خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): «جامع الالحان» اثر عبدالقادربنغیبی حافظ مراغی با تصحیح بابک خضرائی توسط مرکز تالیف، ترجمه و نشر آثار هنری فرهنگستان هنر منتشر شده است. خضرائی تصحیح این اثر را به شیوه انتقادی و بر پایه آخرین دستنوشته مولف انجام داده است.
این کتاب در دوازده باب تالیف شده و علاوه بر آن شامل «دیباچه مولف»، «مقدمه» و «خاتمه» است. در این تصحیح بخشهای «پیشگفتار مصحح»، «واژهنامه عربی- فارسی»، «نمایه تفصیلی» و « مقدمه انگلیسی» نیز به آن افزوده شده و حدود 40 صفحه تصویر نسخههای خطی از مطالب بحثبرانگیز و دشوارخوان کتاب در پیوست آن چاپ شده است.
بابک خضرائی پژوهشگر و مصحح رسالات موسیقی در گفتوگو با ایبنا، به تفاوتهای تصحیح جدید با نمونه قبلی و همچنین جایگاه و تاثیرات متون کهن بر هنر امروز اشاره کرده است. این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
لطفا در ابتدا عبدالقادر مراغی و کتاب او، «جامعالالحان» را به اختصار معرفی کنید.
عبدالقادر بن غیبی حافظ مراغی از برجستهترین موسیقیدانان ایرانی است که به گفته خود او در سال 816 ق، پنجاه و هشت ساله بوده است؛ بنابراین، سال تولد او حدود 758 ق است. محل تولد او چنان که از نامش بر میآید، احتمالا شهر مراغه بوده اما سالها در دربار آل جلایر در تبریز و بغداد و سپس در دربار تیموریان در سمرقند و بهویژه در هرات بهسر برده و در 838 ق در همین شهر درگذشته است. عبدالقادر چه در دربار آل جلایر و چه در نزد تیموریان بسیار محترم بوده و نامهها و نشانهایی که از تیمور و سلطان اویس و سلطان احمد باقی مانده، پایگاه بلند او نزد سلاطین و امیران را نشان میدهد . او نزد موسیقیدانان زمان خود نیز اعتباری خاص داشت، اعتباری که تا امروز محفوظ است.
کتاب «جامعالالحان» از مهمترین و مفصلترین آثاری است که از عبدالقادر بر جا مانده است. نگارش این کتاب از 808 ق آغاز شده و در 816 ق پایان یافته است. مولف نسخه دیگری از این کتاب را هم در 818 ق نوشته است.
«جامعالالحان» پیش از این توسط «تقی بینش» تصحیح شده است. چه نیازی به تصحیح دوباره آن وجود داشت؟
هرچند که مرحوم بینش برای چاپ این اثر و ديگر آثار مراغی خيلي زحمت كشيدند. اما اين كتاب از مهمترين كتابهاي موسيقي به زبان فارسي است و لازم بود كه تصحيح دقيقتر و كاملتري از این کتاب بهعمل آيد. مرحوم بينش در تصحيح خود تنها از يك نسخه بهره برده بود كه هر چند نسخه معتبري است اما بسياري از مطالب آن در حاشيه آمده و مصحح بهناچار آن را در پانويس ذكر كرده و متن از رواني و يكدستي دور شده است. علاوه بر آن خط اين نسخه خيلي خوانا نيست و در بعضي موارد مصحح را در قرائت به اشتباه انداخته است. همچنين بيشتر جدولها و نمودارها كه در بردارنده اطلاعات مهمي است، عينا از نسخه گراوور شده وعمدتا ناخوانا بود و به همه اينها غلطهاي متعدد چاپي را نيز بايد افزود. با اينهمه بار ديگر به روان مرحوم بينش درود ميفرستم كه در آن سالهاي دشوار همين تصحيح را چاپ كرد.
در تصحيح جديد از چهار نسخه استفاده شده كه عبارتند از نسخهاي به خط مولف مورخ 816ق محفوظ در كتابخانه بادليان ، نسخهاي ديگر به خط مولف مورخ 818 ق و پاكنويس آن براي شاهرخ تيموري كه به احتمال نزدیک به يقين با نظارت مولف نوشته شده و هر دو در كتابخانه نور عثماني در ترکیه نگهداري ميشوند و نسخه چهارم نسخهاي است كه با نام كنزالالحان در كتابخانه ملك تهران محفوظ است. هر چند اين نسخه اهميت كمتري از سه نسخه ياد شده دارد، با اين حال برخي نكات جالب توجه در آن ديده ميشود.
همچنين بخش خاتمه كتاب كه در تصحيح پيشين در كتابي جداگانه چاپ شده بود، در جاي خود آمد.
نسل امروز چه استفادهیی از این گونه کتابها میکند؟
اول باید روي آن کار شود تا ببینیم که کدام گوشه از فرهنگ این مملکت را بازگو میکند.
فکر میکنید این نسخهها علاوه بر اینکه پیشینه و بخشی از تاریخ هستند، بر موسیقی معاصر ما تاثیری دارد یا نه؟
از جنبههایی تاثیر دارد. اجازه بدهید مثالی بزنم؛ وقتی در اواخر قرون وسطا آثار مجسمهسازان یونان و روم باستان بهدست آمد، تأثیر بسیار عمیقی بر هنرمندان آن دوره گذاشت، یعنی سعی کردند عظمت گذشته را احیا کنند. به نظر من اولین تاثیری که خواننده کتاب «جامعالالحان» و کتابهایی از این دست، دریافت میکند این است که موسیقی چه دوران پرشکوهی داشته است و میل به دستیابی به چنان دورانی را در دل موسیقیدانان ما برمیانگیزد و به آنها اعتمادبهنفس میدهد؛ من نمیخواهم به احساسات نوستالژیک دامن بزنم ولی حقیقتا چنین نکتهای وجود دارد.
از طرفی همینطور برخی دورهای ایقاعی و اصناف تصانیف ( انواع قالبهای موسیقی) و برخی مطالب دیگر که در این کتاب آمده ، میتواند منبع الهام باشد.
بخش دوم این گفتوگو متعاقبا در ایبنا منتشر میشود.
سهشنبه ۲ تیر ۱۳۸۸ - ۰۹:۴۶
نظر شما