سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): دومین گردهمایی اصحاب علوم انسانی در یادبود شهدای پرواز اردیبهشت و شهید خدمت آیتالله سید ابراهیم رئیسی، در دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
در ابتدای این نشست یادبود، بیان شد که این این جلسه دومین جلسه از این سلسله نشست است که اولین آن در دانشگاه امام صادق (ع) برگزار شد و دبیرخانه آن هم کاملاً خودجوش اداره میشود و متشکل از اساتید و دانشجویان دغدغهمند است و قرار است نشست سوم این مجموعه نشست، در دانشگاه فردوسی مشهد و چهارمین نشست هم در یکی از دانشگاههای قم برگزار شود و جستارهایی علمی هم در قالب یادنامه پیش از مراسم چهلم شهدا به چاپ خواهد رسید که این جستارها، زیرنظر علمی حجتالاسلام پارسانیا است.
تغییر پارادایمی ریاست جمهوری
در ابتدای این نشست، مهدی حسینزاده یزدی عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، با تشریح عنوان ایدهاش، در رابطه با تحول پارادایمی گفت: ایده من تحول پارادایمی در ریاست جمهوری است. در دهه اول انقلاب، ساختار کشور، ریاست جمهوری و نخست وزیری است و رئیس جمهور اقتدار کافی ندارد و نخست وزیر در قدرت رئیس جمهور شریک است اما ریاست جمهوری از دهه دوم انقلاب به مرجعیت اصلی خودش میرسد که در این اثنا، تغییری در این مفهوم ریاست جمهوری رخ میدهد که این تغییر پارادامیک است.
او افزود: پارادایم خاستگاه علمی دارد و به معنای چارچوبی است که در آن باورها و ارزشها، جهتدهی و بدل به الگو میشوند. برای مثال، در جامعهشناسی، پژوهش دورکیم در رابطه با خودکشی، یک جهتدهی در جامعهشناسی میکند و بنابراین تغییری پارادایمی است. بعد از جنگ ایدههایی در مغایرت با ایدههای بنیادین انقلاب شکل میگیرد و آن ایده این است که ارزیابی دولتمرد، تنها براساس خروجی و عملکرد است و باید در محکمۀ آمار اقتصادی عملکرد دولتمرد را سنجید؛ بنابراین، در این معنا، سبک زندگی او، تعاملش با مردم و باورش به ارزشهای انقلاب اهمیتی ندارد. برخی مسئولین ما رسماً گفتند که تنها رشد اقتصادی مهم است.
حسینزاده گفت: خطر این ایده، نوعی از تجملگرایی بود. این ایده، نوعی پارادایم ساخت که یا باید کارآمد بود یا سادهزیست. در این فضا و هوا بود که آیتالله رییسی شعارهای اصیل و اصلی انقلاب را دوباره تکرار کرد. آن هم در شرایطی که کشور در سال ۸۴ هم این ایده بازگشت به شعارهای اصلی انقلاب را داشت اما آن حرکت با صورت به زمین کوبیده شد. در فضایی که یک تجربه ناموفق و فاصله از آرمانها را داشتیم، آیتالله رئیسی آمد. شعار آقای رییسی مبارزه با فساد و گسترش عدالت بود. ایشان گفتند که شعار دولت من عدالت و جمهوریت است. یعنی کسی که درجه اجتهاد داشت، آمد و این علم مهم را بلند کرد و اتفاقاً دولت کارآمدی هم داشت. در این فضا ایشان بازگشت به شعارها و آرمانهای سال ۵۷ را در دستور کار قرار دادند. به همین جهت، کار ایشان همین تغییر ریل بود و میتوان از آن با عنوان تغییر پارادایم در ریاست جمهوری یاد کرد.
تیپ ایدهآل دولتمرد مومن
در ادامه نشست، علامرضا جمشیدیها، عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران نیز به بیان نکاتی در رابطه با اهمیت انقلاب اسلامی و جایگاه آیتالله رئیسی پرداخت و گفت: انقلاب اسلامی ایران سرفصلی جدید در تاریخ بشر بود. پیش از انقلاب، یک سو امپریالیسم و دیگر سو مارکسیسم بود و مذهب نقشی در جهان نداشت و اگر هم داشت ابزار دست قدرتهای بزرگ بود. انقلاب اسلامی، لطف الهی به این سرزمین بود و بدل به سرفصل جدیدی در تاریخ شد، چون انسانهایی به صحنه بشر آمدند که دیگر حرف امپریالیسم و مارکسیسم نمیزدند و از مذهب سخن میگفتند.
جمشیدیها ادامه داد: من معتقد به نظریه دولت و تمدن هستم و میخواهم بحثم را با ابن خلدون ادامه دهم. او از سه ویژگی حوزۀ سیاسی بحث میکند. او میگوید، افراد وقتی به قدرت میرسند، دوست دارند تمام قدرت دستشان باشد و برای این میل به تمامیتخواهی هم دلیل انسانشناسی میآورد. در قدم بعد، او اعتقاد دارد که تجملخواهی هم از امور طبیعی مترتب بر قدرت است. یعنی وقتی کسی به قدرت برسد، امکانات و ثروت به سوی او روانه میشود و قدرتمند، ثروتمند میشود. در مرحله بعدی هم افراد توانگر و تجملخواه، تنآسا میشوند و از اصول فکری دست میکشند. آقای رییسی یک مومن وارسته بود، دقیقاً به همین دلیل هم آن سه اثری که بیان شد، در ایشان وجود نداشت. شهید رئیسی به دنبال تحمل، تنآسایی و بلند کردن نام خودش نبود. برای تحلیل ایشان باید دستگاه تحلیل دینی را به کار گرفت، او یک شهید زنده، مجاهد و مرد خدمت بود. رئیسی یه عبارتی، تیپ ایدهآل یک دولتمرد مومن و وارسته بود.
نظر شما