حمیدرضا ایرانی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بحث ظاهر و صفحهآرایی کتاب گفت: قطعاً کسی که به کتابخانه میرود و کتابی را در دست میگیرد ظاهر جذاب کتاب همچون قلابی است که برای فرد جلوه میکند و توجه فرد را جلب میکند که آن را مطالعه کند و این خیلی کمک میکند که مخاطب آن کتاب را خریداری کند. این موضوع در بحث خرید قرار میگیرد و پس از آن یک ویراستاری و صفحهآرایی زیبای کتاب میتواند بسیار جذاب به نظر برسد. انتشارات آرایانا قلم برخی از کتابهایش طوری منتشر میکند که انگار برخی از متون هایلایت شده است و این زیبا و جذاب است و یا کتاب «طرح بازیابی کسبوکارهای کوچک» آلن دیب یک دستهای همچون بَگ بر روی کتاب دارد که میتواند آن را در دست گرفت و این کار بسیار زیبایی است و در ذهن مخاطب ماندگار میماند. طراحی کتاب و جذابیت بصری علاوه بر اینکه در ذهن مخاطب میماند در چشم آن هم به زیبایی و جذابیت یاد میشود. در بعضی از کتابها این موضوع پیچیدگیهای زیادی پیدا کرد و راحتی مطالعه را کم کرد برای مثال کتاب «سختی کارهای سخت» باتوجهبه جلد بزرگ و سخت آن مطالعه را برای مخاطب سخت و اذیتکننده میکند و اینها میتواند در کاربرد کتاب مسئلهبرانگیز باشد. در کل یک ظاهر زیبا خیلی تأثیرگذار است برای مطالعهٔ مخاطب و مخاطب ترجیح میدهد دست بر روی کتابی بگذارد که طراحی جلد زیبا و صفحهآرایی مناسب و دلنشینی داشته باشد.
حمیدرضا ایرانی بهعنوان استاد دانشگاه و باتوجهبه شیوهٔ خاصی که در تدریس دارد، اظهار کرد: از قدیم فکر میکردند که مدرسه از مقطع ابتدایی تا مقطع دانشگاه باید سختگیری در آن پر رنگ باشد و بچهها باید منضبط بار بیایند تا بتوانند موفق باشند و ما هم با این تفکرات و سیستم هم در مدارس و هم در خانوادهها بزرگ شدهایم. کمی که به جلوتر میرفتیم من نسبت به درسهایی که علاقهام به استادش بیشتر بود آن درس را جور دیگری میخواندم و در آن درس بیشتر از سایر دروس موفق بودهام تا درسی که استاد آن سختگیر بوده است. به همین دلیل رفتهرفته سعی کردهام که در روش تدریسم بیشتر از آنکه بخواهم مطالب تئوریک رو علمی را بیاموزم حس خوب را به دانشجویان منتقل کنم. کمی که جلوتر رفتهام متوجه شدم همین حسها و تجربیات خوب در ذهن دانشجویان ماندگار میماند و من سعی میکردم مطالب پیچیدهٔ درسها را ساده مطرح کنم تا دانشجویان راحت آن را متوجه شدم و از آن مبحث درسی لذت ببرد.
وی افزود: فیلم بهعنوان منبع یادگیری بسیار خوبی میتواند باشد چرا که اگر تو خودت را دو الی سه ساعت جای شخصیت فیلم تصور کنی و همزاد پنداری کنی، مفاهیم جدید را تجربه میکنی و ازآنجاکه من به شخصه خیلی کنجکاو هستم بحث تحلیل فیلم را هم مطرح کردم و به این نتیجه رسیدم که در پایان کلاس زمان کوتاهی را صرف تحلیل فیلم بگذارم و بهنوعی این اتفاق منجر به این شد که متوجه بشوم در بچههای کلاس تغییر و تحولاتی روی میدهد چرا که ما قبلاً فیلم میدیدیم برای سرگرمی اما حال فیلم میبینیم برای تحلیل و یادگیری. این نکته نهتنها در فیلم دیدن خلاصه میشود؛ بلکه در گوشکردن یک پادکست و یا با بازیهای مدیریتی قصد بر یادگیری و آموزش مهارتهایی را داریم که میتواند بسیار جذاب باشد و این اتفاق را کمی حرفهای ترش کردم برای مثال یک موضوع را بر روی سه فیلم بررسی کردم. برای مثال دررابطهبا استعدادیابی پدر و مادران یک فیلمی را میدیدم و با حالتهای مختلف بر روی چند فیلم آن را بررسی میکردیم.
مترجم کتاب «نسل سوم بازاریابی» گفت: اولین کتابی که ترجمه کردم کتاب «نسل سوم بازاریابی» نوشتهٔ فیلیپ کاتلر توسط انتشارات آریانا قلم منتشر شده است و چیزی که من به آن افتخار میکنم این است که برای این کتاب من ارتباط گرفتهام با پروفسور کاتلر و گفتم که ما میخواهیم این کتاب را با مجوز شما منتشر کنیم و او ما را با به انتشارات وایلی متصل کرد. با همکاریانتشارات آریانا قلم، در نهایت با مجوز نشر وایلی این کتاب را منتشر کردهایم.
وی افزود: کاتلر برای جامعهٔ ایران یک مقدمهٔ خاص نوشت و بعد از آن یک سری از کتابهای آریانا قلم با همکاری نشر وایلی مشترک به جلو رفتند و این میتوان احترام به حق ناشر در حوزهٔ بینالمللی محسوب شود و این برای من بسیار خوشحالکننده بود. بعدازاین کتاب دو کتاب «دامهای سازمانی» کریس آرجریس بود توسط انتشارات رسا منتشر شد و کتاب «نظریه داد و بنیاد» نوشتهٔ کتی چارمز و پس از آن کتاب نسل چهارم و نسل پنجم بازاریابی کاتلر توسط انتشارات آریانا قلم منتشر کردهایم و آخرین کتابی که ترجمه کردهام کتاب «چگونه زمان خود را باز پس بگیرید؛ کمتر کار کنید و رشد بیشتری داشته باشید» که قرار است توسط انتشارات فرا منتشر بشود و به زمان نمایشگاه نرسید.
اطلاعات کامل نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ تهران را از اینجا بخوانید.
نظر شما