پنجشنبه ۷ تیر ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۶
غرب‌گرایی یک سراب زیباست

نسل جدید از نوسازی‌های غرب خیلی کلافه هستند. همین غرب‌گراها خودشان با این نوسازی‌های انحرافی‌شان دارند بحران ایجاد می‌کنند. این مدل نوسازی بحران ایجاد می‌کند چون اصلاً ربطی به ایران ندارد و فقط یک شعار و سراب زیباست.

سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): فردا جمعه هشتم تیرماه روز انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری است. برای جامعه‌شناسی انتخابات پیش‌رو با ابراهیم فیاض، جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که بخش اول و بخش دوم آن در قالب دو گفتار منتشر شد و اکنون بخش سوم آن پیش روی شماست.

در دنیای امروز، مدل تئوریک مردم، جایگزین انسان می‌شود. وقتی مفهوم مردم، محور واقع می‌شود، بلافاصله به جای مفهوم پیشرفت، مفهوم زندگی مطرح می‌شود. مفهوم پیشرفت متعلق به انسان‌گرایی و اومانیسم است، ولی مفهوم زندگی از دل مردم درآمده است. مبنای مفهوم مردم نیز میان‌ذهنیت یا تفاهم است که به بحث میان‌فرهنگی برمی‌گردد، یعنی حوزة مردم در فرهنگ، دیگر فقط به خود مسئله فرهنگ مرتبط نیست، بلکه همه چیز میان‌فرهنگی است. مثلاً دیگر اینطور نیست که فرهنگ مردم آمریکایی بشود فرهنگ محوری جهان. پس بحث مردم، میان فرهنگی می‌شود.

از دل سوسیالیسم و لیبرالیسم مردم‌سالاری درنمی‌آید

برهمین اساس هم دمکراسی (مردم‌سالاری) در حوزه علوم سیاسی مطرح می‌شود. مردم‌سالاری برخلاف مفهوم سوسیالیسم (جامعه‌گرایی) است. مفهوم دموکراسی از دل نظم سوسیالیسم و لیبرالیسم در نمی‌آید. به همین دلیل می‌گویند سوسیال دمکراسی یا لیبرال دمکراسی. یعنی علتش این است که دموکراسی نه از لیبرالیسم درمی‌آید و نه از سوسیالیسم.

مفهوم دمکراسی خالص در غرب در اومانیسم عرفانی و فلسفی گیر کرده است. غرب با اجرای دمکراسی حزبی بالاترین خشونت را در جهان ایجاد کرده است. مثال روشن دمکراسی حزبی هم اکنون در اسرائیل است که کشتار وحشتناک مردم فلسطین توسط آن انجام می‌شود.

پوپر نیز گفت هیتلر از دمکراسی‌های غربی و اومانیستی و حزبی سربرآورد. پس به دمکراسی هم نمی‌توان اعتماد کرد. پوپر براساس مفهوم ابطال‌پذیری خودش گفت دمکراسی باید طوری باشد که هر کسی نتواند بر سر کار بیاید و اگر فردی صلاحیت نداشته باشد بتوانیم او را ساقط کنیم.

الان دمکراسی در امریکا به جایی رسیده است که به یک آدم روانی مثل بایدن و یک آدم مجرم به نام ترامپ محدود می‌شود. یعنی انتهای دمکراسی آمریکایی که بنیانگذار دمکراسی در جهان بوده است، نهایتاً به یک مجرم و یک بیمار روانی رسیده است.

ساختار دموکراسی در ایران مردم‌محور و مبتنی بر جمهوریت است

اتفاقاً در ساختار دمکراسی در ایران یک مجلس خبرگان وجود دارد که اگر رهبر دچار مشکلاتی شد مجلس خبرگان می‌تواند او را ساقط کند. در بحث ساقط کردن بنی‌صدر، امام روزی که می‌خواست بنی‌صدر را از فرماندهی کل قوا ساقط کند، نامه‌ای داد و فرماندهی کل قوا را از او پس گرفت اما در بحث ریاست جمهوری امام گفت مجلس باید او را مطابق قانون ساقط کند. پس رکن دمکراسی ایران که مجلس است، به بنی‌صدر رای عدم اعتماد داد و خود رهبری هم که آن موقع نمایندة مجلس بود به عنوان مخالف بنی‌صدر سخنرانی کرد و مجلس او را ساقط کرد.

بنابراین برعکس تبلیغاتی که می‌کنند، مردم‌محوری و جمهوریت در جمهوری اسلامی به شدت بالاست. البته افرادی که این نقدها را مطرح می‌کنند به دنبال دمکراسی حزبی هستند و نه دمکراسی مشارکتی. این افراد همان کسانی هستند که می‌خواهند انحصارگرایی به وجود بیاورند و حاکم بشوند. شعارهایی که این افراد می‌دهند به خوبی مشخص می‌کند که اینها غرب‌گرا هستند و می‌خواهند دمکراسی حزب‌محوری حاکم شود.

امامت شیعه و امت سنی به هم پیوند خواهند خورد

درمقابل این نوع دموکراسی، دمکراسی مشارکتی مردمی وجود دارد که مبنای جمهوری اسلامی است. انقلاب اسلامی با جنگ مسلحانه و سازمان‌های چریکی و رهبران حزبی به پیروزی نرسید بلکه کاملاً مردمی و بر اساس تظاهرات ملت به پیروزی رسید. پیام حضرت امام (ره) در روز دوازده فروردین این بود که «امت در جمهوری اسلامی امامت می‌کند». این خیلی بحث جدّی است که رهبری به آن اشاره کرد. بزرگترین مشکلی که الان در ایران داریم این است که هنوز جمهوری اسلامی تئوری امامت و امت را در خودش تولید نکرده است.

در مصاحبه‌های قبلی گفته‌ام که متأسفانه شیعه به امامت بدون امت و اهل‌سنت نیز به امت بدون امامت مبتلا شد. الان هم اتفاقاتی که در جهان امروز در فلسطین رخ می‌دهد این است که امامت شیعه و امت اهل‌سنت به هم نزدیک می‌شوند و در آینده این دو پیوندی را صورت خواهند داد.

اکنون در بُعد سیاست خارجی، نظام جمهوری اسلامی با همین چارچوب تئوریک به شدت رو به جلو رفته است و امنیت نیز با سیاست‌های بازدارندگی جمهوری اسلامی در بُعد داخلی و در بُعد خارجی، حفظ شده است.

به عنوان یک مردم‌شناس به شدت از راهپیمایی غدیر دفاع کردم

شما امروزه می‌بینید که در راهپیمایی کیلومتری عید غدیر بسیاری از مردم نه تنها در تهران بلکه در تمام ایران شرکت کردند. وقتی راهپیمایی عید غدیر در سال گذشته انجام شد غرب‌گراها گفتند این کار، دولتی است و به آن حمله کردند اما من به عنوان یک مردم‌شناس بشدت از این کار دفاع کردم.

چه اشکالی دارد که دولت پول بدهد و مردم تفریح کنند؟ چطور دولت مجبور است برای خیلی از اماکن مانند پارک‌ها هزینه بدهد و در شهرستان‌ها امکانات تفریح را برای مردم به وجود بیاورد، اما در مسائل مذهبی نباید هزینه کند؟ چرا؟

همین غربگراها حاضر نیستند جشن‌های بومی این شکلی که سال‌های سال برقرار بوده را قبول کنند. الان در بُعد خارجی امنیت کشور به شدت بالاست. آن چیزی که مردم الان توقع دارند و مربوط به بحث زندگی‌محوری‌شان است این است که اینها یک مدیر داخلی می‌خواهند که پروژه‌ها را انجام بدهد. الان اتوبان‌ها و فرودگاه‌ها مانده است و هواپیماسازی‌ها مانده و یک کسی را می‌خواهد که بیاید و اینها را انجام بدهد. الان رئیس جمهور آینده باید اینها را انجام بدهد.

کسی را می‌خواهد که مثلاً پروژه شش‌ماهه را سه‌ماهه انجام بدهد؛ همان که رهبری هم گفتند شبانه‌روزی کار کند. الان مردم این را می‌خواهند. دیگر دمکراسی حزبی و شعار آزادی و این حرف‌ها و مشارکت قومی را نمی‌خواهند. اینها که الان مشارکت قومی دارند می‌گویند، مردم و اقوام ایرانی که الان هستند، و حتی خود فارس‌ها بحث‌شان این است که کی بیشتر می‌تواند ایران را آباد کند. اگر یک نفر می‌گوید من سیستان و بلوچستان را آباد می‌کنم، محور اقتصادی در اقیانوس هند و دریای عمان و آسیا را برقرار می‌کنم، این باعث می‌شود اقوام ایرانی که آنجا هستند به شدت خوشحال می‌شوند.

مسائل سیاسی تبدیل به مطالبات اجتماعی شده

من این را هفت، هشت سال پیش در یکی از سخنرانی‌هایم گفتم. آنجا گفتم که الان مسائل سیاسی تبدیل به مسائل اجتماعی شده و الان اقوام ایرانی هم رفاه می‌خواهند. الان بحث اقوام ایرانی در کردستان این است که در آنجا چقدر سرمایه‌گذاری شده است، در سیستان و بلوچستان چقدر سرمایه‌گذاری شده است، در استان گلستان چقدر سرمایه‌گذاری شده است. الان مردم اینها را می‌خواهند. الان این چیزهایی که سوژه‌محوری، روشنفکری و غرب‌گرایی و اقوام ایرانی را دارد مطرح می‌کند، همه‌اش دارد مردم را سرکار می‌گذارد که نفاق ایجاد کند. آن چیزی که الان می‌خواهد یک مدیر داخلی است که تمام زندگی ایرانی‌ها را فارغ از اینکه کُرد باشد یا لُر یا تُرک باشد، شیعه باشد یا سنی باشد، اینها را انجام بدهد و الان جمهوری اسلامی این کار را کرده و دولت آقای رئیسی داشت این کار را می‌کرد.

شهید رئیسی در قالب بوم‌گرایی مدافع قومیت‌ها بود

بعد از آن شلوغی‌هایی که در سال ۱۴۰۱ در کردستان رخ داد، خود آقای رئیسی رفت کردستان و مردم کُرد با ترس و لرز آمدند و آن مغازه‌دار هم آقای رئیسی را داخل مغازه‌اش دعوت کرد و بعد هم پدر او را در آوردند و اذیتش کردند و بعد همه رفتند سر کارهای خودشان. شهید رئیسی در قالب بوم‌گرایی مدافع قومیت‌ها بود و یعنی اتفاقاً کسانی که دم از قوم کُرد و اینها می‌زنند بیشتر می‌خواهند مملکت را ناامن کنند و موقعی که ناامن کنند، خود به خود رفاه می‌آید پایین و دولت باید تامین امنیت بکند تا بحث رفاه اقتصادی و غیره. اینها همه سوژه‌محوری است و آخرش هم برمی‌گردد به غربگرایی و آنهایی که مسائل امنیتی دارند.

یعنی می‌خواهم بگویم ما برای ریاست جمهوری آینده یک مدیر داخلی می‌خواهیم که پروژه‌های رفاهی کشور را فارغ از تشخّص‌های زمانی و مکانی انجام بدهد. یعنی از امکانات کشور استفاده کند که الان زیاد است. فقط چیزی که مردم ناراحتند، تمام ایرانی‌ها چه فارس باشد یا غیرفارس، پروژه‌های نیمه‌تمام است که همه خوابیده است.

روشنفکر غرب‌گرا، عاشق غرب است

من مثال می‌زنم، اینها بحث قومیت‌ها مثلاً کُردها را مطرح می‌کنند اما خود مردم استان فارس، یکی از کمترین پروژه‌های ریلی را دارند. کمترین پروژه‌های فرودگاهی را این استان دارد. استانی که به اندازه یک کشور اروپایی است ولی کمترین پروژه‌های فرودگاهی و کمترین پروژه‌های بزرگراهی را دارد. الان مردم از این بابت ناراحتند. الان بین دو شهر شیراز و بوشهر که بوشهر یکی از مهمترین بندرهای کشور است، بزرگراه وجود ندارد. بین شیراز و اهواز بزرگراه وجود ندارد، بین شیراز و کرمان بزرگراه وجود ندارد. بین کرمان و زاهدان هم همین‌طور. اینها الان هی کُردها را مطرح می‌کنند و متأسفانه این روشنفکرها هم که عالمانه برخورد نمی‌کنند. روشنفکر باید واقعاً مردمی باشد نه روشنفکر غربگرا که همة عشقش غرب است و همة الگوهایش غرب است که همان که حضرت آقا گفت. کسی که فقط الگوی آمریکایی برای نوسازی و بازسازی در ذهنش هست، این جایی ندارد در ایران.

ایران الگوی نوسازی مخصوص به خودش را دارد

ایران الگوی بازسازی و نوسازی خودش را دارد که ما اسم آن را قبلاً گذاشته‌ایم عمران و آبادی. که آبادی کلمة فارسی و عمران معادل عربی آن است. شما الان کلمة آبادی را نگاه کنید که در ایران چقدر معنا دارد و عمق دارد. این یک بحث جدی است. اگر کسی به کسی در عشایر بخواهد احترام بگذارد می‌گوید آقای آبادی! یعنی شخص هم برای او آبادی می‌شود.

می‌خواهم بگویم چیزی که ما الان لازم داریم یک مدیر داخلی است. ما در زمینه خارجی به امنیت رسیده‌ایم و در آینده هم یک مدیر داخلی به شدت بوم‌گرا که مدیریت و تئوری‌اش هم بوم‌گرایی باشد نیاز داریم. در صورتی که اگر جریان غرب‌گرا مجدد بر سر کار بیاید حتی در همان بحث خارجی هم تهدیدات امنیتی به شدت علیه ما به اوج خواهد رسید و چه بسا اسرائیل هم به لبنان حمله کند. در صورتی که با روی کار آمدن بوم‌گراها معادلۀ قدرتی که بعد از طوفان الاقصی و عملیات وعده صادق علیه اسرائیل به وجود آمده کماکان برقرار خواهد ماند و مجبور به عقب‌نشینی خواهد شد.

نسل جدید از نوسازی غربی کلافه است

نسل جدید از نوسازی‌های غرب خیلی کلافه هستند. همین غرب‌گراها خودشان با این نوسازی‌های انحرافی‌شان دارند بحران ایجاد می‌کنند. این مدل نوسازی بحران ایجاد می‌کند چون اصلاً ربطی به ایران ندارد و فقط یک شعار و سراب زیبا است.

تمام دولت‌های غرب‌گرا از بعد جنگ تا امروز فقط سراب و یک ناکجاآباد را نشان داده‌اند که هیچ وقت هم به آن نرسیده‌اند. بعد حالا خودشان می‌گویند مقصر ما نبودیم و شما بودید. طیف مقابل هم مجبورند به خاطر اینکه حکومت دست اینهاست، مثل مادری که بچه‌اش را دوست دارد، وقتی امام علی (ع) دستور می‌دهد بچه را نصف کنند، کسی که مادر است جیغ می‌کشد و حضرت علی می‌گوید مادر این است.

غرب‌گراها می‌خواهند بوم‌گراها را مسئول کاستی‌ها نشان دهند

اینها هم که دلشان می‌خواهد کشور بماند، در مقابل غربگراها باید بایستند. الان نسل جوان از غرب بریده است ولی باز دارند سعی می‌کنند ذهن او را مشغول کنند یا بگویند بوم‌گراها باعث به وجود آمدن این شرایط شده‌اند. غرب‌گراها می‌گویند بوم‌گراها باعث این مشکلات شده‌اند در حالی که دروغ می‌گویند و خودشان باعث این مشکلات شده‌اند. اینجاست که این نسل بریده است. الان گرفتاری‌ای که به وجود آمده این است که این نسل افتاده دنبال سنت‌گراها. از غرب‌گراها بریده و دنبال سنت‌گراها افتاده است. اتفاقاً غرب‌گراها دارند سنت‌گراها را تخطئه می‌کنند که بگویند شما بودید که متحجر هستید و از این حرف‌ها تا انحراف ایجاد کنند و بوم‌گراها سر کار نیایند. چون بوم‌گرایی اگر سرکار بیاید غربگرایی و سنت‌گرایی را روی هوا می‌روند.

الان می‌خواهند اجازه ندهند مدیرداخلی بوم‌گرا بیاید سر کار. اینجاست که رفته‌اند دنبال سنت‌گراها و می‌خواهند یک دوگانگی ایجاد کنند برای انتخاباتی که در پیش داریم؛ دوگانگی بین سنت‌گرایی و غرب‌گرایی. که بعد سنت‌گراها شکست بخورند و غربگراها پیروز بشوند و بوم‌گراها اصلاً پیروز نشوند. این کل سیاست اینهاست از داخل و خارج. تمام شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ای خارج هم همین است. الان جوانان از یک افراط که غربگرایی است به سنت‌گرایی که تفریط است می‌رسند.

غرب‌گراها می‌خواهند در بوم‌گرایی اخلال کنند که بوم‌گرایی رأی نیاورد و کاملاً دارند این کار را انجام می‌دهند. اگر غربگراها موفق بشوند با این ساختاری که جنگ بین سنت‌گراها و بوم‌گراها درست کرده‌اند رأی بیاورند و بوم‌گراها شکست بخورند و غربگراها پیروز بشوند، اتفاقی که رخ می‌دهد این است که همین نسل جدیدی که دنبال بوم‌گرا و سنت‌گرا افتاده‌اند، علیه غربگرا به ضدیت می‌رسد و تقابل این جریان با غرب‌گراها در قالب یک ضدیت به شدت افزایش خواهد یافت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط