق است. «متحدان کشورهای غربی مانند عربستان سعودی و اردن به عراق کمک میکنند. سعودیها تاکنون نزدیک به 15 میلیارد دلار کمک مالی در اختیار عراق گذشتهاند، رقمی که تقریباً با درآمد نفتی یک سال عراق برابری میکند.
هالیدی افزوده بود «ایالات متحده هیچگونه روابط [رسمی] دیپلماتیک با بغداد ندارد، اما سرپرستی دفتر حافظ منافع امریکا را شخصی به نام ویلیام ایلدرسن عهده دارد که... بهترین متخصص امور اعراب در وزارت امور خارجه امریکاست. درواقع نزدیکی با عراق بهصورت یک اولویت عمده در سیاست خاورمیانهای امریکا درآمده و این موضوع سبب بروز نگرانیهایی در کرملین شده که مسکو پایهگذاری روابط خود با رژیم بعث عراق سرمایهگذاری کلان سیاستی کرده است.» او دلیل سومی هم داشت. میگفت «سومین دلیل عمده برای نگرانی شوروی نسبت به تحولات منطقه خلیج فارس این است که جنگ جاری میان ایران و عراق، برای امریکا یک فرصت را فراهم ساخته که موقعیت خود را در آن منطقه از جهان مجدداً تثبیت نماید. اتحاد جماهیر شوروی حاضر نیست بهراحتی به عراق اجازه دهد که به جرگه کشورهای [همسو] با غرب ملحق شود.»
نظر شما