به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست دوم از سمینار تحلیل وضعیت شبکههای اجتماعی در ایران با عنوان «سرگرمی و فرهنگ شهرت رسانههای اجتماعی» با استناد به دادههای «پیمایش ملی فرهنگ رسانههای اجتماعی در ایران» با حضور احسان شاهقاسمی دانشیار ارتباطات دانشگاه تهران، محمدمهدی مولایی استادیار ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، محمدحسن یادگاری استادیار ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و دبیری علمی مسعود کوثری استاد ارتباطات دانشگاه تهران در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
در ابتدای این نشست احسان شاهقاسمی دانشیار ارتباطات دانشگاه تهران رسالت علم را حل مشکل خواند و گفت: وجود علم برای این است که مشکلات ما را در هر حوزهای حل کند که پیشنیاز آن، شناسایی مشکل است. ما متأسفانه هیچکدام از مشکلات را در عرصه اجتماعی شناسایی نمیکنیم.
وی ادامه داد: در این زمینه بخشی از بدنه کُند است. برخی از پژوهشگاهها و دانشگاهها صرفاً درگیر امور اجرایی هستند و فقط تعداد کمی به معنای واقعی کار پژوهشی میکنند که صدای آنها هم شنیده نمیشود. یکی از مسائلی که بعد از آمدن شبکههای اجتماعی بروز کرد، مسئله شهرت بود که متأسفانه هنوز هم برای ساختار قدرت به عنوان یک مسئله مطرح نیست. «پیمایش ملی فرهنگ رسانههای اجتماعی در ایران» اولین پیمایشی است که در سال ۱۴۰۳ به حوزه فرهنگ شهرت پرداخته است. در این پیمایش ۱۵ هزار نفر مورد پرسش قرار گرفتهاند که بخشی از سوالات به فرهنگ شهرت اختصاص دارد.
شاهقاسمی با اشاره به برخی از سوالات این پیمایش افزود: در اولین پرسش از این حوزه، از مصاحبهشوندگان پرسیده شده که کدامیک از سلبریتیهای ایرانی را دنبال میکنند که ۳۵.۲ درصد هیچکدام، ۲۹.۹ درصد بازیگران، ۲۷.۱ درصد خوانندهها، ۲۵.۲ درصد ورزشکاران و ۱۲.۶ درصد هنرمندان را انتخاب کردهاند. درباره میزان همذاتپنداریکردن با سلبریتیها در زمان اتفاقات ناخوشایند برای آنها هم پرسیده شده که ۶۳.۵ درصد گفتهاند همذاتپنداری نمیکنند و ۲۳.۲ درصد همذاتپنداری میکنند. باید گفت درصد بالایی از افراد فقط سلبریتیها را «دنبال» میکنند که این نوعی بیماری است. درباره میزان پیروی از سبک زندگی سلبریتی محبوب هم در این پیمایش سوال شده است. باید گفت برخلاف آنچه که مسئولان تصور میکنند، سلبریتیها در عرصه سیاست اثرگذار نیستند و تأثیرات آنها بیشتر در حوزه سبک زندگی مثل نوع لباس پوشیدن، نوع رستوران و غذاها و … است. در پاسخ به این سوال ۳۷.۷ درصد گفتهاند اصلاً پیروی نمیکنند، ۳۴.۷ درصد خیلی کم یا کم، ۸.۸ درصد زیاد یا خیلی زیاد پیروی میکنند. بهطور کلی این دادهها اطلاعات خوبی به ما میدهند که در مرحله بعد باید سراغ رابطه استان، قومیت و سلبریتیها رفت. در این زمینه بیشترین گرایش به سلبریتیها بین استان فارسیها و کمترین آن در میان لرها است.
در ادامه محمدحسن یادگاری با بیان اینکه سیاستگذاری یکپارچه برای جامعه متکثر ممکن نیست، ابراز کرد: اینکه شکاف در جامعه ما وجود دارد، واقعیتی است که از قبل میدانستیم اما در این پیمایش خیلی عیان است و وقتی طیفی بین گروههای خیلی کم، کم، زیاد و خیلی زیاد وجود دارد، به عمق چنددستگی در جامعه پی میبریم. ما جامعهای چنددسته داریم که نمیتوانیم سیاستگذاری یکدست برای همه داشته باشیم. تنها در یک نقطه جامعه همسو و نظرات یکی میشود و آن جایی است که بحث تربیتی پیش میآید. زمانی که موضوع تربیت فرزندان و تأثیرگذاری رسانهها روی کودک به میان میآید، همه اتفاق نظر دارند که باید رسانهها کنترل شوند. این همان نقطهای ست که سیاستگذار ما باید ورود کند.
او درباره چرایی وضعیت رسانههای داخلی اظهار کرد: ما رسانههای اصلی خود را بیبها و ضعیف کردیم. مطابق این پیمایش، حجم زیادی از مخاطبان، اعتبار روزنامههای شرق و کیهان را نمیپذیرند و این یعنی تلویزیون و مطبوعات را از دست دادهایم. سیاستگذاریهای حاکمیتی به جای اینکه کُنشی و بهموقع باشد، واکنشی و در استیصالمانده است که از زمان ویدئوها آن را میبینیم. حاکمیت به جای پذیرش ورود یک رسانه و قانونگذاری و مدیریت آن، ابتدا آن را انکار و سپس پس از وقوع جریانات مخرب، ناچار میشود آن را بپذیرد. حاکمیت، توجه به آسیبهای شبکه اجتماعی بر سبک زندگی را رها کرده است. از طرف دیگر نظام رسانههای رسمی در میدان مدیران ضعیف قرار گرفته و بهشدت امنیتی و ترسناک جلوه میکند. در این میان بحث نخبهگرایی میتواند نجاتبخش باشد که متأسفانه آن را هم نمیبینیم. عدهای سرمایهگذار با پولی که به میان میآورند میتوانند بهراحتی در این میدان کنشگری و اثرگذاری کنند. درحالی که این سرمایهگذاری باید اصولی و ساختن برنامهها متناسب با نیاز جامعه باشد. اما هنوز شاهد سلطه ثروت و شهرت بر صداوسیما هستیم.
محمدمهدی مولایی سومین سخنران این برنامه با اشاره به گزارشهای مشابه بینالمللی، از ضرورت انتشار عمومی دادههای پیمایشها سخن گفت و تصریح کرد: در دنیا تحقیقات مشابه زیادی سالانه در سطح ملی و بینالمللی انجام میشود که هم فایل گزارش و هم دادههای خام آنها منتشر میشود تا پژوهشگران بتوانند پژوهشهای فراتحلیلی انجام دهند. برگزاری این نشست بهعنوان نقطه شروع معرفی این پیمایش خوب است ولی کافی نیست.اینکه دادههای پیمایشها بمانند و خاک بخورند، درست نیست و باید به شکل عمومی منتشر شوند. چهبسا با انتشار بهموقع این دادهها بتوان جلوی خیلی از فرآیندهای مخرب را گرفت. همچنین این پیمایشها باید سالی یا دو سال یک بار تکرار شوند تا از نتایج انباشتی آنها بتوان تحلیلهای طولی از جامعه داشت و به نقاط روشنتر رسید. تحقیقات انجامشده در مرکز تحقیقاتی digital news report نیز میتوانند در این زمینه به ما ایده دهند؛ به این صورت که بتوانیم گزارشها را بهتر و بصریسازتر و جداول مقایسهای از آنها استخراج کنیم.
نظر شما